حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری اکبر گلپایگانی

اکبر گلپایگانی

موضوعات صفحه
خواننده ایرانی

اکبر گلپایگانی (۱۰ بهمن ۱۳۱۲ در تهران) معروف به گُلپا از برجسته‌ترین خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی است.

اکبر گلپایگانی
Ll.jpg
اکبر گلپایگانی
اطلاعات
نام اصلیاکبر گلپایگانی
نام مستعارگلپا، حنجره طلا
تولد۱۰ بهمن ۱۳۱۲ (۸۴ سال)
تهران
ملیتایرانی
سبک‌(ها)موسیقی سنتی ایرانی
سال‌های فعالیت۱۳۳۷ تا کنون
نوع صوتتِنور

گلپا ساکن تهران است.

زندگی‌نامهویرایش

اکبر گلپایگانی در ۱۰ بهمن ۱۳۱۲ در محله تکیه زرگرهایتهران به دنیا آمد. خانواده وی هنرمند بودند. برادران ویحسن گلپایگانی و محمد گلریز نیز در زمینه اجرا و تدریس موسیقی فعالیت دارند.

گلپایگانی خیلی زود به عنوان قاری قرآن در کلاسش برگزیده شد. یک سال بعد خراز و تعزیه‌خوان محل، به استعداد درخشان اکبر پی بردند و اصول اولیه موسیقی را به او آموختند. گلپا تحصیلاتش را ادامه می‌داد اما از موسیقی جدا نبود تا این که در پانزده سالگی با حسین خواجه‌امیری (ایرج) در مدرسه نظام همکلاس شد تا سرنوشت دو چهره فراموش نشدنی موسیقی ایرانی به یکدیگر گره بخورد.

فعالیت‌هاویرایش

  • اجرای آواز در سازمان یونسکو در سال ۱۳۳۵، به دعوت این سازمان
  • اجرای آواز در برنامه گل‌ها. (۲۹۸ آواز بصورت رسمی و بیش از ۷۰۰ آواز خصوصی و بزم)
  • تدریس موسیقی ایرانی و آواز بنا به دعوت «دانشکده میوزیک بیلدینگ دانشگاه یو.سی.ال. آ کالیفرنیا» در سال ۱۳۴۰.
  • اجرای برنامه در رویال دایان لندن در سال ۱۳۵۲.
  • گنجاندن آوای آواز گلپایگانی در یک فیلم جهانی به نام " مده آ "، ساخته کارگردان مشهور ایتالیایی " پازولینی" در این مورد اکبر گلپایگانی از سازنده فیلم شکایت کرده و مبلغ بالایی غرامت دریافت کرد.

جوایز

زندگی خصوصیویرایش

همسر وی گلرخ گرایلی نام دارد و دو فرزند دختر وی ساقی و ساغر نام دارند.

آلبوم‌هاویرایش

سالشمار زندگی

منابع

حسین نظری ایرج خواجه امیری

ایرج (خواننده)

خواننده ایرانی

حسین خواجه‌امیری مشهور به ایرج (متولد ۱۱ دیماه ۱۳۱۱ (در شناسنامه ۱۳۱۳) در شهر خالدآباد نطنز، استان اصفهان)خوانندهٔ موسیقی اصیل ایرانی است.

ایرج
نام اصلیحسین خواجه امیری
نام مستعارایرج
تولد11 دیماه 1311
ملیتایرانی
سبک‌(ها)موسیقی سنتی ایرانی
استاد(ها)ابوالحسن صبا
حرفه(ها)خواننده - نظامی بازنشسته (ارتش)
ساز(ها)ویولن ، تنبک
سال‌های فعالیتاز 1327 شمسی تاکنون
تحصیلاتلیسانس علوم نظامی
دانشگاهدانشکده افسری ارتش
آلبوم معروف۱_غزل خوان ۲_نیاز ۳_همه چشمها به ایرانه ۴_به یاد فردین ۵_گل من ۶_پرنده ۷_شب بارانی ۸_گلدون بی گل ۹_سنگ صبور ۱۰_خاطرات زندگی ۱۱_قصه زندگی ۱۲_هم نفس ۱۳_من و استاد ۱۴_گلهای شماره ۱ تا ۸
جایزه(ها)

۱_ اعطای نشان درجه ۱ فرهنگ و هنر معادل مدرک دکترا به پاس سال‌ها تلاش مستمر در زمینه موسیقی اصیل ایرانی توسط محمد حسینی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۸۸

۲_ اعطای جایزه ویژه توسط محمدرضا شجریان و فرهنگ شریف در مراسم بزرگداشت ایشان در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۹۲

۳_ اعطای مدرک دکترای افتخاری توسط معاونت علوم و فنون وزارت علوم و تحقیقات و فناوری به وی در مراسم جشن تولد ایشان در خبرگزاری ایران با حضور نصرت اله وحدت ؛ علی جهاندار ؛ سالار عقیلی ؛ محمد معتمدی ؛ فاضل جمشیدی ؛ پری ملکی ؛ احسان خواجه امیری و ...

او پدر احسان خواجه‌امیری (خواننده و آهنگساز) و الیکا خواجه امیری (نوازنده) می‌باشد.

ایرج از خواننده‌های صاحب‌سبک ایران است و صدایش از معدود صداهای شش‌دانگ به‌شمار می‌رود؛ صدایی که توانایی اجرای هرچه را از صدای یک انسان انتظار می‌رود دارد.[نیازمند منبع]

محمدرضا شجریان دربارهٔ وی می‌گوید: «صدای ایرج در تاریخ آوازخوانی ما یک متر و معیار است و هر کس بخواهد در بالاترین حد حنجره صدایی را مثال بزند، می‌گوید صدا شبیه صدای ایرج است».[۱]

زندگی‌نامه

آلبوم‌ها

برخی از برنامه‌هایی که توسط ایرج اجرا شده‌است

همکاری با دیگر هنرمندان

منابع

پیوند به بیرون

حسین نظری ایرج بسطامی

ایرج بسطامی

خواننده ایرانی

ایرج بسطامی (۱ آذر ۱۳۳۶ بم - ۵ دی ۱۳۸۲ بم)، خوانندهموسیقی سنتی ایرانی بود.

ایرج بسطامی
تولد۱ آذر ۱۳۳۶
بم
ملیت ایران
مرگ۵ دی ۱۳۸۲
(۴۶ سال)
بم، طی حادثه زمین‌لرزه بم
سبک‌(ها)موسیقی سنتی ایرانی
استاد(ها)محمدرضا شجریان
سال‌های فعالیتاز زمستان ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۲
علت معروف‌شدنخواندن تصنیف‌های زیبایی چون گل‌پونه‌ها (اثر حسین پرنیا) و وطن من (اثر پرویز مشکاتیان)
آلبوم معروفرقص آشفته
وطن من
وب‌گاهوب‌سایت رسمی بنیاد بسطامی

وی از شاگردان محمدرضا شجریان بود و پس از پیگیری آواز نزد او با پرویز مشکاتیان آشنا شد و اولین آثارش را با آهنگ سازی پرویز مشکاتیان به بازار عرضه کرد.[۱] تصنیف گل پونه‌ها معروف‌ترین اثر ایرج بسطامی است که مربوط به آهنگی از حسین پرنیا بر روی شعری از هما میر افشار می‌باشد و پس از مرگ ایرج بسطامی آوازه ملی یافت. از دیگر آثار معروف او می‌توان به تصنیف وطن من اشاره کرد که مربوط به آهنگی از پرویز مشکاتیان بر روی شعری از ملک الشعرا بهار است و از طرف سازمان یونسکو سرود ملی اعلام شد.[۲]

ایرج بسطامی در روز ۵ دی سال ۱۳۸۲ طی حادثه زمین‌لرزه بم در سن ۴۶ سالگی بدرود حیات گفت.

مروری بر زندگی ایرج بسطامی

آثار

پیوند به بیرون

منابع

حسین نظری آقا علی اکبرخان فراهانی

آقا علی‌اکبر فراهانی

موسیقی‌دان ایرانی

آقا علی‌اکبر فراهانی (۱۲۳۶[۱] یا ۱۲۴۲ (قمری)[۲][۳]۱۲۷۴ (قمری)[۱])، مشهور به جناب میرزا، یکی از برجسته‌ترین نوازندگان دربار ناصرالدین شاه و استاد نواختن تار بود.

علی‌اکبر فراهانی
نام اصلیعلی‌اکبر فراهانی
نام مستعارجناب میرزا
تولد۱۲۳۶ (قمری)[۱] یا ۱۲۴۲ (قمری)[۲][۳]
ملیتایرانی
مرگ۱۲۷۴ خورشیدی
ساز(ها)تار

خاندان وی به خاندان هنر معروف است به این دلیل که بنیان‌گذاری و تکوین ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی را منسوب به آنان می‌دانند.[۴] از دوران صفویه تا آمدن وی به دربار، از دوره‌های سیاه موسیقی سنتی ایرانی به حساب می‌آید، به این دلیل که در این مدت کار علمی بر روی موسیقی انجام نشده‌است.[۵] آقا علی‌اکبر پس از چند صد سال بر روی موسیقی سنتی کار تئوری انجام داد. وی در هر دو زمینهٔ آهنگ‌سازی و نوازندگی سرآمد بود. عارف قزوینیدر دیوان خود به او اشاره کرده و می‌نویسد آقا علی‌اکبر بی‌اندازه مورد تشویق و محبت شاه بوده به طوری که اغلب وقت را در مصاحبت شاه گذرانیده و او را از نغمات عالی و بی‌نظیرِ ساختهٔ خود، سرمست نگاه می‌داشته‌است. از عجایب اینکه درجه و میزان هنر استاد به حدی بود که کسی را یارای مخالفت یا جرأت حسادت با او نبوده و اخلاقاً هم طوری با اطرافیان شاه می‌زیسته که محبوب همه واقع و مورد توجه عموم قرار گرفته بود.[۶] وی به قدری مورد توجه شاه بود که در سال ۱۸۵۶ میلادی برابر با ۱۲۷۳ قمری، پرتره‌ای از وی رسم شد که به گفته خالقی در آن زمان وی باید ۴۰ یا ۴۵ ساله می‌بوده باشد.

آقا حسینقلی و میرزا عبدالله هر دو از نوازندگان به نام تار، پسران او بودند که سنت او را زنده نگه داشته و به شاگردانِ خود منتقل کردند و خود این شاگردان نیز موسیقی‌دانان و نوازندگانِ موسیقی سنتی نسل امروز را تربیت کردند. وی همچنین پدربزرگ علی‌اکبر شهنازینوازنده سرشناس تار است. از وی در موزه مفاخر استان مرکزی یاد شده‌است.[۷] همچنین در سفرنامه پولاک و در کتاب «سه سال در ایران» ژوزف آرتور گوبینو از او به عنوان بهترین نوازندهٔ تار یاد شده‌است. نقل شده‌است که پس از نماز شب یکی از سوره‌های قرآن را می‌نواخته که شنوندگان تشخیص داده‌اند سوره یس بوده‌است. بنابر گفتهٔ نوه‌اش احمد عبادی، آقا علی‌اکبر زاده فراهان اراک است ولی در مورد زندگی وی پیش از آمدن به تهران اطلاعی در دست نیست. همچنین روشن نیست که وی موسیقی را از کجا فرا گرفته‌است.

زندگی شخصیویرایش

وی صاحب سه پسر بود. پس از مرگ زودهنگام او، برادرزاده‌اش آقا غلامحسین جانشین او در دربار شد و با همسر وی ازدواج کرد و به پسران او نواختن آموخت. آقا حسینقلی و میرزا عبدالله در زمان فوت او کودک بودند و موسیقی را نزد آقا غلامحسین فرا گرفتند.


حسین نظری میرزا حسینقلی بزرگ خاندان تار

میرزا حسینقلی

mirza
نخست ، نزد برادر خود میرزا عبدالله و سپس پیش پسر عمویش آقا غلامحسین به نواختن تار مشغول شد و آنقدر تمرین و ممارست کرد تا استاد مشهور زمان خود گردید.عارف در دیوانش می نویسد: (تار هم بعد از میرزا حسینقلی چراغش تقریبا خاموش شد و با اینکه حالا معمولترین آلت موسیقی ایرانیست ، باز بزرگترین استاد آن که قرنها لازمست که دست طبیعت پنجه ای بدان قدرت به وجود آورد از میان رفت.پنجه ای که هر وقت به حرکت می آمد ، قرار از کف و آرام ، از دل شنوندگان می ربود و مانند صورت بر دیوار ، بی اختیار مجذوب سکوت می گردید.) کاسه ی تار بعد از او یبد که در آن ، عنکبوت بندد تار آقا حسینقلی در نواختن تار بسیار چابک و زبردست بود.مضرابش قوی و خوش طنین و چپ و راستهایش مرتب و شمرده و صحیح ادا می شد.به ردیف موسیقی و نغمات دستگاهها کاملا وارد بود و همه او را درزمان خود بزرگترین استاد تار می دانستند.مجلس درسش منظم بود و در تعلیم ساز هر چند نسبت به شاگردان کم مایه عصبانی می شد ، ولی کمال دقت را به کار می برد که هنرجویان ، آهنگها را صحیح بنوازند.در ردیف ، سبکی مخصوص داشت که از روش برادرش پرکارتر و در تنظیم آن ذوق بیشتری به کار رفته بود. وی همواره به شاگردان خود سفارش می کرد که زیاد تمرین کنند و هر روز حتما چند ساعتی برای خود ساز بزنند. زیرا اگر یک روز از کار غافل شوند ، عقب می مانند و دست و پنجه ، سست و تنبل می شود.حتی مبالغه را به جائی رسانیده بود که وقتی تار، دستش بود و آن را برای آتش زدن سیگار، زمین گذارد و هنگامی که دوباره ساز را به دست گرفت ، گفت همین فاصله ی مختصر هم موثر است! یکی از شاگردانش می گفت : روزی در مجلس درس استاد نشسته بودم.شخصی وارد شد و از جانب یکی از رجال زمانه او را دعوت کرد.استاد عذر خواست و گفت حالم خوش نیست.وقتی آن مرد رفت دوباره تار را برداشت و مشغول تعلیم شد.پرسیدم خدای نکرده شما را چه می شود ؟ علاج دردتان به دست کیست؟ – خندید و گفت : من که ناخوش نیستم ! – گفتم اینکه اظهار کسالت کردید چه مقصودی داشتید؟ استاد گفت : دست و پنجه ام خوب کار نمی کند.- با تعجب پرسیدم شما که الان تار به دست دارید و مشغول نواختن هستید. گفت آری مشق می دهم ؛ اینکه ساز زدن نیست! باز هم مقصود را درنیافتم ولی به احترام استاد سکوت کردم.گفت مثل اینکه مطلب را درنیافتی! گفتم صحیح است.خندید و گفت : وقتی نوازنده ای می خواهد برای مردم ساز بزند باید به اندازه ی کافی قبلا تمرین کرده باشد که دست و پنجه اش درست کار کند ؛ من هر روز صبح چند ساعتی برای خود ساز می زنم و امروز که این مجال ، پیدا نشده است آماده ی کار نیستم ؛ چگونه شب بروم برای مردم ساز بزنم؟ آقا حسینقلی یک سفره به همراه باقرخان رامشگر ، اسدالله خان نوازنده ی تار و سنتور ، سید احمد خان آواز خوان و محمد باقر معروف به لبو (ضرب گیر) برای پر کردن صفحه ی گرامافون به پاریس رفت و آثاری از او ضبط شد.چند نمونه از این صفحه ها که در آنها استاد به تنهائی تار زده است موجود می باشد مانند : ماهور و سه گاه و شور و همایون و رهاب و مسیحی که تا اندازه ای معرف مضراب و پنجه ی استادانه ی نوازنده می باشد.در هنرستان موسیقی ملی نیز صفحه ی عراقش ، موجود است و صفحه ی دیگری هم در ماهور و دلکش ، همراه با آواز سید احمد تعزیه خوان داریم که اگر خواننده نداشت بهتر بود زیرا آواز خوان ، بلند و حتی گاهی هم خارج خوانده ولطف ساز را از بین برده است.ضرب گیر هم تمام مضرابها را با تلنگرهای بی موقع که به لبه ی ضرب نواخته ، تقلید کرده است و صدای خوشی ندارد و تعجب اینجاست که نوازنده ای به آن زبر دستی چرا از لحاظ انتخاب خواننده و ضرب گیر، کم ذوقی به خرج داده است ؛ شاید هم بهتر از آنها پیدا نکرده است. از آنجا که این استاد در عصر خود بسیار معروف و تار هم در آن دوره تنها سازی بود که طالب زیاد داشت ، هر کس به نواختن تار علاقه مند بود روی به کلاس وی می آورد و از میان شاگردان بسیارش کسانی که شهرت یافته اند می توان اشخاص زیر را نام برد: ارفع الملک که او را بهترین شاگرد آقاحسینقلی گفته اند.غلامحسین درویش، میرزا غلامرضا شیرازی،باصرالدوله ی راد ،علینقی وزیری ،علیمحمد فخام بهزادی (فخام الدوله) ،یحیی خان قوام الدوله ای – آقا رضاخان (داماد حسینقلی) ،خلیل فهیمی (فهیم الملک) یوسف فروتن ،جهانشاه میرزا بیابانی – محسن میرزا ظلی – سلطان مجید میرزا رخشانی که در اواخر عمر دیوانه شد و با وجود این در حال جنون نیز خوب ساز می زد ، خازن الدوله ، شهاب دفتری، سراج، محمد رضا سالار معظم ،مرتضی نی داود که از او در جای خود گفتگو به میان خواهد آمد – معزالدین غفاری و حسینقلی غفاری (فرزند کمال الملک)، محمود وقار… اولین همسر آقا حسینقلی خان، خانمی بوده است به نام سکینه که حسن سنتور خان نوازنده ی معروف اوائل دربار ناصری خویش داشته و در اندرون ناصرالدین شاه نیز طرف توجه خانمها بوده.خوش می خوانده و خوب تار می زده و به ردیف موسیقی کاملا وارد بوده است و آقا حسینقلی از اطلاعات موسیقی او استفاده زیاد نموده است. آقا حسینقلی ازین خانم ، دو دختر پیدا کرده است که یکی را به آقارضاخان فرزند آقا غلامحسین داده است. دختر دوم آقا حسینقلی ، زن باقر خان رامشگر شد.باقر خان مدتی هم شاگرد آقا حسینقلی و به قدری به ردیف او خوب آشنا بود که به اتفاق یکدیگر آوازها را هم می نواختند. پس از فوت سکینه ، آقا حسینقلی زن دیگری گرفت که از او سه پسر پیدا کرد: علی اکبر شهنازی،محمد حسن شهنازی،عبدالحسین شهنازی