حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری سازهای اصیل ایران تار

حسین نظری تار

ساز موسیقی ایرانی

تار از سازهای زهی و ایرانی[۱][۲][۳][۴][۵][۶] است که با مضراب نواخته می‌شود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و دیگر نواحی نزدیک قفقاز برای نواختن موسیقی سنتی این کشورها و بخش‌ها رایج است.[۷][۸][۹] واژه تار خودش در فارسی به معنی رشته‌است. هرچند که ممکن است معنی یکسانی در زبان‌های تحت تأثیر فارسی یا دیگر زبان‌های ایرانی تبار مثل کردی داشته باشد. این باعث شده‌است که کارشناسان ایرانی بر این باور باشند که تار ریشه مشترکی میان همه اقوام ایرانیتبار در جایی که از سوی ایرانیکا با قاطعیت به نام قاره فرهنگی ایرانیان نامیده شده دارد.[۱۰]

تار
Iranian tar.jpg
سازهای زهی
رده‌بندی
گسترۀ صوتی
Tar Range.png
(با کوک شور)
سازهای مرتبط
تنبور، سه‌تار

در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار می‌رود.

تاریخچه تارویرایش

تار در لغت ایرانی به معنی زه، سیم و از لحاظ سازشناسی از گروه سازهای زهی مضرابی است.[۱۱] بنابر روایتی تار از زمان فارابی (حدود سال ۲۶۰ هجری – سال ۳۳۹ هجری) موسیقیدان معروف ایرانی وجود داشته و بعد از وی توسط صفی الدین ارموی و دیگران به سمت کمال پیش رفته‌است. بر این اساس نمونه سلف تار مربوط به عهد صفوی (سال ۱۰۸۰ هجری) در تصویر زیر مربوط به نقاشی‌های کاخ هشت بهشت اصفهان[۱۲] مشاهده می‌شود. دو تصویر که یکی در سال ۱۷۷۵ میلادی و دیگری در سال ۱۷۹۰ میلادی در شیراز از تار نقاشی شده‌است نشان می‌دهد نواختن این ساز در دورهٔ زندیه در شیراز متداول و مرسوم بوده‌است. با این همه، نام نوازندهٔ مشخصی از این ساز در منابع دورهٔ زندیه دیده نمی‌شود و از این‌رو، احتمالاً این ساز در آن دوره نام دیگری داشته‌است.[۱۳] سازِ تار با شمایل و مشخصات کنونی (کاسه و نقاره شبیه به دل روبروی هم، با دسته‌ای متصل دارای ۶ سیم طبق تصویر بالا) از زمان قاجار دیده شده‌است. مرتضی حنانه (استاد موسیقی ایرانی) در کتاب گامهای گمشده، تار را ساز ملی ایرانیان می‌داند.[۱۴] مرحوم روح‌الله خالقی (استاد موسیقی ایرانی) در کتاب سرگذشت موسیقی می‌گوید: ساز (تار) بهمراه نام سازهایی دیگر در شعر فرخی سیستانی شاعر ایرانی (۳۷۰–۴۲۹) ذکر شده‌است (هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ * هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تار).[۱۵] ساز تار ساخته و پرداخته ذوق ایرانی است (منحنی و قوس‌هایی که در ساخت تار دیده می‌شود در خوشنویسی و نقاشی و مینیاتور و معماری ایرانی جاری و ساری است) و طی سالهای متمادی کامل و کاملتر گشته‌است.[۱۶] آخرین اصلاحات توسط درویش خان استاد موسیقی ایرانی(۱۲۵۱تهران_۲ آذر ۱۳۰۵تهران) با افزودن سیم ششم جهت تکمیل و وسعت دامنه صوتی تار انجام پذیرفته‌است. تار دارای ۲۸ پرده است (یعنی کمتر از سه اکتاو). آخرین الگوی منحصربه‌فرد ساخت تار نیز متعلق به سازگر مشهور ایرانی استاد یحیی دوم (۱۲۵۴–۱۳۱۰ه‍.ش) می‌باشد چه به لحاظ شاخص فنی و چه از لحاظ ذوقی همچنان که گره چوب را به شکل متقارن روی کاسه تار (در اصطلاح چهار گل) طراحی می‌نموده‌است. جنس چوب کاسه تار از درخت توت، دسته آن گردو می‌باشد.

تار نوازنده تار ، مینیاتوری از ایران قاجار به سبک صفوی

ساختار تارویرایش

کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه می‌شوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. تار قفقازی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود. از لحاظی ساز تار به سه‌تار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه‌تار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است برای این پوست معمولاً از پوست بره تودلی یا بزی استفاده می‌شود. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.

شکل ظاهریویرایش

قسمت کاسه (شکم) به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم می‌شود که قسمت کوچک را نقاره می‌گویند. روی کاسه و نقارهٔ تار پوست کشیده می‌شود. خرک تار بر پوست کاسه تکیه کرده‌است. قسمت نقاره در انتهای بالایی به دسته (گردن) متصل شده‌است. دستهٔ تار بلند و حدود ۴۵ تا ۵۰ سانتی‌متر است و بر کناره‌های سطح جلویی آن دو روکش استخوانی چسبانده شده‌است که این استخوان معمولاً از استخوان شتر تهیه می‌شود. دور دسته، پرده‌هایی عمود بر طول آن با فواصل معین بسته شده‌است. تعداد پرده‌ها امروزه ۲۸ است. سازهای قدیمی با تعداد ۲۵ پرده ساخته می‌شده‌است. جعبه گوشی (سر) در انتهای بالایی دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشی بر سطوح جانبی جعبه کار گذاشته شده‌است. تعداد سیم‌های تار شش است که از انتهای تحتانی کاسه شروع شده، از روی خرک عبور می‌کند و در تمام طول دسته کشیده شده، تا بالاخره به جعبه گوشی‌ها داخل و در آنجا به دور گوشی‌ها کشیده می‌شوند. سیم‌های شش‌گانه عبارتند از دو سیم سفید (پائین) که همصدا کوک می‌شوند، دو سیم زرد (همصدا)، یک سیم سفید نازک (بنام زیر) و بالاخره یک سیم زرد (بم)، که دوتای آخری غالباً به فاصله اکتاو کوک می‌شوند

کوک تارویرایش

فاصله سیم‌های هم صوت سفید، نسبت به سیم‌های زرد غالباً «چهارم» و سیم‌های سفید نسبت به سیم بم معمولاً فاصله اکتاو یا هشتم را تشکیل می‌دهند (به این ترتیب اگر سیم‌های همصدای سفید را «دو» کوک کنیم، سیم‌های زرد باید غالباً «سل» و سیم بم «دو» یا «ر» کوک شوند). کوک تار در دستگاه‌ها و آوازهای مختلف تغییر می‌کند.

ثبت اجرای آذربایجانی تار در یونسکوویرایش

در دسامبر ۲۰۱۲، یونسکو هنر اجرای آذربایجانی تار را در فهرست میراث فرهنگی و معنوی خود ثبت کرد. البته این امر مورد اعتراض جامعه هنری ایران (از جمله خانه موسیقی ایران)[۱۷] واقع شده‌است.[۱۸]

داریوش پیرنیاکان سخنگوی خانه موسیقی نسبت به ثبت ساز تار در فهرست میراث معنوی کشور آذربایجان در یونسکو، اعتراض کرد. وی که مسئولین فرهنگی ایران را مقصر می‌دانست، در واکنش به سخنان مسئولین فرهنگی کشور آذربایجان که گفته بودند «ما تار آذربایجان را ثبت کردیم نه تار ایرانی»،[۱۹] گفت: «تبدیل شدن تار ایرانی به ترکی یک جعل تاریخی است. این ساز از ایران به جمهوری آذربایجان رفت و با برداشتن ربع پرده‌ها و کمی تغییر شکل، عنوان ساز ترکی را بر تار گذاشتند. حال سؤال من این است اگر این ساز ترکی است چرا از مقام‌های موسیقی ایران و دستگاه‌های این موسیقی استفاده می‌کنند.»[۲۰]

تار قفقازی یا تار یازده رشته تاری کمی متفاوت با تار است و در حدود سال ۱۸۷۰ میلادی توسط صادق‌جان در شهر شوشا به وجود آمده‌است. ساخت آن کمی متفاوت است و رشته‌های آن بیشتر است.[۲۱]

نوازندگان تارویرایش

تار جلیل شهناز بهمراه تنبک اسماعیلی (مایه حجاز ابوعطا)

نوازندگان پیشینویرایش

نوازندگان حاضرویرایش

سازندگان تارویرایش

از سازندگان به نام این ساز در دوران قاجار و پهلوی می‌توان از یحیی تارساز و عباس و جعفر صنعت و بعد از آن‌ها به رمضانعلی شاهرخ نام بردو در دوران ما به ابراهیم قنبری مهر و محمود فرهمند اشاره

حسین نظری بزرگان موسیقی ایران ارژنگ کامکار

حسین نظری، ،،ارژنگ کامکار (زاده ۲ مرداد ۱۳۳۵ در سنندج)[۲] نوازنده تمبک، نقاش و از اعضای گروه کامکارها است.[۱]

ارژنگ کامکار
نام شناسنامه‌ایارژنگ کامکار
زاده۲ مرداد ۱۳۳۵ ‏(۶۴ سال)
سنندج، کردستان[۱]
سبکموسیقی سنتی ایرانی
وبگاهوب سایت ارژنگ کامکار

او از دوران کودکی به هنر نقاشی و نوازندگی تمبک علاقه‌مند بود. در زمان شکل‌گیری گروه کامکارها، ارژنگ کامکار به عنوان نوازندهٔ تمبک، ارکستر فرهنگ و هنر سنندج را همراهی می‌کرد. وی در سال ۱۳۵۵ عازم تهران شد و در کنار فراگیری دروسی در زمینه موسیقی، به تکمیل و یادگیری تکنیک‌های تمبک‌نوازی پرداخت سپس در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل در رشتهٔ نقاشی پرداخت.[۱] ارژنگ در سال ۱۳۷۰ و ۱۳۷۶ نمایشگاه نقاشی برپا کرد.

او علاوه بر فعالیت‌های آموزشی همراه گروه‌های شیدا و عارف کنسرت‌های متعددی را اجرا نمود. اکنون او در آموزشگاه کامکارها به تدریس تمبک نوازی مشغول است.[۳]

در ۶ بهمن ۱۳۹۷ در جشن نوزدهمین سالگرد تأسیس خانه موسیقی ایران از «ارژنگ کامکار» با اهداء لوح و تندیس خانه موسیقی، تقدیر شد.[۴]




حسین نظری بزرگان موسیقی ایران ناصرچشم اذر

ناصر چشم‌آذر

آهنگساز و هنرمند ایرانی

حسین نظری، ،،،ناصر چشم‌آذر (زادهٔ ۱۰ دی ۱۳۲۹ – درگذشتهٔ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷)[۱] موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و تنظیم‌کنندهٔ ایرانی بود.[۲][۳][۴][۵] او برای خوانندگان سرشناس ایرانی مانند هایده، گوگوش، مهستی، حمیرا، ابی، داریوش، رامش، مازیار، فرزین، ستار، طوفان، مرتضی، عارف، منوچهر سخایی، لیلا فروهر، شاهرخ، بلک کتس،[۶] و … آثار بسیاری را آهنگسازی و تنظیم کرد.

ناصر چشم‌آذر
Nasser CheshmAzar.jpg
اطلاعات پس‌زمینه
نام شناسنامه‌ایناصر چشم‌آذر
زاده۱۰ دی ۱۳۲۹
اردبیل، ایران
تاریخ مرگ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۶۷ سال)
علت مرگسکته قلبی
سبکموسیقی پاپ
نیوایج
ساز(ها)پیانو، سینث‌سایزر، آکاردئون
سال‌های فعالیتپنجاه سال
اعضای پیشینکانون آهنگسازان سینمای ایران
گروه چشم‌آذر
سازهای اصلی
پیانو، آکاردئون، سینت سایزر
علت سرشناسیآلبوم باران عشق
آلبوم پرآوازهباران عشق

زندگیویرایش

ناصر چشم‌آذر در ۱۰ دی ۱۳۲۹ در اردبیل متولد شد و در کنار برادرش منوچهر چشم‌آذر زیر نظر پدرش اسماعیل چشم‌آذر آموزش مراحل اولیهٔ موسیقی را فرا گرفت. او در کودکی ساز آکاردئون را برگزید.

فعالیتویرایش

ناصر چشم‌آذر در حال اجرای کنسرت در تالار وحدت

در ۱۲ سالگی به‌همراه پدرش وارد ارکستر آذربایجانی رادیو ایران شد و در ۱۳ سالگی جایزه ویژه موسیقی را در مقطع دبیرستانی به‌خاطر نواختن آکاردئون دریافت کرد. در ۱۷ سالگی رهبری کنسرت ترتیب داده شده در سفارت ایران در عراق را برعهده گرفت. در ۱۸ سالگی به‌همراه گوگوش، سفرهای رسمی خود را آغاز نمود.

در ۲۰ سالگی برای گذراندن دوره جاز به آمریکا رفت و پس از بازگشت سرپرستی ارکستر شوی تلویزیونی پرویز قریب افشار را بعهده گرفت. در محضر استادانی چون مرتضی حنانه، ملیک اصلانیان دوره‌های تکمیلی را سپری کرد. در سال ۱۳۵۷ به مدت ۵ سال جهت تکمیل دوره موسیقی جاز و موسیقی فیلم به آمریکا مسافرت کرد. وی از پیشگامان سازهای الکترونیک در ایران بود. «باران عشق» یکی از آثار معروف اوست.[۷][۸] پس از بازگشت به ایران از سال ۱۳۶۳ و با ساخت موسیقی متن فیلم «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری فعالیت خود را در زمینه موسیقی فیلم آغاز کرد.

وی در ۹ سالگی گرفتار یک خواب و کابوس شد که تا ۱۳ سالگی ادامه داشت و خواب را برای او سخت کرده بود و خود او این خواب را اینگونه توصیف می‌کند که در ابتدای خواب خود را در یک اقیانوس تاریک می‌دیدم و چون شنا بلد نبودم با استرس از اینکه غرق شوم از خواب می‌پریدم تا اینکه بعد از ۵ سال به پزشک اعصاب و روان مراجعه کردم که ۱۰ عدد قرص اعصاب دیازپام به من دادن و شب اول وقتی نصف این قرص را خوردم، شب با راحتی کامل خوابیدم و تا انتهای آن اقیانوس رفتم و چاهی در آنجا دیدم که از داخل آن هفتصد رنگ با کلمه *علی علی علی… * از آن خارج می‌شد و از همان شب ارادتم به مولا علی بیشتر و بیشتر شد.[۹]

اولین ملودی خود را در ۱۳ سالگی ساخت و در گام لا ماژور و ر مینور بود که مشابه نغمه‌های شوشتری و همایون موسیقی ایرانی است.

او در مورد باران عشق می‌گوید: «باران عشق، اشک مادران داغ دیده جنگ تحمیلی ایران و عراق است که بر مزار پاک گل لاله‌هایشان گریستند و گریستند و گریستند…»

سال ۷۱ سال بیکاری او بود و فقط ۱۰ تومان در حسابش داشت تا اینکه بهرام بحرینی به او مراجعه کرد و درخواست آلبوم بیکران را کردن که نتیجه آن باران عشق شد و او می‌گوید می‌خواستم واقعه کربلا را با معجزه باران عشق امام حسین و یارانش را سیراب کنم و تجسم کردم با صدای موج آب و باران ساختم و استقبال مردم فهمیدم که تنها نیستم.[۱۰]

درگذشتویرایش

مزار چشم آذر در قطعه هنرمندان بهشت زهرا

ناصر چشم‌آذر بامداد جمعهٔ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ بر اثر سکتهٔ قلبی در تهران درگذشت.[۱۱] مراسم تشییع پیکر ناصر چشم‌آذر صبح یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ در تالار وحدت تهران برگزار شد و پس از آن در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[۱۲]

مراسم یادبود ناصر چشم‌آذر روز سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ در مجتمع فرهنگی پیامبر اعظم تهران با حضور بسیاری از هنرمندان و هنردوستان برگزار شد.[۱۳] در این مراسم رعنا چشم‌آذر دختر ناصر چشم آذر به یاد پدرش آواز خواند.[۱۴]

در ۲ آذر ۱۳۹۷ در مراسم چهارمین «سال نوای موسیقی ایران» آیین یادبود ناصر چشم‌آذر در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد و تندیس «سال نوا» به همسر وی «شیرین احمدلو» اهداء شد.[۱۵]

آلبوم‌هاویرایش

  • تو برقص
  • شکوفه‌های ایران
  • خواهران غریب
  • شب‌های تهران
  • رقص‌های شاد
  • باران شادی ۳
  • باران شادی ۲
  • باران شادی ۱
  • طلوع عشق
  • باران عشق
  • برای باران

ترانه‌شناسیویرایش

موسیقی فیلمویرایش

فیلمویرایش

سالعنوانکارگردان
۱۳۹۶نباتپگاه ارضی
۱۳۹۴آن‌هااحسان سلطانیان
۱۳۹۴رفقای خوبمجید قاری‌زاده
۱۳۹۳آدم باشمجید جوانمرد
۱۳۹۱دل بی‌قرارقربان محمدپور
۱۳۹۱ساکن خانه چوبیحسینعلی لیالستانی
۱۳۹۱عملیات مهد کودکفرزاد اژدری
۱۳۹۰دوازده صندلیاسماعیل براری
۱۳۹۰گشت ارشادسعید سهیلی
۱۳۸۹مرگ سپیدمرتضی آتش زمزم
۱۳۸۸خسته دلانسیروس الوند
۱۳۸۷سوپر استارتهمینه میلانی
۱۳۸۷مدیومعلی توکل نیا
۱۳۸۶تسویه‌حسابتهمینه میلانی
۱۳۸۶زن دومسیروس الوند
۱۳۸۶قرنطینهمنوچهر هادی
۱۳۸۵اگه می‌تونی منو بگیرشاهد احمدلو
۱۳۸۵تلهسیروس الوند
۱۳۸۵مصائب دوشیزهمسعود اطیابی
۱۳۸۵گیس‌بریدهجمشید حیدری
۱۳۸۴آتش‌بستهمینه میلانی
۱۳۸۴چند می‌گیری گریه کنیشاهد احمدلو
۱۳۸۲برگ برندهسیروس الوند
۱۳۸۲شمعی در بادپوران درخشنده
۱۳۸۱نبات داغ (فیلم)محمدعلی باشه آهنگر
۱۳۸۱غزلمحمدرضا زهتابی
۱۳۸۱خواب و بیدارمهدی فخیم‌زاده
۱۳۸۰ساقیمحمدرضا اعلامی
۱۳۸۰قارچ سمیرسول ملاقلی‌پور
۱۳۷۸میکسداریوش مهرجویی
۱۳۷۸دختران انتظاررحمان رضایی
۱۳۷۸داستان‌های جزیره (دختردایی گمشده)داریوش مهرجویی
۱۳۷۶بدلکارانمهدی صباغ‌زاده
۱۳۷۶دنیای وارونهشهریار بحرانی
۱۳۷۵حریف دلعبدالرضا گنجی
۱۳۷۴آخرین مرحلهمحسن محسنی نسب
۱۳۷۴چهرهسیروس الوند
۱۳۷۴ماه مهربانقاسم جعفری
۱۳۷۴هفت گذرگاهجمشید حیدری
۱۳۷۴خواهران غریبکیومرث پوراحمد
۱۳۷۳کاکادوتهمینه میلانی
۱۳۷۳مجازاتجهانگیر جهانگیری
۱۳۷۳می‌خواهم زنده بمانمایرج قادری
۱۳۷۲بلندیهای صفرحسینعلی لیالستانی
۱۳۷۲پادزهربهرام کاظمی
۱۳۷۲تاواریشمهدی فخیم زاده
۱۳۷۲چشم شیطانحسن هدایت
۱۳۷۱بازیچهتورج منصوری
۱۳۷۱سفرنامه شیرازکیومرث پوراحمد
۱۳۷۰انفجار در اتاق عملرحیم رحیمی‌پور
۱۳۷۰جیب‌برها به بهشت نمی‌روندابوالحسن داوودی
۱۳۷۰دره شاپرک‌هافریال بهزاد
۱۳۷۰بانوداریوش مهرجویی
۱۳۷۰دیگه چه خبر؟!تهمینه میلانی
۱۳۶۹سفر جادوییابوالحسن داوودی
۱۳۶۹شهر خاکستریحسن هدایت
۱۳۶۸ای ایرانناصر تقوایی
۱۳۶۸تماسخسرو ملکان
۱۳۶۸زیر بام‌های شهراصغر هاشمی
۱۳۶۸شکار خاموشکیومرث پوراحمد
۱۳۶۸هامونداریوش مهرجویی
۱۳۶۷دلارناصر مهدی‌پور
۱۳۶۷سفر عشقابوالحسن داوودی
۱۳۶۷طوبیخسرو ملکان
۱۳۶۷لنگرگاهکیومرث پوراحمد
۱۳۶۶جمیلاحمد بخشی
۱۳۶۶زمزمهخسرو ملکان
۱۳۶۶شناساییمحمدرضا اعلامی
۱۳۶۶شیرکداریوش مهرجویی
۱۳۶۶غریبهرحمان رضایی
۱۳۶۶کمینگاهسیروس تسلیمی
۱۳۶۶محمولهسیروس الوند
۱۳۶۵اجاره‌نشین‌هاداریوش مهرجویی
۱۳۶۴سمندرمحمود کوشان
۱۳۶۳تاراجایرج قادری

حسین نظری بزرگان موسیقی ایران ویگن

 حسین  نظری.........ویگن دِردِریان (به ارمنیՎիգէն Տէրտէրեան؛ ۲ آذر ۱۳۰۸ – ۴ آبان ۱۳۸۲) خوانندهٔ موسیقی ژانرهای جاز و پاپ و بازیگر فیلم در سال‌های ۱۳۵۱–۱۳۳۴ خورشیدی، از ایرانیان ارمنی‌تبار بود. او یکی از نخستین خواننده‌های ایران بود که با گیتار در صحنه ظاهر شد و ایرانیان او را به عنوان «سلطان جاز» می‌شناختند.[۸] او هنرمندی بود که از همان ابتدا با سبکی نو وارد دنیای موسیقی پاپ شد و همین امر رفته‌رفته بر معروفیتش افزود. ویگن علاوه بر موسیقی در زمینهٔ سینما نیز فعالیت داشت و در سال‌های دهه‌های سی و چهل خورشیدی در چند فیلم سینمایی نقش آفرید.

ویگن
Vigen.jpg
نام در زمان تولدویگن دردریان
زادهٔ۲ آذر ۱۳۰۸
۲۳ نوامبر ۱۹۲۹
همدان، ایران[۱]
درگذشت۴ آبان ۱۳۸۲ (۷۳ سال)
۲۶ اکتبر ۲۰۰۳
لس‌آنجلس، کالیفرنیا
ایالات متحده آمریکا
علت درگذشتسرطان پروستات
آرامگاهوست لیک ویلیج، کالیفرنیا[۲]
ملیتایرانی
نژادارمنی
تحصیلاتگواهینامه پنج ساله متوسطه[۳]
پیشهخواننده و هنرپیشه
سال‌های فعالیتخوانندگی (۱۳۸۰–۱۳۳۰)
بازیگری (۱۳۴۵–۱۳۳۴)
سبکجاز و پاپ
قد۱٫۷۹ متر (۵ فوت ۱۰ اینچ)
عنوان«سلطان جاز ایران»[۴]
دینمسیحی
مذهبکلیسای حواری ارمنی
همسر(ها)اُلگا ساهاکیان (از ۱۸ بهمن ۱۳۲۹ تا ؟)
نادیا
کرن[۵][۶] (۱۹۷۲–۲۰۰۳)[۷]
فرزندانآیلین، ژاکلین، کاترین، اِدوین و اِوِلین
خویشاوندانکارو دردریان (برادر)
صفحه در وبگاه IMDb
صفحه در وبگاه سوره

بخش نخست فعالیت خوانندگی وی در «عصر طلایی موسیقی پاپ ایرانی» یعنی از اوایل دههٔ ۱۹۷۰ میلادی تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی) بود که وی مجبور به ترک ایران شد و بخش دوم آن نیز از زمان مهاجرتش به ایالات متحده آمریکا آغاز گشت که تا زمان درگذشتش در سال ۱۳۸۲ ادامه یافت.

ابتدای زندگی

ویگن دِردِریان در ۲ آذر ۱۳۰۸ برابر با ۲۳ نوامبر ۱۹۲۹ در شهر همدان به دنیا آمد.[۱] پدربزرگ مادری‌اش اهل همدان بود اما پدرش از بازماندگان خانواده‌ای بود که تمامی اعضای آن در نسل‌کشی ارمنی‌ها کشته‌شده‌بودند و او از ترکیه به ایران گریخته و دست سرنوشت او را به باغ پدربزرگ مادری ویگن کشانده‌بود. آنها هم به او اجازه داده بودند تا در باغ زندگی کند. پس از مدتی هم پدر و مادر ویگن عاشق یکدیگر شده و با هم ازدواج کرده‌بودند. حاصل این ازدواج هشت فرزند بود، پنج پسر به نام‌های زاون، ویگن، کارو، هراند و واهه و سه دختر به نام‌های ژولیت، هلن و آرمینه. ویگن چهارمین فرزند خانواده بود.[۹] در خانواده‌ای پر جمعیت به دنیا آمد و به‌همین خاطر تحصیلاتش را نیمه‌تمام گذاشت تا همراه برادر بزرگش در شرکت «کامپساکس» (تأسیسات راه‌آهن) کار کند.[۱۰] تحصیلات متوسطه را در سال ۱۳۳۰ خورشیدی (۱۹۵۱ میلادی) تمام کرد. او که شغل نقشه‌برداری داشت، ابتدا با خواندن در کافه‌ها محبوب دوستداران موسیقی پاپ شد و اجرای آهنگ در رادیو تهران به شهرتش انجامید. صدای گرم او که با گیتارش همراهی می‌شد، با شعرهایی با مضمون‌های تازه و ملودی‌های نو چهرهٔ تازه‌ای در صحنه موسیقی ایران عرضه کرد.[۱۱]

زندگی هنری

از کافهٔ شمیران تا استودیو دیانا

ویگن و کارو

از نوجوانی به موسیقی علاقه داشت. در دورهٔ حضور قوای متفقین در همدان، گیتاری دست دوم از یک سرباز آمریکایی، به قیمت چهار تومان، خرید و:

... بعد هم پیش شوهر خواهرم که می‌دانست گیتار را چطور باید زد، چیزهای یادگرفتم.

او از همین سال‌ها، به جهت صدای خوش و استعدادش در خواندن ترانه‌های ارمنی، فارسی و اسپانیایی، در کافه‌های همدان برنامه اجرا می‌کند. در بیست و دو سالگی به تهران می‌آید و از سال ۱۳۳۰ در کافهٔ رستوران باغ شمیران (تقاطع خیابان فردوسی و استانبول) بر روی صحنه می‌رود. تفاوت جنس صدا و نوع موسیقی ویگن، او را به عنوان خوانندهٔ جاز به شهرت می‌رساند و کافه شمیران تبدیل می‌شود و به پاتوق روشن‌فکران و شاعران «موج نویی» (بیشتر به لطف حضور برادر ویگن: کاروی شاعر) و دوستداران موسیقی جاز و پاپ آن دوره.[۱۰][۱۲]

اولین ترانه‌ای که ویگن اجرا کرد «سلام بر غم» نام دارد که شعرش را کارو، برادرش سروده‌بود.[۱۳]

ناصر رستگارنژاد، ترانه‌سرای معروف، به یاد می‌آورد که:

«شبی در کافهٔ باغ شمیران با یکی از دوستان نشسته بودیم، دیدیم جوانی بلند بالا با صدای بسیار خوب، ترانه‌های غربی و ارمنی می‌خواند. او را سر میز خود دعوت کردیم و با او بیشتر آشنا شدیم تا آنجا که همان شب رفتیم به کنار و من همان شب ترانهٔ معروف «رقیب» را ساختم. بعد هم چند روز بعد رفتیم به رادیو و این ترانه را که اولین ترانهٔ رسمی ویگن به حساب می‌آید ضبط کردیم …»[۱۰]

بعدها که ویگن برای خدمت سربازی به آبادان می‌رود در آنجا برای سربازان آواز می‌خواند تا یک روز که خبر آوازخوانی وی به گوش فرمانده‌شان می‌رسد. فرمانده با شنیدن صدای ویگن از او می‌خواهد که در باشگاه افسران روی سن برایشان آواز بخواند.[۱۳][۱۴][۱۵]

تصویر ویگن روی جلد مجلهٔ جوانان

از نوجوانی در گروه‌های کلیسا آواز می‌خواند و در سال‌های ۱۳۳۳–۱۳۲۹ به خواندن ترانه‌های روز در کافه‌های تهران و شمیران پرداخت. دو روزنامه‌نگار مشهور، سیامک پورزند و جمشید وحیدی، استعداد او را کشف کردند و او را به رادیو آوردند. به‌زودی صدای استثنایی، استعداد موسیقی، چهره و اندام ورزنده و جذاب و شخصیت انسان دوست ویگن، او را تبدیل به پرفروش‌ترین خوانندهٔ روز کرد و نمونهٔ ایرانی از شخصیت «سلطان» پاپ دنیای آن روز الویس پریسلی (۱۹۷۷–۱۹۳۵) تلقی شد.[۱۶]

در سال ۱۳۳۳ ویگن ترانهٔ مهتاب را (که بعداً در آلبومی به همین نام منتشر شد) خواند. این ترانه را آغاز عصری نو در موسیقی ایرانی می‌دانند چرا که برای اولین بار، موسیقی ایرانی با سازهای تماماً غیر ایرانی اجرا شد.[۱۷]

خود ویگن در گفتگوهایش از نقش جمشید وحیدی (روزنامه‌نگار و طنزپرداز) هم در راه‌یابی اش به رادیو یاد کرده‌است اما نقش عطاالله خرم را نباید از یاد برد که آهنگ «رقیب»، و پس از آن، آهنگ‌های بسیاری از ترانه‌های مشهور و ماندگار ویگن را ساخت.[۱۰][۱۸]

کارنامهٔ هنری ویگن، فهرست مفصلی از آهنگ‌هایی را نشان می‌دهد که از ملودی‌های فارسی، ارمنی، ایتالیایی، فرانسوی، ترکی و حتی خراسانی، مایه گرفته و با همکاری موسیقی‌دان ورزیده‌ای چون عطاالله خرم و زاون اوهانیان و شاعران برجسته‌ای مانند تورج نگهبان و پرویز وکیلی به اوج شهرت رسید. جواد معروفی، رهبر ارکستر گل‌ها، با درک استعداد ویگن، از او خواست اجرای چند آهنگ ارمنی تنظیم‌شده برای ارکستر را در برنامهٔ گل‌های صحرایی و یک شاخه گل بر عهده بگیرد که از بین آنها «ساری گلین» با کلامی ساخته‌شده از جمشید ارجمند (نویسنده و منتقد سینمایی در سال ۱۳۴۰) مشهور است. ویگن از آن به بعد در گل‌ها فعالیت نداشت اگر چه اولین خوانندهٔ پاپ بود که به این برنامه اجازهٔ ورود یافت.[۱۶]

اگرچه بیشتر ترانه‌های ویگن به زبان فارسی بود ولی او به زبان‌های دیگر و به خصوص زبان مادریش، ارمنی نیز می‌خواند.[۱۹]

ویگن با ورود به رادیو، لقب «سلطان جاز ایران» را به دست آورد و در سال ۱۳۳۲، باز هم به دعوت خاچیکیان، به جمع استودیو دیانا و بازیگران فیلم «چهارراه حوادث» پیوست.[۱۰]

او خود نیز چند آهنگ ساخت و در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ از محبوب‌ترین خواننده‌های ایران بود.

همچنین وی با چند تن از خوانندگان نام آشنایی چون دلکش، نارملا، پوران، هایده و الهه و … ترانه‌های دوصدایی اجرا کرد.

نوع موسیقی او کلاسیک و پاپ بود، و گاه از ملودی‌های غربی بهره می‌برد، که به «جاز ایرانی» معروف شد و به او لقب «سلطان جاز» ایران را دادند، اگر چه موسیقی او ارتباطی با موسیقی جاز نداشت.[۱۱]

از چهار راه حوادث تا اعتراف

ویگن در فیلم عروس دریا (دومین نفر از سمت راست)

در سال ۱۳۳۳ به دعوت ساموئل خاچیکیان به سینما روی آورد و نخستین فیلمش را با نام چهارراه حوادث (۱۳۳۴) برای خاچیکیان بازی کرد تا سال ۱۳۴۵ که آخرین فیلمش را با نام اعتراف (به کارگردانی ناصر رفعت) بازی کرد، مجموعاً در دوازده فیلم حضور یافت که در برخی از آنها خوانندگی هم کرد. خون و شرف (۱۳۳۴)، تپه عشق (۱۳۳۸)، فردا روشن است (۱۳۳۹)، آتش و خاکستر (۱۳۳۹)، عروس دریا (۱۳۴۴) برخی از این فیلم‌هاست.[۲۰]

علاوه بر چهارراه حوادث و خون و شرف (هر دو به کارگردانی خاچیکیان)، ویگن تا پایان دههٔ سی در هشت فیلم دیگر هم بازی کرد (ظالم بلا، فردا روشن است، تپهٔ عشق، چشمهٔ عشاق، عروسک پشت پرده، آرشین مالالان و عسل تلخ) که خوانندهٔ ترانهٔ آنها هم بود. غیر از بازی، صدای ویگن نیز در این سال‌ها در تعدادی فیلم شنیده می‌شود (شب‌نشینی در جهنم، طوفان در شهر ما، بی‌ستاره‌ها، آسمون جل، آرامش قبل از طوفان، بچه‌های محل و …) در دههٔ چهل، ویگن دو فیلم مطرح بازی کرد: خاکستر (خسرو پرویزی، ۱۳۴۰) و عروس دریا (آرمان ۱۳۴۴) ...[۱۰]

آخرین صدای او در سینمای ایران در فیلم دنیای پول (قدرت‌الله احسانی، ۱۳۴۴) به گوش رسید و آخرین بازی‌اش در فیلم اعتراف بود به کارگردانی ناصر رفعت (۱۳۴۵).[۱۰]

ویگن دردریان در سال ۱۳۵۰ به آمریکا مهاجرت کرد.[۱۰]

او در همهٔ این سال‌ها در عرصهٔ موسیقی فعال بود و لقب «سلطان جاز ایران» را تا آخر عمر حفظ کرد.[۱۰]

برنامه گل‌ها

جواد معروفی، رهبر ارکستر گل‌ها، با درک استعداد ویگن، از او خواست اجرای چند آهنگ ارمنی تنظیم‌شده برای ارکستر را در برنامهٔ گل‌های صحرایی و یک شاخه گل به عهده بگیرد که از بین آنها «ساری گلین» با کلامی ساخته شده از جمشید ارجمند نویسنده و منتقد سینمایی در سال ۱۳۴۰ شمسی مشهور است. ویگن از آن به بعد در گل‌ها فعالیتی نداشت. اگرچه اولین خوانندهٔ پاپ بود که به این برنامه اجازهٔ ورود یافت.[۱۶]

فعالیت در عرصهٔ تهیه‌کنندگی

«ویگن فیلم» تاریخچهٔ کوتاهی دارد: ویگن دردریان که در این سال‌ها به عنوان خواننده و بازیگر شهرت یافته‌بود، اقدام به تأسیس یک شرکت سینمایی کرد که به قول جمال امید می‌توانست موفق باشد اگر او در رفتار و کار و حساب و کتاب نامرتب و بی‌نظم نمی‌بود.[۲۱]

در متن آگهی تأسیس این شرکت آمده‌است: «به‌منظور تأسیس استودیو فیلم‌برداری و تهیه و تولید و دوبلاژ انواع فیلم سینما و واردات و صادرات فیلم سینما و هر نوع لوازم فیلم‌برداری، شرکتی به نام «ویگن فیلم» با مسئولیت محدود و با سرمایهٔ یک میلیون ریال … در تهران، کوی یوسف‌آباد .. تشکیل گردیده و…» در این آگهی، نام محمدحسین معزی به‌عنوان شریک و دارای حق امضاء به ثبت رسیده‌است، اما مجموعه خدماتی که قرار بود توسط این شرکت انجام گیرد در واقع سنگ بزرگ بود و کف‌گیر «ویگن فیلم» با تهیهٔ همان یک فیلم اول «آتش و خاکستر» به ته‌دیگ خورد و بی سر و صدا منحل شد.[۲۱]

پس از انقلاب

بعد از انقلاب اسلامی ایران که موسیقی پاپ در کشور ممنوع شد، ویگن مثل بسیاری دیگر از هنرمندان ایران مجبور به ترک کشور شد و در کالیفرنیا زندگی هنری جدیدی را آغاز کرد.[۲۲]

ویگن پنجاه سالگی فعالیت هنری خویش را در فوریهٔ ۲۰۰۱ در «هالیوود پالادیوم» (Hollywood Palladium) در لس آنجلس، کالیفرنیا جشن گرفت.[۲۳] او چندی پیش از مرگش برای انجام چند کنسرت به آلمان سفر کرد.[۲۴]

زندگی خصوصی

ویگن در اوایل دههٔ ۵۰ خورشیدی به ایالات متحده آمریکا رفت و در آنجا ازدواج کرد و در کاباره‌های ایرانی فعالیت هنری داشت. از همسر اولش اُلگا، صاحب سه فرزند دختر به نام‌های «ژاکلین» (ترانه‌سرا، آهنگساز و خواننده) و «آیلین» (بازیگر و مجری تلویزیون) که دوقلو هستند و «کاترین» شد و از همسر دومش بِلا، صاحب یک پسر به نام «ادوین» یک دختر به نام «اِولین» شد که همگی آنها در خارج از ایران زندگی می‌کنند. او پس از مهاجرت به ایالات متحده آمریکا با همسر سومش «کارن» که آمریکایی‌الاصل بود ازدواج کرد.[۲۵]

مرگ

ویگن بر اثر بیماری سرطان پروستات در روز یکشنبه ۴ آبان ماه سال ۱۳۸۲ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۰۳ در سن ۷۳ سالگی در شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا درگذشت و در «گورستان پیرس برادرز ولی اوکس» در وست لیک ویلیج، کالیفرنیا به خاک سپرده شد.[۱۰][۲۶][۲۷]

ویگن از نگاه دیگران

«ویگن نمایانگر دوره‌ای مهم در تحول اجتماعی کشور ما بود. در آن سال‌ها ویگن حرف تازه‌ای را با ترانه‌هایش زمزمه می‌کرد. تصویر ویگن و گیتارش، در زمان تار و کمانچه، برای مردم ما یک تصویر نو و غیرقابل باور بود.»

— ایرج جنتی عطایی، ترانه‌سرا، [۲۸]

«ویگن به معنای واقعی یک خوانندهٔ ایرانی است که هم در اجرای ترانه‌های ارمنی و هم در اجرای ترانه‌های فارسی مهارت داشت. هرچند او از ایران مهاجرت کرد هیچ وقت گذشتهٔ خود، کشورش و خاطرات ایران را فراموش نکرد. اجرای ترانه‌های بسیار در وصف ایران، بازگشت به وطن، دلتنگی برای وطن و عشق مؤید این موضوع است. او در یکی از مصاحبه‌هایش با من گفت که نفهمیدم زندگی من چگونه سپری شد چون شب‌ها خواندم و روزها خوابیدم.»

— لیدا بربریان، موسیقی‌دان و منتقد هنری، [۲۹]

آلبوم‌ها و آوازها

ویگن در طول زندگی هنری‌اش بیش از ششصد ترانه اجرا کرد. بعضی از طرفدارانش او را با الویس پریسلی، خواننده مشهور آمریکایی، مقایسه می‌کردند.[۲۲]

در هفتمین سالگرد مرگ ویگن به‌همت آیلین دخترش، یک DVD چهار ساعته که مجموعه‌ای است از آثار سینمایی، کنسرت‌ها و موزیک ویدئوهای ویگن که در ضمن داستان زندگی او نیز به‌صورت مستند و به روایت خود هنرمند در لابلای آن گنجانده شده به بازار آمد. آیلین در این مورد می‌گوید: «مردم ایران پدرم را دوست داشتند و ما می‌خواهیم خاطرهٔ او و تأثیری که او بر روی موسیقی پاپ کشورمان داشته برای همیشه در قالب این فیلم چهار ساعته برای آیندگان باقی بماند.»[۱۴]

ویگن کاریکاتور.jpg
آلبوم‌های ویگن
سال انتشارنام آلبومتعداد آهنگ‌هاناشر
۱۳۸۲به یاد تهران۹
۱۳۷۸بازگشت دوباره۸
۱۳۷۵سلطان عشق۷ترانه
۱۳۷۲دیروز امروز۸ترانه
۱۳۷۱بهترین‌های عطاالله خرم۱۴ترانه
۱۳۷۱یکتا (به‌همراه فائزه)۶ترانه
۱۳۷۰دوصدایی (Duets)۱۴ترانه
۱۳۷۰دو کبوتر۱۲ترانه
۱۳۷۰خدا نگهدار۱۲ترانه
۱۳۷۰بارون بارونه۱۲ترانه
۱۳۷۰اسب سم‌طلا۱۲ترانه
۱۳۷۰مهتاب۱۲ترانه
۱۳۶۳دل دیوانه۱۶
۱۳۶۳همخونه (به همراه هایده)۶پارس ویدئو
۱۳۶۳زن ایرونی۶پارس ویدئو
۱۳۵۴ترانهٔ من۱۳کاسپین
۱۳۵۴آخ جون۱۴کاسپین
۱۳۴۵فنجون طلا۱۶کاسپین
۱۳۴۵ساری گلین۱۰کاسپین
۱۳۴۴گل سرخ۱۵کاسپین
۱۳۴۴چوپان۱۴کاسپین
۱۳۴۳عروس۱۶کاسپین
۱۳۴۲شاه دوماد۱۱
?ساقی۸ترانه
?کوله‌بار۶ترانه
?هایوتز سارر
(به ارمنیکوه‌های ارمنستان)
?چرا نمی‌رقصی
?کالسکه زرین
?رقیب
?دختر خان
?ساقی
?آلبوم‌های بهترین‌های ویگن و عطاالله خرم ۱ و ۲
?آلبوم‌های ویگن ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶ و ۷ و ۸

مشهورترین ترانه‌ها

فهرست زیر چند نمونه از مشهورترین ترانه‌هایی است که توسط ویگن اجرا شده‌است:[۳۰]

مشهورترین ترانه‌ها
نام ترانهترانه‌سراآهنگسازیادداشت
شکوفه می‌رقصدپرویز وکیلیعطاالله خرمآواز اصفهان
دو کبوترپرویز وکیلیعطاالله خرم
ساقی دل ما، خون شد به خداپرویز وکیلیعطاالله خرم
ستاره امشب کسی ندیدهپرویز وکیلیعطاالله خرمآواز اصفهان، دستگاه شور
کجاوهپرویز وکیلیعطاالله خرم
فنجون طلانوذر پرنگعطاالله خرم
اسب ابلق سم‌طلانوذر پرنگعطاالله خرم
بارون بارونهپرویز وکیلیعطاالله خرمدستگاه ماهور
ترانه‌ای ارمنی که به شعر فارسی هم خواند و بسیار معروف شد
خنچه بیاریددکتر سیروس آرین‌پورعطاالله خرمدستگاه اصفهان
پیام رقیبناصر رستگارنژادعطاالله خرم
دل دیوانهرهی معیریآواز اصفهان
مثال تور ماهی‌ها
یه مرغ نازی داشتم
به یاد لیلاهدایت‌الله نیرسیناآهنگ محلی
خدا تو را نگهدارتیمورتاشسورن
ساری گلینملودی ارمنی/ ترکی که به هر دو زبان و نیز به فارسی اجرا کرد
چرا نمی‌رقصی

حسین نظری بزرگان موسیقی ایران محمد نوری

 حسین  نظری، ،،،،،،محمد نوری (زادهٔ ۱ دی ۱۳۰۸ در رشت – درگذشتهٔ ۹ مرداد ۱۳۸۹ در تهران) آموزگار آواز و خواننده ایرانی بود. از برترین و مشهورترین آهنگ‌های وی می‌توان به جان مریم، کهکشان عشق[۱] سرزمین محبوب من[۲] و ایران ایران[۳] اشاره کرد.

محمد نوری
Mohammad Noori.jpg
اطلاعات پس‌زمینه
نام شناسنامه‌ایمحمد هدایت نوری
نام(های) دیگرمحمد نوری
زاده۱ دی ۱۳۰۸
رشت، ایران
تاریخ مرگ۹ مرداد ۱۳۸۹ (۸۰ سال)
تهران، ایران
سبکلایت کلاسیک
سال‌های فعالیت۱۳۲۸ تا ۱۳۸۹
سازهای اصلی
پیانو
نوع صوتبِیس
جایزه(ها)جایزه خورشید طلایی (۱۳۷۸)
چهرهٔ ماندگار (۱۳۸۵)

زندگی هنریویرایش

محمد نوری ۱ دی ۱۳۰۸ در رشت زاده شد.[۴] محمد نوری فارغ‌التحصیل هنرستان تئاتر، زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران، و مبانی تئاتر از دانشکدهٔ علوم اجتماعی بود.[۵] دهه ۱۳۲۰ (خورشیدی) دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی درمیان مردم ایران، به‌ویژه نسل جوان بود که بخشی را می‌توان متأثر از نشر و پخش وسیع‌تر موسیقی علمی و آثار فولکلور کشورهای جهان از طریق رادیو و صفحات گرامافون دانست. محمد نوری در همین سال‌ها (سنین نوجوانی) با خواندن اشعار نوینی که بر روی نغمه‌های روز کشورهای غربی و برخی قطعات کلاسیکِ آوازی سروده شده‌بود، کار خوانندگی را آغاز کرد.[۴] ناصر حسینی، افسر موسیقیدان ارتش ایران از مشوقان محمد نوری بوده است.[۵]

نوری در کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. پس از آن نزد استادان هنرستان عالی موسیقی، سیروس شهردار و فریدون فرزانه و مصطفی کمال پورتراب رفت و از آن‌ها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت.[۴] آواز کلاسیک را نزد اولین باغچه‌بان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تأثیر از استادانی چون حسین اصلانی و ناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به شیوه منحصر به فرد خود دست یافت.[۶]

محمد نوری پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و پس از مدتی سکوت، فعالیت هنری خود را با آلبوم در شب سرد زمستانی همراه با فریبرز لاچینی و احمدرضا احمدی در سال ۱۳۶۸ از سر گرفت. این همکاری بعدها با آلبوم «آوازهای سرزمین خورشید» ادامه یافت.[۴]

محمد نوری طی پنج دهه بیش از سیصد قطعهٔ آوازی اجرا کرد.[۴] او همچنین به نوشتن و ترجمهٔ مقالات و سرودن اشعاری برای ترانه پرداخت. محمد نوری در سال‌های پایانی عمر چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت. وی ترانه‌های زیادی با تم میهنی اجرا کرد.[۶] یکی از مهم‌ترین و معروف‌ترین ترانه‌های وی، جان مریم نام دارد که آهنگ آن از ساخته‌های خود نوری است.

جوایز و بزرگداشت‌هاویرایش

محمد نوری برنده جایزه خورشید طلایی (۵۰ سال صدای متفاوت و ماندگار) در سال ۱۳۷۸ از جشنواره مهر، و دارای مدرک درجه یک هنری از شورای عالی ارزیابی کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.[۷][۸]

وی در سال ۱۳۸۵ از سوی سازمان صدا و سیما به عنوان چهرهٔ ماندگار برگزیده شد.[۷][۸][۹]

دیدگاهویرایش

محمد نوری موسیقی را زبانی جهانی و از آنِ همه اقوام و ملت‌های روی زمین می‌دانست و از همین رو به اقتباس و الهام از هنر کلاسیک غرب معتقد بود.[۱۰]

درگذشتویرایش

محمد نوری پس از سال‌ها مبارزه با بیماری سرطان و وخامت وضعیت جسمانی در شامگاه ۹ مرداد ۱۳۸۹ در بیمارستان جم در تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[۱۱]

آلبوم‌هاویرایش