حسن زیرک
حسن زیرک (به کردی: حهسهن زیرهک) (زادهٔ ۸ آذر ۱۳۰۰ – درگذشتهٔ ۵ تیرماه ۱۳۵۱) خوانندهٔ ترانههای کردی اهل ایران بود.
حسن زیرک با ضبط تعداد زیادی از آوازهای سنتیِ مردم کرد، سبب حفظ و نگهداری این آثار فرهنگی از گزند فراموشی شد. از او بیش از ۱۰۰۰ ترانه و آواز به یادگار ماندهاست.[۱]
زیرک، علاوه بر زبان کردی سورانی لهجه بوکانی و هَورامی (اورامی)، به زبانهای فارسی، ارمنی و لری نیز آواز اجرا کرده و دارای ۳ مقام یونانی، ۸ مقام فارسی، ۲ مقام هورامی و ۶۴ مقام کُردی سورانی است.[۲] حسن زیرک با «ارکستر موسیقی کردی» برادران یوسفزمانی، ارکستر مشیر همایون شهردار در تهران و ارکستر مجتبی میرزاده در کرمانشاه همکاری داشته و به اجرای برنامه پرداختهاست.[۳]
حسن زیرک نفوذ فرهنگی مهمی نه تنها در کردها بلکه در همسایگان فارس و لر زبان آنها نیز داشتهاست. زیرک به بخشی از هویت فرهنگی کُرد تبدیل شدهاست.[۴]
ترانههای حسن زیرک در رادیو کردی بغداد، رادیو کردی تهران، رادیو کرمانشاه، رادیو سنندج، رادیو تبریز ضبط شدهاست. همچنین ویدیوهایی از او در آرشیو سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که تاکنون تنها تعداد انگشت شماری از آنها در اختیار عموم قرار گرفتهاست.
زندگینامه
ابهاماتی در محل تولد حسن زیرک وجود دارد، عدهای بر این باورند که زیرک در روستای هرمیله میان بوکان و سقز به دنیا آمدهاست. اما براساس شناسنامه و به گفتهٔ مردم منطقهٔ بوکان و خانوادهاش، او در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در محلهٔ قلعهٔ سردار شهر بوکان، آذربایجان غربی به دنیا آمدهاست. حسن در همان کودکی، پدرش را از دست داد و بیشتر زندگی را در رنج و مشکل گذراند. مادرش توانایی نگهداری و تربیت فرزندان را نداشته، به ناچار تن به ازدواج دوباره میدهد و فرزندان و از جمله حسن به مدرسه نرفته و جهت امرار معاش به کارگری میپردازند. مادر زیرک، به گفته خود حسن زیاد با او مهربان نبودهاست و به همین دلیل زیرک از همان سالهای نوجوانیاش به صورت مستقل و تنها زندگی کردهاست. زیرک ۲ خواهر و ۲ برادر داشت.
عبدالله زله بوکانی (پدر زیرک) (زل در کردی به معنی بزرگ هیکل) در سالهای کودکی زیرک فوت کرد و بعدها همسرش که آمنه نام داشت مجدداً ازدواج کرد. به گفته میدیا زندی همسر حسن زیرک، به دلیل محبوبیت و آوازه او با نام هنری «زیرک» به حسن پیشنهاد دادهاست که نام خانوادگی خود را به زیرک تغییر دهد.[۵]
سالهای بوکان
روزگار تلخ و آوارگی حسن از زمانی شروع شد که پدرش فوت کرد و مادرش تن به ازدواج دوباره داد، به همین سبب حسن از خانه رانده شد و سراسر دوران نوجوانی و جوانیاش را صرف شغلهای مختلفی همچون کارگری و شاگردی شربت و شیرینی فروشی، کار در چایخانه و غیره در بوکان و سایر شهرها کرد.
زیرک در زمانی که تنها ۷، ۸ ساله بود، علاقهٔ بسیاری به ترانه و خوانندگی داشت. در آن دوران، اشخاص خوشصدایی در بوکان به صورت کوچه و بازاری مشغول به آواز خواندن در محافل و مراسمهای مختلف بودند. یکی از اشخاصی که در این شهر به موسیقی و آواز آشنا بود و در این زمینه فعالیت میکرد، خوانندهای یهودی به نام «شنگه جو» بود که زیرک به ترانههایش گوش میداد، و به احتمال فراوان در آن سن، «شنگه جو» نخستین معلم غیررسمی حسن زیرک بودهاست.[۶] علاقه فراوان زیرک به خواندن موجب شده بود که با افراد محلی زیادی در منطقه بوکان آشنا شود که از صدای خوبی برخوردار بودند. به عنوان نمونه محمدحسین خاتون صفیه و شیخ جعفر زنبیل در بوکان به او مسائل زیادی در مورد آواز و خواندن آموزش دادند.[۷]
حسن زیرک در دوران جوانی، روزی در حالی که شاگرد رانندهٔ اتومبیل مسیر سقز – بانه بودهاست و راننده در اتومبیل حضور نداشته، به رانندگی میپردازد و از بخت بد او، توانایی کنترل اتومبیل را نداشته و موجب قتل یک فرد میشود. به این ترتیب حسن زیرک جوان، اتومبیل و صحنهٔ قتل را رها کرده و با ناراحتی بسیار مدتی خود را مخفی میکند اما سرانجام تسلیم میشود و بعد از آزادی از زندان، از کشور خارج شده و جهت امرار معاش راهی کشور عراق و شهر بغداد میشود.[۸]
سالهای بغداد
در سال ۱۳۲۶ زمانی که زیرک در عراق بود، در مسافرخانهٔ شمال (به عربی: فندق شمال) به شاگردی میپرداخت. زیرک ۴ سال در این هتل کار میکرد تا اینکه روزی هنگام نظافت، حسن زیرک مشغول زمزمهٔ یکی از ترانههایش بود و در همین حال، علی مردان خوانندهٔ سرشناس کرد که در حال مسافرت بود، در آن مسافرخانه اقامت داشت. علی مردان با شنیدن صدای حسن زیرک، او را صدا کرده و از او میپرسد که جوان! تو کی هستی؟ زیرک در پاسخ میگوید، من اهل بوکانم و نامم حسن است. علی مردان به حسن زیرک پیشنهاد میکند که با او به رادیو بغداد برود و به زیرک کمک میکند تا در آنجا مشغول به کار شود. پس از آن حسن زیرک از سال ۱۳۳۲ خورشیدی در بخش کردی رادیو بغداد استخدام میشود.
در مورد نحوه بردن حسن زیرک به رادیو کردی بغداد نیز ابهاماتی وجود دارد، جلال طالبانی در سال ۲۰۰۰ میلادی با انتشار عکسی قدیمی (مربوط به سال ۱۹۵۴ م) از خودش و فردی شبیه به زیرک که در مقابل یک مسافرخانه هستند، در مجله خاک ادعا میکند که او حسن زیرک را در مسافرخانه الشمال اکتبیر دیده و شناخته و به همین دلیل زیرک را به رادیو کردی بردهاست.[۹] همچنین خانواده حسن زیرک که در تهران سکونت دارند، صحبتهای جلال طالبانی را تأیید کردهاند.
ورود حسن زیرک به رادیو کُردی بغداد همزمان بودهاست با سالهای آغازین ۱۹۵۰ میلادی، و او بنا به گفتهٔ خودش در آنجا با اساطیر موسیقی کُردی آن سالها از جمله علیمردان، حسن و محمد عارف جزراوی، شمال صائب، طاهر توفیق، باکوری، الیاس فرنگی (ارمنیتبار)، و قادر دیلان آشنا شدهاست.[۸]
او در همان سالهای ابتدای فعالیت در رادیو بغداد مورد توجه شنوندگان قرار میگیرد و از آنجایی که شناخت و مهارت ویژهای بر ملودیها و ترانههای کردی منطقهٔ مکریان داشته و به اجرای آنها پرداخته بود، توانسته بود به خوبی علاقهمندان را به صدایش جذب کند و به شهرت برسد. در سال ۱۳۳۷ که زیرک به بوکان بازگشت، عبدالله مفتیزاده از اهالی سنندج به بوکان میرود و از زیرک میخواهد به رادیو کردی تازه تأسیس تهران بپیوندد.
بازگشت به ایران
زیرک در سال ۱۳۳۷ با کسب اجازه از مسؤلان رادیو کردی بغداد، تصمیم به بازگشت به ایران میگیرد. زمانی که به بوکان، به عنوان زادگاهاش میرود، مورد استقبال همشهریانش قرار میگیرد و برای اینکه توانسته شهرت و محبوبیت گستردهای را کسب کند و تبدیل به هنرمند سرشناسی شود، با خوشحالی و شادباش مردمی که به دیدنش میآمدند مواجه میشود.[۸]
کودتای بغداد
در سال ۱۳۳۷ پادشاهی عراق در کودتایی به رهبری عبدالکریم قاسم سقوط کرد و در عراق حکومت جمهوری اعلام شد. حسن زیرک که در بازگشت به بوکان، احساسات دوستانهٔ علاقهمندانش را دیده و تحت تأثیر قرار گرفته بود، پس از مدتی تصمیم به بازگشت به عراق میگیرد. در هنگام تدارک بازگشت، خبر کودتا در عراق موجب تشویش و نگرانی زیرک میگردد، زیرا زمانی که در رادیو به خوانندگی اشتغال داشته به مناسبت تاجگذاری ملک فیصل پادشاه عراق ترانهای اجرا کرده بود. سربند این ترانه در وصف پادشاه عراق این چنین بودهاست:
تبلیغات و سخنرانیهای گسترده در رادیو بغداد علیه حاکمان معزول نظام پیشین و تظاهرات فراوان و اعلامیهها و خطابههای پی در پی قشرهای مردم عراق و به ویژه کردها در تأیید اقدام انقلابی عبدالکریم قاسم در براندازی پادشاهی، زیرک را به ماندن در ایران و عدم بازگشت به عراق تا روشن شدن وضعیت سیاسی آن کشور وامیدارد.[۸]
رادیو کردی تهران
زیرک همکاری خود را با این مرکز، از سال ۱۳۳۷ که بخش کردی رادیو ایران در تهران گشایش یافت، آغاز کرد. در شهر تهران برادران مفتیزاده، صدیق و عبدالرحمن از دستاندرکاران رادیو کردی تهران بودند. مفتیزادهها، احمد مفتیزاده را به همکاری دعوت کردند و او هم حسن زیرک را با خود همراه کرد و راهی تهران شدند. حضور زیرک در تهران و در رادیو کردی آنجا موجب خوشحالی دستاندرکاران شد و به این ترتیب حسن زیرک به صورت رسمی به عنوان خواننده در آن رادیو پذیرفته شد.
طبق تعهدنامهای به تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۳۷ توسط محمد کیهان از مسئولان گمنام تأسیس رادیو کُردی در تهران دال بر پرداخت ماهیانه دوازده هزار ریال به زیرک جهت اجرای آهنگهای کُردی نشان از آغاز همکاری این خواننده در رادیو کردی پایتخت دارد. آثاری که حسن زیرک در رادیو کردی تهران به ضبط رساند، اغلب با ساز استادانی همچون حسین یاحقی، حسن کسایی، جلیل شهناز، جهانگیر ملک، احمد عبادی، و با سرپرستی مشیر همایون شهردار همراه بود.[۱۰]
رادیو کردی کرمانشاه
در مرداد سال ۱۳۴۱ که رادیو کردی تهران تعطیل شد، حسن زیرک و همکارانش به کرمانشاه رهسپار شدند. رادیو کردی کرمانشاه به بخش کردی رادیو ایران تغییر نام پیدا کرد. در واقع آن برنامهٔ محلی تعطیل گردید و یک رادیوی جدید که صدای برون مرزی ایران بود آغاز به کار کرده که ساعات پخش برنامه هم افزایش یافت و نه تنها کشورهای منطقه بلکه بخشهای وسیعی از اروپا و خاورمیانه را تحت پوشش قرار داد. ورود حسن زیرک به کرمانشاه و پیوستن به جمع همکاران رادیو، موجب تحرک و فعالیت بیشتر ارکستری گردید که از چند سال پیش وجود داشت و در کار تولید موسیقی و ترانههای کُردی قدمهای خوبی برداشته بود.
سرپرست آن ارکستر محمد عبدالصمدی که خود نوازنده کلارینت بود. در سالهای بعد محمود بلوری نوازندهٔ عود و گروهبان موزیک زید یحیایی نوازندهٔ کلارینت به این جمع اضافه شدند.[۱۱] همکاری او در رادیو کردی کرمانشاه با هنرمندان برجستهٔ کرمانشاهی همچون مجتبی میرزاده (ویولن)، محمد عبدالصمدی (قرهنی)، اکبر ایزدی (سنتور)، استوار درویشی (تار) و بهمن پولکی و مرتضی صنعتی قصری (ویولن) (تیمپو) سبب آفرینش آثاری شد که از برجستهترین کارهای وی بهشمار میرود.
حسن زیرک گرچه به خاطر شرایط سخت زندگی از تحصیل بیبهره ماند، اما استعداد کمنظیری در سرودن شعر و آهنگسازی کردی داشت. این استعداد به همراه صدای منحصربهفرد او، سبب شد که ترانههایش در سرتاسر مناطق کردنشین محبوبیت پیدا کند. صدای او همچنان در مناطق کردنشین به ویژه عراق و ایران، در کوچه و خیابان از خانهها و مغازهها به گوش میرسد.
در رابطه با ترانهها و ملودیها، حسن زیرک با مجتبی میرزاده که آن زمان تنها ۱۶ سال داشت به صحبت میپرداخت و اطلاعات گستردهای در مورد ترانههای کُردی به او میداد، که چنان میرزاده را سرشوق آورده بود که آن دو بیشتر در کنار هم دیده میشدند و علاقه و دوستی خاصی میان آنها به وجود آمده بود.
میرزاده بارها به به این مسئله اشاره کردهاست که حضور حسن زیرک در کرمانشاه خیلی مفید بود، زیرا او را با موسیقی کُردی آشنا کرده و بسیاری از ترانهها و ملودیهای کُردی را از طریق زیرک شناختهاست و همین امر موجب گردیده سبک نواختن او متفاوت گردد که میتوان آن را نوعی از نوازندگی و موسیقی کردستان دانست.
حسن زیرک در مدت ۳ سالی که در کرمانشاه اقامت داشت از حقوق و مزایای خوبی برخوردار بود، به طوری که اکثر روزها چند نفر از علاقهمندان به صدایش از مناطق گوناگون ایران و عراق به دیدارش میآمدند و در منزل خود از آنها پذیرایی میکرد.[۱۱]
اخراج از رادیو
با این حال پس از کسب معروفیت، افرادی در ایران مانع از ادامهٔ فعالیت حسن زیرک شده و به بهانههای مختلف او را از رادیوهای تهران و کرمانشاه اخراج کردند. در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۳ زندگی کارمندی زیرک به سرازیری میافتد و دولت به او حقوق نمیدهد چرا که رئیس برنامهٔ کردی وقت شکرالله بابان گفته بود: «ما نزدیک به ۱۵۰۰ ترانه با صدای حسن زیرک داریم، دیگر احتیاجی به خود او نیست.»[۱۲]
در سال ۱۳۹۶ برای نخستین بار عارف ابراهیمپور در برنامهای که از دویچه وله آلمان پخش شد، موضوع اختلاف و اخراج حسن زیرک توسط مظهر خالقی از رادیو کرمانشاه را رسانهای کرد. در شبکههای مجازی عدهای برای حمایت از مظهر خالقی، این موضوع را جعلی و غیرواقعی خواندند. تا اینکه حسامالدین امین یکی از نخبان کُرد و اهل سنندج در مورد رابطهٔ حسن زیرک و خالقی، و در پاسخ به درستی این موضوع واکنش نشان داد و گفت:
پس از آمدن حسن زیرک به رادیو و مشهور شدنش برخوردهای ناشایست و غیرمنصفانهای با او کردند. حسن زیرک فردی ساده و بیآلایش بود. بدون واهمه میگویم خالقی با زیرک ارتباط خوبی نداشت و حتی یکی از عوامل در بدری و آوارگی زیرک او بود متأسفانه؛ این خصیصهٔ بازدارندهٔ اغلب مردم است که حسادتشان بر احساس همکاریشان میچربد.[۱۳]
زندان
زیرک بعد از اخراج اجباریاش از رادیو کرمانشاه دلشکسته به امید استخدام مجدد در رادیو کردی بغداد به عراق میرود، اما در عراق بازداشت میشود. در آنجا به مدت ۱۸ ماه زندانی و شکنجه میشود و بعد از رهاکردن در مرز ایران و عراق، اینبار توسط ساواک بازداشت و به زندان کرمانشاه برده میشود.
زیرک دربارهٔ شکنجهاش در در عراق در یک کاست با صدای خودش چنین میگوید:
۱۸ شب در زندان کرکوک بودم. ۶ ماه توسط سازمان امنیت ملی عراق، بارهای بار شکنجه شدم. من را از این شهر به آن شهر میبردند، هیچکس نبود حالم را بپرسد. اگر ایران نبود من آزاد نمیشدم.[۱۴]
زیرک بعد از آزادی، بعدها در ایران توسط ساواک به اتهام جاسوسی بازداشت شد و مدتی در زندان کرمانشاه بود. حسن زیرک به مدیران وقت رادیو اصرار کرد که به رادیو برگردد اما با خواسته او موافقت نشد و از این زمان بود که زیرک به عنوان خواننده ترانههای کردی در مراسم عروسیهای کردها شرکت میکرد.
«محمد کمانگر» یکی از کارمندان وقت رادیو کرمانشاه دربارهٔ ملاقات او با زیرک در زندان کرمانشاه گفتهاست:
روزی از زندان کرمانشاه با من تماس گرفتند و گفتند که آشنای شما در اینجاست، تعجب کردم! زمانی که رفتم به آنجا زیرک را دیدم، آنقدر ضعیف و شکسته شده بود که او را یک لحظه نشناختم. زیرک به من گفت بعد از رهاکردنم از زندان عراق، در مرز ایران و عراق؛ من را به جرم جاسوسی بازداشت کردند و به زندان کرمانشاه آوردنم.[۱۵]
ازدواج
حسن زیرک به صورت رسمی ۲ بار ازدواج کردهاست. همسر اول او، میدیا زندی گویندهٔ بخش کردی رادیو تهران بود. از میدیا زندی دو دختر به نامهای مهتاب (آرزو) و مهناز (ساکار) دارد. همچنین برای این دو دخترش چند ترانه اجرا کردهاست. میدیا زندی در روز جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۸۷ خورشیدی در تهران درگذشت.[۱۶]
همسر دوم زیرک، رابعه نام دارد که در حال حاضر نیز در قید حیات است. به گفته رابعه، حسن زیرک خودش به او گفتهاست که ۲۸۰۰ ترانه دارد که نمیداند چه برسر ترانههای گم شده آمدهاست و با آنها چه کار کردهاند. رابعه پس از مرگ زیرک، تاکنون مجدداً ازدواج نکردهاست و در کردستان عراق زندگی میکند.[۱۷]
در نگاه دیگران
میدیا زندی، همسر اول حسن زیرک، که خود گویندهٔ بخش کردی رادیو تهران بود، مینویسد:[۱۸]
«حسن زیرک نزدیک به هزار ترانه در تهران و کرمانشاه اجرا کردهبود و به خاطر همین ترانههای او بود که روزانه نزدیک به دوهزار نامه ارسال میشد، و حتی درون نامه پول قرار میدادند تا ترانهٔ مورد درخواست آنان پخش شود. برنامههای کردیِ رادیو تهران و کرمانشاه بهخاطر صدای دلنشین حسن زیرک مورد توجه همه قرار گرفتهبود و آن موقع هر روز دو بار برنامهٔ «ما و شنوندگان» پخش میشد. حسن زیرک با صدای رسا و لذتبخش خود باعث معروفیت و کیفیت و شکوفایی برنامههای کردی در تهران و کرمانشاه شدهبود و سیل نامههای طرفداران ترانههای او هر روز به رادیو جاری بود. اما با وجود اینهمه خدمت، حسن زیرک را دیگر به رادیو راه ندادند و او را از یاد بردند، درحالیکه در ۲۸ مرداد ۱۳۴۱، که بُرد ایستگاه رادیوی کرمانشاه به صد کیلووات رسیدهبود، صدای حسن زیرک به همهٔ شهرها و روستاهای کردنشین میرسید».
شهرام ناظری، هنرمند موسیقی سنتی ایران، در خصوص صدای حسن زیرک چنین اظهار داشتهاست:[۱۹]
«درخصوص حسن زیرک، در مجموع فقط میتوانم بگویم که یک انسان نابغه بهمعنای واقعی بود؛ یعنی در همان لحظه که وارد ارکستر رادیو میشد و به اتاق ضبط میرفت، در آن واحد، هم شعر میسرود، هم آهنگ میساخت، و هم آن را میخواند، که تاکنون چنین موردی در موسیقی سابقه نداشتهاست. با توجه به این نکته که ایشان سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند، اما موسیقی و شعر را بهصورت الهامی و حفظشده میخواند و واقعاً از افراد استثنایی و از نوابغ موسیقی کردی بودند، و بنده در میان خوانندگان کرد علاقهٔ خاصی به صدای حسن زیرک دارم».
مجتبی میرزاده، نوازندهٔ ویولون و موسیقیدانی که در تمام آثار حسن زیرک در دههٔ ۱۳۴۰ در ارکستر رادیو کردی کرمانشاه نوازندگی و تنظیم آهنگهای او را بهعهده داشته، در مورد این هنرمند فقید در گفتوگو با راقم این سطور چنین اظهار داشت:
«حسن زیرک، با اینکه به هیچ عنوان سواد نداشت، اما اشعار اغلب آثارش را بهصورت بداهه و در آن لحظه که میخواند، میسرود. وی از حافظهای بسیار قوی در حفظ شعر و آهنگ و مقامهای کردی برخوردار بود، و باید گفت که حسن زیرک هیچگاه در موسیقی کُرد تکرار نخواهد شد؛ چرا که ماندگارترین و زیباترین نغمات کردی را خلق کرد، و اینک نهتنها در ایران، بلکه حتی در میان کردهای عراق، سوئد، و سایر نقاط جهان، آثار و نام و یاد او از مقام و منزلت والایی برخوردار است».[نیازمند منبع]
بیژن کامکار، خواننده و نوازنده، با اعلام این مطلب که علاقهٔ زیادی به صدای حسن زیرک دارد، گفتهاست:
«حسن زیرک یکی از برجستگان موسیقی کُرد بهشمار میآید و خیلی از آهنگهای کردی یا فارسی که الان به اجرا درمیآید، الهامگرفته از آثار آن هنرمند است. شهرت و محبوبیت حسن زیرک فقط محدود به مرزهای ایران نیست، بلکه در کشورهای اروپایی و تمام نقاط کردنشین جهان امتداد دارد».[۲۰]
عارف ابراهیمپور، از نوازندهگان قدیمی ایرانی که در دو کار با حسن زیرک در رادیو همکاری داشتهاست دربارهٔ حسن زیرک چنین گفتهاست:
«حسن زیرک بسیار صدای با قدرت و نافذی داشتند، بسیار آدم مهربان و خوبی بودند. من دو بار با ایشان در رادیو ضبط داشتم، حدوداً سال ۱۳۴۳ بود. من همیشه آقای مظهر خالقی رو نفرین میکنم، برای اینکه ایشان خوانندهٔ رسمی رادیو کرمانشاه بود، بعد آقای خالقی شد رئیس رادیو کرمانشاه و با ایرادهای بیخودی، حسن زیرک را از رادیو اخراج کرد و حسن زیرک افتاد به مراسم عروسی و آخر سر خبر داشتم در بوکان قهوهخانهای باز کرده و همانجا درگذشت.»[۲۱]
عزتالله قلندرلکی، خواننده مطرح کُرد در مورد حسن زیرک که او را در رادیو کُردی کرمانشاه دیدهاست، چنین میگوید:
اتاق استودیوهای رادیو کرمانشاه ۲۰ متری یا ۳۰ متری و کوچک بودند. اوج صدای حسن زیرک خیلی بالا بود، میکروفون صدای ایشان را نمیکشید و در ضبط صدا مشکل پیش میآمد؛ برای همین میکروفون را یک گوشه گذاشته بودند و حسن زیرک در یک گوشه دیگر و ارکستر در گوشه دیگری بود. آنجا آقای «آجیل چی» مسئول ضبط آهنگ بود و کار را ضبط کرد.[۲۲]
ناصر رزازی، هنرمند سرشناس کُرد دربارهٔ زیرک چنین میگوید:
من استاد حسن زیرک را دو بار در سنندج دیدهام. یکبار او را در منزل یکی از اهالی سنندج و یکبار هم که، برای مراسم عروسی یکی از کارمندان رادیو سنندج آمده بود، او را دیدهام. غنی بلوریان از حزب توده از استاد زیرک برای جابجایی نامههای سیاسی (برای حزب دمکرات) استفاده میکردند. متأسفانه نزدیکان و اطرافیان حسن زیرک مؤثر در آوارگی او بودهاند.[۲۳]
فرانسیس داوود و خالد سرکار که با حسن زیرک همکاری داشتهاند در مورد استعداد زیرک در موسیقی چنین میگویند:
در یکی از نشستهایی که با زیرک داشتیم، در حین استراحت یک آهنگ ارمنی - آسوری را نواختیم و زیرک فقط گوش میداد. بعد از چند دقیقه زیرک گفت دوباره بزنید، زدیم و زیرک آن را تبدیل به یک آهنگ کُردی که با نام «ئوخهٔ ئوخهٔ لهو بالایه» شهرت یافته، کرد.[۲۴]
درگذشت
سالهای پایانی زندگی حسن زیرک در تلخی و ناکامی گذشت و چندان به آوازخوانی نمیپرداخت. زیرک طی ۵۰ سال عمرش، بارها مورد اذیت و آزار به شکلهای مختلف قرار گرفت، از زندانیشدنش در عراق گرفته تا در ایران توسط ساواک و اخراج از رادیو کُردی کرمانشاه و طرد شدن توسط سایر هنرمندان و همکارانش در رادیو سبب ناراحتی و رنجشش شده بود.[۲۵]
این موضوع آنقدر جدی بود که در یکی از نوارهای کاست که با صدای خودش در سالهای پایانی زندگیاش ضبط شده چنین گفتهاست:
هنر برای من بهرهای نداشت. چون کُردم و به زبان کُردی صبحت میکنم. هنر نزد کُرد جایگاهی ندارد. آخر مرگم نزدیک است و خداحافظی کنم و زیر خاک بروم و دیگر هیچ کُردی را نبینم.[۲۶]
در نهایت متأثر از آزرده خاطربودنش؛ مدتی در شهر اشنویه اقامت کرده بود و بعدها به شدت مریض شد و توسط خانوادهاش به بوکان بازگشته و در بیمارستان این شهر بستری میگردد.[۲۷]
حسن زیرک در پنج تیر سال ۱۳۵۱، برابر با ۲۸ ژوئن ۱۹۷۲ در سن نزدیک به ۵۱ سالگی در بیمارستان بوکان بهعلت سرطان کبد درگذشت و در قبرستان بوکان دفن شد، اما بعد از چند روز بنا به وصیت خودش، نبش قبر شد و در دامنهٔ کوه نالشکینه (کوهی مشرف به شهر بوکان) به خاک سپرده شد.
نحوه مرگ
طی سالهای گذشته در منابع کُردی، مرگ زیرک را ناگهانی و بر اثر مسومیت با زهر عنوان میکنند. در کتاب «ساواک چرا حسن زیرک را کشت» کاملاً به این موضوع اشاره دارد. براساس این کتاب، حسن زیرک در یک مراسم عروسی در مهاباد در غذای زیرک توسط یک زن به زهر آغشته شدهاست. اما در میان مردم منطقه بوکان، مسئله ساواک منتفی بوده و مسمومیت را توسط یکی از رقبای حسن زیرک در مهاباد میدانند.[۲۸]
به گفتهٔ دوستان و افرادی که زیرک را از نزدیک میشناختند، زیرک پیشینهٔ هیچگونه بیماری نداشتهاست، بلکه او را در مهاباد مسموم کرده بودند. این مورد به دلیل جلوگیری از اختلاف میان کُردها تاکنون هیچگونه شفافسازی در مورد آن صورت نگرفتهاست و در فیلمهای مستند و رسانهها آن را مخفی میکنند تا اینکه مستندی از شبکه تلویزیونی کردستان ۲۴ در سال ۹۸ پخش شد که به صورت مستقیم با اشاره به این مطلب آن را رسانهای کرد.[۲۹]
بازتاب جهانی
در هنگام مرگِ حسن زیرک، رادیو بیبیسی از بزرگی او یاد میکند و میگوید:[نیازمند منبع]
یگانه هنرمند مردم کرد در بیمارستان بوکان درگذشت.
شهرت
شهرت و آوازه حسن زیرک در میان کُردها فراتر از تصور است. به گونهای که در منطقه بوکان و اطراف آن، مردم محلی برخی روستاها اصرار دارند که محل تولد زیرک، روستایشان است. این خواننده پرآوازه ترانههای کردی، در میان جامعه کُردهای ایران و عراق کاملاً شناخته شدهاست، اما در بین سایر کُردها (کُردهای سوریه و ترکیه) به دلیل تفاوت گویش زبانی و فرهنگی، چندان سرشناس نیست.
به دلیل گستردگی جغرافیایی آوازه حسن زیرک، حتی احزاب سیاسی کُرد نیز از نام او استفاده میکنند؛ مثلاً هرکدام از این احزاب اصرار دارند که حسن زیرک یک سیاستمدار و ملیگرایی کردی نیز بودهاست، برخی از این احزاب که مخالف ملیگرایی ایرانی هستند، ترانههایی را که زیرک در آنها از «ایران»، «شاه وقت» نام برده را به اجبار و زیر شکنجه ساواک میدانند و چنین تعبیر میکنند، در حالی که هیچ سندی در این رابطه وجود ندارد.
یکی از ترانههایش که «ئیران، ئیران» نام دارد که محتوای آن بدین شکل است:[۳۰]
ایران، ایران شد مسکن شیران، ای مسکن دلیران، ایران ایران
در دوران جمهوری اسلامی نیز، صدا و تصویر حسن زیرک ممنوع التصویر بود که هیچگاه دلایل رفتار این سازمان در رابطه با این خواننده مشخص نشد. اما از دهههای اخیر، در برنامه و سریالهای صداوسیما، پخش صدا و تصویر حسن زیرک مانعی ندارد.