داوود آزاد (زاده ۱۳۴۲ ارومیه)[۲] خواننده، نوازنده و آهنگ ساز موسیقی ایرانی است.[۳]
وی در سن بیست سالگی شروع به یادگیری موسیقی کرد. او استادی در این زمینه نداشته و با تحقیق در آثار هنرمندانی چون غلامحسین بیگجهخانی و سعید هرمزی توانست کمبود استاد را جبران کند.[۴] او علاوه بر نوازندگی، به خوانندگی آثار خویش نیز میپردازد.[۵] وی از علاقهمندان موسیقی تلفیقی میباشد و در این زمینه آثاری ارائه داده است.[۶]
داود آزاد بیش از سیصد کنسرت در ایران، هند، اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی و استرالیا اجرا کرده است.[۷] از این جمله میتوان به اجراهایی در دانشگاههای کمبریج، آکسفورد، لندن و مونیخ اشاره کرد[۸]
۱- چهار شنبه ۱۰ شهریور ۹۵ ( هشتمین برنامه مسابقات هزار صدا در سال ۹۵)[۱۳]
۲- جمه ۹ مهر ۹۵ ( دوره ی نیمه نهایی برنامه هزار صدای سنتی)[۱۴]
این یک مقالهٔ خرد دربارهٔ یک نوازنده یا موسیقیدان ایرانی است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
حسن ناهید (زادهٔ ۱۳۲۲ خورشیدی در کرمان[۱])، نوازندهٔ سرشناس نی است.
حسن ناهید در ارکستری که با همکاری آقایان: اسدالله ملک، منوچهر جهانبگلو، فرهنگ شریف، محمودی خوانساری و عدهای دیگر برنامهای به نام «نوایی از موسیقی ملی» ترتیب یافته بود شرکت داشت. در ارکستری به نام درویش در رادیو شرکت داشت و سپس برای شرکت در ارکستر رودکی که از آقایان ابراهیم منصوری، حبیبالله بدیعی، علی تجویدی، احمد عبادی، رضا ورزنده، اصغر بهاری و فرهاد فخرالدینیتشکیل شده بود دعوت شده و با این ارکستر همکاری نمود. در سال ۱۳۴۱ توسط حسین قوامی به برنامه گلها دعوت شده و همکاری خود را در این برنامه آغاز نمود. او در فرهنگ و هنر نیز با ارکستر فرامرز پایور شرکت نمود که بیست سال این همکاری ادامه یافت. حسن ناهید دربارهٔ شیوه کار خود میگوید: «من هیچ وقت از زندهیاد کسایی تقلید نکردم و دنبال کار خودم رفتهام»[۲]
حسن ناهید برای شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ایران، مسافرتهایی همراه با خوانندگانی چون حسین قوامی، محمدرضا شجریان،محمود محمودی خوانساری و عبدالوهاب شهیدی به کشورهای ترکیه، بلغارستان، یوگسلاوی، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، اتریشانجام داده و در برنامههایی تحت عنوان کنسرت سازهای ملی ایران شرکت کردهاست.
این یک مقالهٔ خرد پیرامون افراد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
حسن کسائی (۳ مهر ۱۳۰۷، اصفهان[۱] - ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، اصفهان[۲]) از استادان برجستهٔ موسیقی ایرانی و نوازندهٔ سرشناس نِی و سه تاربود.[۳]
او به گفته خود در تاریخ ۳ مهر ۱۳۰۷ در خانوادهای تاجرپیشه به دنیا آمد. پدرش، «حاج سید جواد کسائی» از تاجران به نام آن زمان اصفهان بود که دلیل علاقه و انسی که با موسیقی داشت، با اساتید و بزرگان آن زمان مانند سید حسین طاهرزاده، جلالالدین تاج اصفهانی، اکبر خان نوروزی، خاندان شهناز (شعبانخان، حسین آقا، علی آقا و جلیل شهناز)، غلامحسین سارنج و ادیب خوانساری رفتوآمد مینمود. به طوری که منزل آقا سید جواد، محفلی بود برای تجدید دیدار و نیز ساز و آواز اساتید به نام موسیقی اصفهان. این آمد و شدها موجب شد حسن کسائی از کودکی با موسیقی آشنا شود و به مرور زمان، علاقه زیادی خصوصاً به ساز نِی پیدا کرد (بعد از دیدن یک نوازنده دورهگرد[نیازمند منبع]) و بر آن شد تا پدر، وی را نزد مهدی نوایی ببرد.
وی مدتی آواز و گوشههای موسیقی ایران را نزد استاد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری آموخته و نِی را از مهدی نوایی فرا گرفت. وی هر زمان که به تهران میرفت از محضر استاد ابوالحسن صبااستفاده مینمود.
پس از فوت مهدی نوایی، کسایی همچنان از همنشینی با نوازندگان اصفهانی در جهت تسلط بر نوازندگی نِی استفاده کرد. مخصوصاً از همنوازی با جلیل شهناز که به نوعی حق استادی بر گردن او دارد، بهره برد. همنوازی با سازهای پردهداری مثل تار و سهتار او را بیش از پیش با گامهای مختلف موسیقی ایرانی آشنا کرد، به صورتی که برای اولین بار دستگاههای چهارگاه، اصفهان، نوا و راست پنجگاه را با کوک دقیق و به صورت کامل اجرا کرد. کسایی همچنین از محضر ابوالحسن صبا بهرههای فراوان برد که میتوان گفت هنر نوازندگی سهتار کسائی، یادگار انس با این هنرمند یگانهاست. سهتار نوازی کسائی تلفیقی زیبا از ترکیب نوازندگی تار جلیل شهناز و سهتار ابوالحسن صبا است.
وی در محضر استاد صبا به نواختن ردیفها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز مینواختهاست.
کسائی به طور مستقیم نتوانست از محضر نایباسدالله استفاده کند، ولی در دورهای بسیار کوتاه نزد یکی از شاگردان وی مهدی نوایی، تمام اندوختههای او را فراگرفت. این موضوع از جهتی دلیل بر استعداد فراوان کسائی و از جهتی دیگر، نشان از محدودیت و سادگی تکنیک نوازندگی نی در آن زمان میباشد.
وی که از کودکی علاقهٔ زیادی به موسیقی داشت، از سن دوازده سالگی شروع به نواختن نِی کرد و در سن سیزده سالگی به مکتب استاد نوایی رفت (نوایی از شاگردان نایب اسدالله است و دیگر شاگرد نوایی، یاوری میباشد که او هم اصفهانی است). کسایی در محضر استاد صبا به نواختن ردیفها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز مینواختهاست. وی کنسرتهایی نیز با ادیب خوانساری و اجراهایی با تاج اصفهانی داشتهاست.
کسائی، در سن ۲۰ سالگی نخستین اجرای تکنوازی نی خود را در دستگاه همایون در تئاتر اصفهان به صحنه برد و یک سال بعد قطعه معروف سلام را در دستگاه چهارگاه ساخت که از معروفترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار میرود.[۱] این قطعه بعدها توسط حسین علیزاده در آلبوم صبحگاهی با سازبندی و ارکستراسیونی حجیم بازسازی شد.
کسائی، در سال ۱۳۲۹ برای اولینبار نی را به ارکستر برد و با ارکستر رادیو ارتش اصفهان همکاری خود را شروع کرد. در سالهای بعد با ارکسترهای متعدد رادیو به سرپرستی هنرمندانی چونابوالحسن صبا، حسین یاحقی، حبیبالله بدیعی، محمد میرنقیبی، همایون خرم و دیگران به فعالیت خود در این زمینه ادامه داد. در سال ۱۳۳۵ به دعوت داوود پیرنیا به برنامه گلها راه یافت و تا سال ۱۳۵۷ که در گلچین هفته شرکت نمود، با این سلسله برنامه، همکاری داشت.[۴]
از سال ۱۳۴۶، فضای کاری کسائی ابعادی جهانی هم پیدا میکند و یک صفحهٔ دورو در مایههای شور و ماهور از نوازندگی نی او به همراه تنبک جهانگیر بهشتی توسط کمپانی C.B.S فرانسه ضبط شده و در سال ۱۳۵۴ در نقاط مختلف جهان پخش شد. همچنین، کسائی تا سال ۱۳۵۶، برنامههای متعددی در جشن هنر شیراز برگزار کرد و با نوازندگان بزرگ جهان از جمله راوی شانکار، شاران رانی و بسم الله خان، دیدار کرد.[۱]
بعد از انقلاب، به دلیل فضای نه چندان مناسبی که برای موسیقی ایجاد شد، وی آخرین برنامه رسمی خود را در رادیو ایران با همکاری جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و جهانگیر ملک اجرا کرد. در این سال و تا قبل از سال ۱۳۶۱، آرشیو موسیقی رادیو اصفهان از بین رفت و کسائی هم از صدا و سیما برکنار و حقوقش قطع شد.[۱]
کسائی در دههٔ ۱۳۶۰، به کشورهای آلمان، انگلستان، فرانسه و هلند سفر کرد و در چند برنامه رادیویی، به اجرای برنامه پرداخت. در سال ۱۳۶۹، تندیس وی در گالری مفاخر هنری جهان در لندننصب شد.[۱]
پس از آنکه کسائی در سال ۱۳۷۰، در جشنواره نینوازان در تالار اندیشه شرکت کرد، فعالیت او دوباره رونق گرفت و در سال ۱۳۷۴، صدا و سیما مستمری وی را برقرار کرد.
در سال ۱۳۷۵ به آمریکا و کانادا سفر کرده و در محافل شعر و موسیقی شرکت کرد. در سال ۱۳۷۶ هم با تلاش محمدرضا لطفی، انجمن دوستداران موسیقی ایرانی واشنگتن، مجلس گرامیداشتی برای کسائی بر پا داشت.[۱]
در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر شد. همچنین در سال ۱۳۸۱، به عنوان چهرهٔ ماندگار موسیقی انتخاب و تقدیر شد.[۱]
در سال ۱۳۸۱ محمد جوادکسایی (فرزند حسن کسائی) کتاب «از موسیقی تا سکوت» را که حاصل نیم قرن تلاش موسیقایی حسن کسائی است، با مقدمه بیژن ترقی به بازار کتاب عرضه کرد.[۱]
حسن کسایی مانند تهرانی در تنبک، احمد عبادی در سهتار، علیاصغر بهاری در کمانچه و فرامرز پایور در سنتور به نوعی از ابتدا شروع به ابداع تکنیک و پیاده کردن تمام دستگاهها در ساز نِی نمود.
در گذشته صدای نِی، همراه با ناخالصی زیاد بود؛ یعنی نواختن آن به صورتی بود که تفاوت محسوسی بین صداهای اوج، بم و بم نرم نبود، ولی استاد کسایی توانست با تغییر حالت در زبان، در محل استقرار زبان، حالت لب و فرم سر نی، صدایی بسیار شفاف و بدون ناخالصی از نی تولید کند. همین پیشرفت باعث شد تا نوازندگی نی او، به رادیو راه پیدا کند. تکنوازیها و همکاری با نوازندگان و خوانندگان مشهور آن زمان چون جلیل شهناز، علی تجویدی، احمد عبادی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و... باعث شد تا نی همردیف سازهای دیگر قرار بگیرد.
بعد از این دوره اغلب ارکسترهای ایرانی شروع به استفاده از این ساز کردند و این احساس نیاز باعث رشد روزافزون نوازندگان نی شد که حتی امروزه به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاه تدریس میگردد.
به گفتهٔ محمدرضا لطفی، نوازندهٔ تار و منتقد موسیقی، حسن کسایی با مجموعهٔ «ردیف نی» - که در هشتاد سالگی ضبط کرده بود- نخستین اثر آموزشی برای علاقهمندان به نی نوازی را مدون کرده بود.[۲]
نِی از جمله سازهایی است که در تاریخ موسیقی ایران جایگاه پرفراز و فرودی از دربار پادشاهان ساسانی تا همدم بودن با شبانان داشته؛ ولی هیچگاه نتوانست قابلیت اصلی خود را نشان دهد که بتواند مانند سازهایی از قبیل عود، تار، سنتور و انواع مختلف سازهای آرشهای و مضرابی جایگاه نسبتاً ثابتی در بین موسیقیدانان و مردم پیدا کند.
احتمالاً سادگی ساخت (که خود موجب پیدایش الگوهای غیراستاندارد و در نهایت باعث محدود شدن سطح تکنیکی نی شده بود) را بتوان عامل اصلی عدم ثبات در جایگاه اصلی نی دانست. توضیح آنکه، برای توسعه و رشد امکانات فنی و تکنیکی یک ساز، لازم است ابتدا ساختار آن، طبق الگویی دقیق و کارشناسی شده، طراحی و ساخته شود تا نواختن آن با حداکثر قابلیت اجرایی، میسر گردد. بر اساس اطلاعاتی که از ضبط اولین صفحههای موسیقی ایرانی در دست است، تکنیک نوازندگی سازهایی همچون تار، ویلن و کمانچه به نسبت نی در سطح بالاتری قرار دارد. تنها ضبطی که در گذشته از نی انجام شده تکنوازی و جواب آواز نایب اسدالله اصفهانی است که بنا به روایتی اولین کسی است که نی را به سبک «دندانی» مینواخته (هر چند خلاف این موضوع انکار ناپذیر نیست). در هر صورت میتوان با بررسی این چند صفحه ضبط شده، سطح نوازندگی نی را در آن زمان شناخت.
حسن کسائی در اصفهان سالها مکتبدار موسیقی اصفهان در رشتههای نی، سهتار و آواز بودهاست. اگرچه بیشتر آثار حسن کسایی بداههنوازی است تا موسیقی پیش ساخته، ولی امروز بخش زیادی از ضربیها و حتی آوازیهای نوازندگان نی، بهره گرفته از نوازندگیهای اوست. کسائی در نواختن نِی ایرانی همانند نداشت و در اوقات فراغت به تکمیل سهتار میپرداخت. وی در زندگی هیچ دلبستگیای به جز موسیقی نداشت. وی در شهر زادگاه خود، اصفهان در کوی عباسآباد زندگی میکرد. دیده شده بود که او حتی با لوله کردن کاغذی ساده و سوراخ کردن آن اقدام به نواختن نی میکرد که این در یکی از نوارهای صوتی آموزشی وی نیز بیان گردیدهاست.
حسن کسائی که از پیشکسوتان موسیقی سنتی به شمار میآمد، بر خلاف بسیاری از آنان ذهن و اندیشهای نوگرایانه دارد. ردیف موسیقی سنتی را «وحی منزل» تلقی نمیکرد.[۵]
کسائی از زمره موسیقیدانانی بود که کمتر حرف میزدند و بیشتر عمل میکردند. خود او میگفت آنها که نمیتوانند حرفشان را با ساز بیان کنند و " چیزی برای ارائه موسیقی ندارند، با صحبتهای عجیب و غریب میخواهند خودشان را مطرح کنند.[۵]" این سخن منسوب به "واگنر" است که "
آن جا که سخن بازمیماند، موسیقی آغاز میشود.
کسائی میگفت عکس این هم صادق است
آن جا که موسیقی بازمیماند چه سخنها که آغاز نمیشود!
کسائی رواج و رونق لقب «استاد» را «ترافیک استاد» مینامید. چیزی که موسیقی را به راه خطا میکشاند.[۵]
به باور کسائی، "تقلید، هرگز کسی را به بلندای هنر نمیرساند. تقلید و تکرار مثل " زیراکس" است! شما خط " میرعماد" را که مثلاً " پنج میلیون تومان" میارزد، اگر " زیراکس" کنید، سیصد تومان هم ارزش پیدا نمیکند!" جوانانی که به فراگیری موسیقی میپردازند نیز نباید بعد از گذراندن دوره آموزشی (باز هم) صد در صد از استاد خود تقلید کنند. بلکه باید بکوشند با نو آوری، شخصیت و ذوق خود را نشان دهند." به باور او موسیقی پیوندی است میان خلاقیت و تکنیک، ولی تکنیک باید ابزاری باشد در خدمت خلاقیت. "در روزگار ما قضیه بر عکس شدهاست و در نتیجه، جای موسیقی حال را موسیقی قال گرفتهاست."[۵]
یکی از مهمترین آثار کسائی، قطعه معروف سلام در دستگاه چهارگاه است که از معروفترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار میرود.[۲] برخی از آلبومهای او:
شاگردان زیادی از محضر او درس گرفتهاند که امروز از چهرههای برجسته موسیقی ایران به شمار میآیند، از جمله:
حسن کسایی از اندک موسیقیدانان ایرانی است که معارض و مخالفی در برابر خود ندارد. منش و روش انسانی از یک سو و احساس و توانمندی هنری از سوی دیگر، او را هنرمندی مورد ستایش و احترام همگان قرار دادهاست.[۵]
استاد حسن کسایی در ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، پس از سپریکردن ۲ ماه در حالت کما، درگذشت.[۲] مراسم خاکسپاری وی در سکوت خبری و به صورت شبانگاهی با حضور جمعی از اعضای خانواده و شاگردان استاد برگزار شد و طبق وصیت زندهیاد کسایی مبنی بر خاکسپاری در کنار مقبره استاد تاج اصفهانی، پیکر ایشان در تخت فولاد اصفهان و در فاصله کمی از مقبره این استاد موسیقی به خاک سپرده شد.[۷]
محمد خلیل کسایی، فرزند حسن کسایی، روز ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ بر اثر حمله قلبی درگذشت.
|
امیرهمایون خرم(۹ تیر ۱۳۰۹ بوشهر[۱] - ۲۸ دی ۱۳۹۱ تهران)، نوازندهٔ ویولن، موسیقیدان و آهنگساز برجسته موسیقی ایرانی بود. او یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران بود.[۲]
از آنجا که مادرش از شیفتگان موسیقی اصیل ایرانی بود و از بین مقامهای موسیقی ایرانی، به دستگاه همایون علاقهای وافر داشت، نام همایون را برای فرزند خود انتخاب کرد.[۳] خرم در سن ۱۰–۱۱ سالگی به مکتب استاد صبا راه یافت و چند سال بعد به عنوان نوازندهٔ ۱۴ ساله، در رادیو به تنهایی به اجرا پرداخت. بعدها در بسیاری از برنامههای موسیقی رادیو، خصوصاً در برنامه گلها، به عنوان آهنگساز، تکنواز ویولن و رهبر ارکستر آثاری ارزشمند ارائه داد.[۳]
ساز همایون خرم سازی پر صلابت، سنگین و عاری از هر نوع خودنمایی بود. گر چه در شیرین نوازی خرم را نمیتوان با پرویز یاحقی و حبیبالله بدیعی هم تراز دانست با این حال توانایی او در آفرینش آنی ملودیهای جاندار و جذاب، بافت تکنوازیهای او را به مراتب از کارهای دیگران خوش ساختتر و پرمایه تر میسازد. از این بابت خرم و علی تجویدی را میتوان در یک گروه قرار داد چون قابلیت آهنگسازی این دو بر نوازندگیشان چیره بود، درست عکس آنچه در مورد بدیعی و یاحقی میتوان گفت. نباید از قلم انداخت که خرم، همانگونه که تجویدی، آهنگسازی تجربی و منحصراً ذوقی نبود. وی بنیادهای علمی آهنگسازی را آموخته بود و بر آنها تسلط داشت. از جمله اینکه هارمونی را با فریدون فرزانه و با شیوه " سارلی " فراگرفته و در سازبندی از کورساکف متأثر بود. خوش سلیقگی و نوآوریهای خرم در تنظیم کارهایش جداً شنیدنی است. شیوه تقسیم ملودی و همراهی سازها نزد خرم بسیار حساب شده و پرداخت کار بیخدشه و نقص است. قدر مسلم اینکه بخش گستردهای از آثار خرم حافظه موسیقایی حداقل سه نسل از ایرانیان را در سیطره خود دارد. دشوار میشود ایرانی را یافت که نتواند ترانه "امشب در سر شوری دارم " را زمزمه کند. گر چه باید تأکید کرد که اعتبار خرم هرگز در ترانههای ساده و همه پسندش خلاصه نمیشد و نمیشود. کارهای ارکستری او که غالباً جملهبندیهایی مرکب و پیچیده توأم با ضرب آهنگهای بسیار متنوع دارند نمونههای گاه سمفونی گونه ایی از موسیقی ایرانی به دست میدهند که کمتر آهنگسازی یارای برابری با آنها را داشته است. خرم با تواناترین و حرفه ایترین خوانندگان دوران دو دهه طلایی موسیقی ایران همکاری نزدیک داشته است. حسین قوامی، الهه، مرضیه، گلوریا روحانی، دلکش، شجریان، گلپا و ایرج از آن جملهاند. با این حال نباید از یاد برد که " پروین زهرایی منفرد" تا چندین سال خواننده انحصاری آثار خرم محسوب میشد. سنگینی و بی پیرایگی صدای پروین قرینه سنگینی و بی پیرایگی ساز و نغمه خرم بود. علیرغم آن که برخی از کارهای خرم با صدای خوانندگان دیگر بازخوانی شده است، مشکل میتوان گفت که درخشش و ظرافت بازخوانیها به پای اجراهای گذشته میرسد. طی بیش از سه دهه تدریس، جوانان بسیاری از محضر درس خرم بهرمند شدند که امروز امانتدار مکتب استاد خود هستند. اما خرم در مصاحبهای با علی دهباشی در نشریه بخارا از مانی فرضی، پژمان پورزند و بابک شهرکی به عنوان زبده ترین شاگردان خود نام میبرد[۴][۵][۶]
وی همچنین تحصیلات دانشگاهی خود رادردانشگاه علم و صنعت ایران در رشته مهندسی برق ادامه داد. در جلد سوم کتاب موسیقیدان ایرانی نوشته پژمان اکبرزاده آمده است: «پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، فعالیتهای اجرایی همایون خرم دچار وقفهای چندین ساله شد. اوقات او از آن پس، بیشتر صرف تدریس خصوصی ویلن و فعالیتهای پژوهشی دربارهٔ موسیقی ایرانی شد.»[۷]
از فعالیتهای دیگر ایشان میتوان به سخنرانی درباره:
از ماندگارترین و مشهورترین آثار همایون خرم که در میان مردم ماندگاری و جاودانگی یافته به قرار زیر است:[۸][۹][۱۰][۱۱]
و در سالهای اخیر:
نام خواننده | نام ترانه | ترانه سرا | آهنگساز | تنظیم |
---|---|---|---|---|
مرضیه | طاقتم ده | معینی کرمانشاهی | همایون خرم | همایون خرم |
الهه | رسوای زمانه | همایون خرم | همایون خرم | |
پروین | غوغای ستارگان | کریم فکور | همایون خرم | همایون خرم |
هایده | رانده شده | محمدعلی شیرازی | همایون خرم | همایون خرم |
حسین قوامی | سرگشته | هوشنگ ابتهاج | همایون خرم | همایون خرم |
او که در اواخر عمر به بیماری سرطان روده مبتلا شده بود و تحت شیمیدرمانی قرار داشت، در سن ۸۲ سالگی در روز پنجشنبه ۲۸ دی ماه ساعت ۲۳ شب سال ۱۳۹۱ در بیمارستان دی تهران بر اثر سرطان روده درگذشت.[۱۴][۱۵][۱۶] پیکر ایشان، یکشنبه اول بهمن از مقابل تالار وحدت با حضور اهالی موسیقی و دوستداران ایشان به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع شد.[۱۷]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به همایون خرم در ویکیگفتاورد موجود است. |
|
|