عبدالوهاب شهیدی فرزند میرزا حسن شهیدی ملقب به صدرالاسلام و متخلص به طوبی و پدرِ شاپور شهیدی است. او در ۱ مهر ۱۳۰۱ در شهر میمه زاده شد.[۱] عبدالوهاب شهیدی مشوق اصلی خود را پدرش میدانست و در این باره گفته بود: «پدر هم از آن جا که موسیقی را خیلی خوب میدانست به من کمک میکرد و چند مثنوی را به من یاد داد که ای کاش نرفته بود و من از او بیشتر میآموختم. اما ۱۳ ساله بودم که ایشان درگذشت». وی با اسماعیل مهرتاش آشنا شد و این آشنایی منجر به این شد که نزد وی فراگیری موسیقی را آغاز کند. ابتدا آوازهای تاج اصفهانی و ادیب خوانساری را آموخت. اما اسماعیل مهرتاش به او میگوید باید همه اینها را از ذهنت پاک کنی. بدین ترتیب عبدالوهاب شهیدی صاحب سبک منحصر به فردی شد.[۲]
عبدالوهاب شهیدی از آغاز دهه ۱۳۲۰ کار هنری خود را با فراگیری آواز، سنتور، و عود نزد اسماعیل مهرتاش آغاز کرد. او در سال ۱۳۳۹ در برنامه گلها شروع به همکاری با رادیو کرد و تا سال ۱۳۵۷ در بسیاری از این برنامهها شرکت کرد. وی همچنین چندین بار در برنامههای جشن هنر شیراز شرکت کرد و در این برنامهها با هنرمندان سرشناسی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید، و محمد اسماعیلی همکاری کرد.
عبدالوهاب شهیدی با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه، از فعالترین هنرمندان برنامه گلها بوده و رتبه سوم بیشترین برنامه موسیقی در گلها را دارد. عبدالوهاب شهیدی در اجرای آوازهای محلی نیز پیشرو بودهاست. تصنیف معروف زندگی با مطلع آن نگاه گرم تو از این هنرمند است.
اجرای آوازهای محلی، در میان آثار عبدالوهاب شهیدی نقش برجستهای دارند. از آوازهای محلی او میتوان به تصنیف زندگی (معروف به اون نگاه گرم تو) اشاره کرد که مربوط به آهنگی محلی بر روی شعری از هما میرافشار در دستگاه ماهور است و با تنظیم فرامرز پایور اجرا شدهاست. عبدالوهاب شهیدی همچنین تصنیفهای دیگری مانند یار بی وفا، آی سوزه و… همچنین وی قطعات قدیمی سرشناسی چون آثار عارف قزوینی را نیز اجرا کرد که از میان آنها میتوان به تصنیفهای گریه را به مستی بهانه کردم (در آلبوم قدیمی حرف) و گریه کن که گر سیل خون گریی اشاره کرد.[۳]
در سال ۱۳۳۵ روابط عمومی ارتش توانست برنامهای در رادیو به خود اختصاص دهد که آن هم موسیقی بود. بهجز عبدالوهاب شهیدی، حسین قوامی و ایرج هم برنامه داشتند که تا چهارسال در آن جا بودند.[۲]
عبدالوهاب شهیدی ابتدا نواختن ساز سنتور را آغاز کرد اما پس از چند سال به ساز عود علاقهمند شد و آن را فرا گرفت. شهیدی باور داشت که یک خواننده حتماً باید بر یک ساز موسیقی اشراف داشته باشد. شهیدی مضراب تار را روی عود استفاده کرد و بدین ترتیب شیوه نوازندگی تار را روی عود پیاده نمود.[۴] در بسیاری از ساز و آوازهای او صدای عود وی در کنار آوازش به گوش میرسد. شهیدی با گروههای گوناگونی از جمله با گروه پایور همکاری کرد. او در بیشتر آلبومها علاوه بر آواز، گروهنوازیها را نیز با عود همراهی کرد. همچنین آلبومهایی از تک نوازیهای عبدالوهاب شهیدی منتشر شدهاست که از میان آنها آلبوم راز عود توسط انتشارات سرنا صوت بازنشر شدهاست.
وی دربارهٔ انتشار آثارش پس از انقلاب ۱۳۵۷ توسط سرنا صوت گفته بود که انتشار این آثار بدون رضایت او بودهاست. این آلبومها پبشتر روی صفحات ۳۳ دور منتشر شده بودند و امروزه امتیاز آنها از آهنگ روز به سرنا صوت منتقل شدهاست. عبدالوهاب شهیدی گفته بود که هیچکدام از این دو ناشر مبلغ کامل را برای خرید امتیاز این آلبومها به صاحب اثر پرداخت نکردهاند.[۴]
پس از انقلاب ۱۳۵۷ دادگاه انقلاب اصفهان او را به اتهام «ساواکی بودن» به چهار ماه حبس تأدیبی محکوم کرد و پس از آن نیز برای همیشه از کار در عرصهٔ موسیقی کنار گذاشته شد. روزنامهٔ اطلاعات در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۵۸ این خبر را دربارهٔ عبدالوهاب شهیدی منتشر کرد:[۵]
«دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان محاکمه عبدالوهاب شهیدی هنرمند سرشناس را پایان داد و به ۴ ماه حبس تأدیبی محکوم ساخت. براساس کیفرخواست صادره، متهم به کار مداوم در ساواک و جمعآوری اطلاعات و فروش زمین واگذاری دولت به ارتش بود. شهیدی ضمن دفاع، خود را هنرمندی مردمی نامید که هرگز مدیحهسرای کسی نبوده بجز مولای متقیان علی (ع). باتوجه به رأی دادگاه، چون عبدالوهاب شهیدی این مدت را در زندان طی کرده بود آزاد شد».
عبدالوهاب شهیدی پس از انقلاب چون بسیاری دیگر، ایران را ترک کرد و به ایالات متحده آمریکا رفت و در میانه دهه ۱۳۷۰ (خورشیدی) به ایران برگشت.[۶]
شهیدی که چهار روز پس از تزریق واکسن کرونا دچار بیماری قلبی شده بود، یک روز پس از بستری شدن در بیمارستان، بامداد دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ درگذشت.[۷][۸] پیکر وی در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[۹]
محمدرضا شجریان در جشن یازدهم خانه موسیقی دربارهٔ عبدالوهاب شهیدی گفت: او بزرگمرد آواز هنر ایران است و سالیان درازی است که دستش را بوسیدهام و در حضور او کُرنش کردم و هیچگاه به خود اجازه ندادم که در حضور او عرض هنر کنم و از این بابت که من آمدهام جایزه او را تقدیم کنم متاسفم. استاد، مرا ببخش و من در اندازهای نیستم که جایزه شما را بدهم.[۱۰][۱۱]
در نخستین جشن سالانه موسیقی ما از هنرمندانی سرشناسی از جمله عبدالوهاب شهیدی تقدیر شد. علی هاشمی از دوستان نزدیک عبدالوهاب شهیدی در این مراسم گفت: عبدالوهاب شهیدی یکی از قدیمیترین دوستان من است که به پاکسرشتی او همواره به خود بالیدهام. او در ۵۰ سال کاری که در عرصه موسیقی داشت کارهای ارزشمندی کرد که هرگاه به یاد آنها میافتم اشک از چشمانم جاری میشود. پاکدامنی و درست زندگی کردن استاد شهیدی به حدی بود که یادم میآید محمدرضا شجریان در جایی میگفت وی و عبدالوهاب شهیدی در زمانی که برای رادیو کار میکردند روزه میگرفتند و این چیز کمی نبود که بخواهیم اینطور راحت از آن عبور کنیم؛ بنابراین من به حضور دوست شریفی چون عبدالوهاب شهیدی افتخار میکنم و آرزو میکردم ای کاش برنامه طوری چیده میشد که هنرمند جوانی چون همایون شجریان لوح تقدیر را به استاد شهیدی تقدیم میکرد. پس از این صحبتها همایون شجریان روی صحنه آمد تا لوح سپاس و تندیس طلایی موسیقی ما را به عبدالوهاب شهیدی تقدیم کند که این کار با استقبال حضار همراه شد.[۱۲]