یونانیها هِرمس (خدای بازرگانی و بازرگانان) را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش میکردند. اما هِرمس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید میآید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد؛ ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.
چینیها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. ۴۵۰۰ سال پیش از این، پادشاه مقتدری به نام هائونک تی[۸] فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد[۹] و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیلهای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوقالعاده قدیمی متوسل میشوند.
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در «چوغامیش» خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱–۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای «چنگ» و دیگری «شیپور» و آن دیگر «تنبک» مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که «آواز» میخواند.[۱۰]
دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض [[دولت ساسانی]] از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تأثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه[۱۱]
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا[۱۲] مرحمت شدهاست و چنین میپندارند که او پلی از لاک پشتها و نهنگها ساختهاست که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود میکند.
حبشیها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشتهاست.
در افسانههای ژرمنی هایمدال[۱۳] قاپچی آسمانها، شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کردهاست و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همهخوانندگان و [[موسیقیدانان]] را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بودهاست برای آنان شفاعت خواهد کرد.[۱۴]
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان میپنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود میراندند، مرگ و بیماری را طرد میکردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار مینمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا میکردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره،[۱۷] صحنهای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بودهاست بدین شرح میدهد:
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار میشد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقرهای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبلها، گیتارهای بومی و فلوتها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت میخواندند مردان و کودکان پیوسته دست میزدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر میآمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنهای آویخته بود، ضربه میزد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید میآمد. آنان گمان میداشتند بدین نحو میتوانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.
در جمیع این احوال که هر آن صدای طبلها فزونی میگرفت، دستهای بیشتری کوفته میشد و حنجرههای تازهای در آواز شرکت میکردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»
وقتی که مردم از حال عادی خارج و دستخوش احساسات میگردیدند صدای خود را بلند میکردند و به اصوات کشش و دوامی دلخواه میدادند. در صحت این فرضیه تردید زیاد روا نباید داشت.
کارل شتومیف[۱۸] استاد سابق فلسفه دانشگاه برلین تاریخ شروع و آغاز موسیقی را از لحظهای میداند که مردم ناگزیر شدند برای تفهیم وتفهم به اصوات متوسل شوند و به نظر او از همین اصوات است که علم موسیقی به معنای امروزی آن به وجود آمدهاست. مطالعه در موسیقی قبایل مختلف ممکن است ما را به کشف پیوستگیهای نژادی که بین این قبایل موجود است راهنمایی کند.
موسیقی در آغاز همان سخن گفتن بود که در آن هر صدائی کشش خاصی مییافت – زیر و بم شدن ناپایدار اصوات بعدها اندک اندک به وضع ثابتی گرائید. تحقیقات علمی صحت این نظریه را به ثبوت رسانیدهاند. بعدها پرسش دیگری پیش آمد که پرندگان چرا نغمه پردازی میکنند؟ برای دلربائی نغمه سرائی مرغان را جزء به مغازله که به خاطر تکثیر نسل انجام میگیرد به چیز دیگر تعبیر نمیتوان کرد – انسانها هم فقط به خاطر نیایش خدایان سرود نمیخواندند بلکه عشق و علاقهای هم که به یکدیگر و جنس مخالف داشتند آنان را به اینکار تحریص و تشویق میکرد؛ و اما جلب مهر و محبت جنس مخالف ترانه سر دادن تنها منحصر به انسانهای اعصار اولیه نیست ترانههای ملی[۱۹] قرون وسطی نیز همچون ترانهها و سرودهای ملی و محلی کنونی همه و همه آوازهای عشقی هستند.
مردمی که این ترانهها را ساختهاند به کمک الفاظی که به ندرت تعقید و پرده پوشی در آن دیده میشود کوشیدهاند که یار را با خود بر سر مهر آورند. به گمان چارلز داروین، مهر ورزی و جفت جوئی مردم را بر آن داشتهاست که دست نیاز به سوی موسیقی دراز کنند و از این وسیله سحر آسا برای برآوردن حاجت خویش کمک گیرند.
طبیعیترین وسیله آواز، سینه و حلقوم طبیعی انسانی و سادهترین وسیله ایجاد وزن، دستهای آدمی است. انسان با برهم زدن دستها وزن را نگاه داشته و نغمهها و آهنگها را همراهی میکردهاست. بعدها بشر از شاخ حیوانات و روئیدنیهایی که در دسترس داشت. سازهای بادی مانند بوق ونی اختراع کرد و با کمک حس شنوایی سوراخهایی با توجه به معتقدات نجومی و اعداد مقدس در آنها تعبیه نمود که اکنون به صورتهای گوناگون تکامل یافتهاست.
همچنین انواع طبلها و سازهای ضربی را اختراع کرد و درتکامل آنها کوشید.
در کاوشهای باستان شناسی، سازهای بادی وزهی مانند چنگ ونی را یافتهاند که تاریخ آنها به چندین هزارسال قبل از میلاد میرسد. بشر با اختراع سازها وادوات موسیقی از الحان و نواهایی که در ذهن اوحالت مطبوع و دلپذیر ایجاد میکرد، تقلید نموده و پیوسته درراه تکامل آن گام برداشتهاست
سُلفِژ (به فرانسوی: Solfège) در موسیقی، تکنیکی آموزشی برای آموزش نواک و آوازخوانی است که در آن هر نتِ میزان با سیلاب خاصی که سیلاب سلفژ (یا سلافا سیلاب) نامیده میشود، خوانده میشوند. هفت سیلاب که عملاً استفاده میشوند عبارتاند از: دو، رِ، می، فا، سُل، لا، سی (یا تی).
برای سلفژ تعاریف متعددی بیان میشود. سلفژ را میتوان خواندن مجموعهای از نتها بهصورت پیدرپی و پشتسرهم و با رعایت قوانین نتها و سکوتها معرفی کرد. پایۀ یادگیری سلفژ دانستن ارزش زمانیِ هر نت است و درکنار این باید ارزش زمانیِ هر سکوت را نیز بدانیم.
بهطور خلاصه، خواندن و نوشتن نتهای موسیقی را که اغلب با آموزش تئوریک همراه است «سلفژ» میگوییم. ۳ رکن اساسی را میتوان در آن تفکیک نمود که عبارتند از: خواندن (نت خوانی) نوشتن (دیکتۀ موسیقی) تئوری موسیقی که مفهوم سلفژ را میتوان به مورد اول نزدیکتر دانست. سلفژ از دروس مهم و همیشگی هنرستانها، دانشگاهها و کنسرواتورهای موسیقی دنیاست و تمامنوازندگان، خوانندگان، آهنگسازان، تنظیمکنندگان موسیقی و رهبران ارکستر و تمام فعالان عرصۀ موسیقی باید تسلط کامل برروی این درس داشتهباشند.
در سلفژ سه مبحث بهطور متناوب و جداگانه آموزش داده میشوند:
۱- کانتاتی cantati (صداخوانی): کانتاتی بهمعنی خواندن صدا و فرکانس نتها بهشکل صحیح و دقیق است. در این درس، هنرجو این توانایی را پیدا میکند که صدای هر نت دقیقاً آنگونه که هست بخواند؛ یعنی بهطوریکه اگر نتِ "دو" بههمراه پیانو خوانده شود، صدایی که از حنجرۀ فرد خارج میشود دقیقاً با پیانو یکسان است. درنهایت، هنرجو در این درس توانایی خواندن انواع نت را بهطور دقیق و در گامهای مختلف پیدا میکند.
۲- پارلاتی parlati (وزنخوانی): جهان را ریتم به نظم کشیده، و موسیقیِ بدون ریتم حکم نقاشیِ بدون قلم و رنگ را دارد. ازاینرو مطالعۀ انواع وزنها و الگوهای ریتمی برای هر علاقهمند به موسیقی بسیار مهم و ضروری است. وزنخوانی (پارلاتی) درواقع همان خواندن کشش نتهاست.
۳- دیکتۀ موسیقی music dictation: در دیکته، دیکتۀ ریتم و دیکتۀ صدا بهطور متناوب کار میشود، و هنرجو با ممارست و تمرین فراوان، توانایی نوشتن نت موسیقیای را که میشنود پیدا میکند.
نُت اصطلاحی در موسیقی، که دو معنی عمده دارد:
نشانهای است در یادداشتهای موزیکال برای نشان دادن نسبیِ مدت و زمان اجرای یک صوت؛
نتها مانند «اتمهای» بسیاری از موسیقیهای غربی هستند: تجزیهوتحلیل اجزای یک اثر موزیکال که ایفای آن را آسان میکند، درک موسیقی، و آنالیز.[۱]
اصطلاح نت میتواند در هر دو معنیِ عام و خاص: یکی مثل وقتی که میگوییم «قطعهٔ تولدت مبارک با دو نتِ همصدا آغاز میشود»، و دیگری «قطعه با دو بار تکرارِ یک نت شروع میشود». در حالت قبلی، اصطلاح «نت» به یک عمل موسیقایی اشاره میکند؛ در دومی، در این حالت به تعدادی از اعمال موسیقایی با یک صوت معین اشاره میکند.
حامل[۲] عبارت است از پنج خط افقی و موازی، با فواصل مساوی که نتها در رو، میان، زیر و یا بالای خطوط آن نوشته میشوند. خطوط حامل معمولاً از پایین به بالا شمرده میشوند. بهوسیلهٔ حامل تعداد یازده نت شناخته میشوند که عبارتند از: پنج نت در روی خطوط، چهار نت در میان خطوط، یک نت در بالا (مماس با خط پنجم) و یک نت در زیر حامل (مماس با خط یکم).
دو نت با فرکانسهای اصلی با هر نسبتی از هر قدرت (برای مثال، نصف، دوبرابر یا چهار برابر) بسیار مشابه شنیده میشوند. به این دلیل، تمام نتهایی با این رابطه میتوانند در یک گروه از زیرایی دستهبندی شوند. در تئوری موسیقی عمومی گروههای زیرایی با هفت حرف اول از زبان الفبای لاتین (A, B, C, D, F, G) (بعضی از کشورها مانند ایتالیا، بلژیک، فرانسه و ایران نتها را با اسامی دیگری مانند A به جای لا، B به جای سی، C به جای دُ، D به جای ر، E به جای می، F به جای فا و حرف G به جای سُل به کار میبرند).[۳] نت هشتم، یا اکتاو، هم نام با نت اول بوده، ولی فرکانس آن دوبرابر نت اول است. اصطلاح اکتاو همچنین برای هر نتی با فرکانس دوبرابر نیز، استفاده میشود. برای فرق گذاشتن بین دو نت که در یک گروه صوتی ولی در اکتاوهای متفاوت قرار دارند، سیستم علمیِ نتنویسی با یک حرف و یک عدد عربی برای هر اکتاو طراحی شدهاست. برای مثال، ارتفاع استاندارد امروزی برای کوک در موسیقی عربی، ۴۴۰Hz برای نت لا به نام a' یا A4. دو روش برای تعیین هر نت و اکتاو وجود دارد، سیستم هلموتز و نتنویسی علمی - به روایتهایی و در بسیاری از اسناد تاریخی صفیالدّینِ اُرمَوی اولین مخترع نت موسیقی و تبدیل موسیقی به نوشتار (البته نه بهصورت امروزی) در جهان بوده است.
اسامی حروف بهوسیلهٔ علامتهای تغییردهنده عوض میشوند. یک دیِز ♯ یک نت را به اندازه نیم پرده زیرتر و یک بِمُل ♭ نیم پرده بمتر میکند. در کوک مدرن نیم پرده ضریب فرکانسی معادل تقریباً معادل ۱.۰۵۹ است. در واقع هر نیم پرده بهمعنای اندازه ای از فاصله موسیقایی است که در آن فرکانس نت دوم برابر حاصلضرب در فرکانس نت اول است. علامتهای تغییردهنده بعد از نام نت نوشته میشوند. برای مثال ♯F بهمعنی فا دیِز و ♭B بهمعنی سی بِمُل است.
علامتهای تغییردهندهٔ دیگر عبارتند از دوبل دیِز ، که نت را یک پرده زیرتر میکند و دوبل بِمُل ، که نت را یک پرده بمتر میکند.
در نتنویسی موسیقایی، علامتهای تغییردهنده قبل از نتها قرار میگیرند. تغییرات سیستماتیک روی هفت نت در گامها را میتوان در سرکلید نوشت، با توجه به اینکه آنها روی تمامی نتهای مورد نظر در قطعه تاثیر میگذارند.تاثیرات سرکلید و علامتهای تغییردهندهٔ محلی (عرضی) با هم ترکیب نمیشوند. اگر سرکلید ♯G را نشان میدهد، علامت عرضی ♭ آن را به ♭G تغییر میدهد نه به ♮G، اما بعضی اوقات این نوع از علامتهای تغییردهندهٔ نادر بهمعنی ♮ (طبیعی)، همراه با یک ♭ برای واضح کردن آن بکار میرود. همچنین (و عموماً)، علامت در سرکلید همراه با علامت ♯ بهمعنای دوبل دیز است نه سه دیز.
مانند آنارمونیکها، بسیاری از علامتهای تغییردهنده صداهای برابری ایجاد میکنند که متفاوت نوشته میشوند. برای نمونه، بالا بردن نت B به ♯B آن را معادل نت «دو» خواهد کرد. در تمامی حالتها، گام کامل کروماتیک پنج مجموعهٔ جدید به نتهای اصلی اضافه میکند که تعداد آنها به ۱۲ نت میرسد(سیزدهیمن نت همان اکتاو است)، که هرکدام نیم پرده با دیگری تفاوت دارد.
نتهایی که بر مبنای گام دیاتونیک قراردارند، بعضا بنام نتهای دیاتونیک خوانده میشوند؛ نتهایی که خارج از این مجموعه هستند بعضاً نتهای کروماتیک خوانده میشوند.
در شیوهٔ دیگر نتنویسی، که اغلب در کشورهای انگلیسی استفاده میشود، از پسوند "is" برای نشان دادن ♯ و "es" (فقط "s" بعد از A, E) برای نشان داده ♭. برای مثال Fis برای ♯F، Ges برای ♭G، Es برای ♭E. این سیستم در آلمان ایجاد شد و اکنون در تمام کشورهای اروپایی که زبان اصلی آنها انگلیسی یا رومانی، نیست بکار میرود.
در بسیاری از کشورها که از این سیستم استفاده میکنند، حرف H برای نشان دادن B طبیعی در انگلیسی بکار میرود، حرف B برای نشان داده ♭B و Heses برای B (نه Bes، که همچنان در سیستم وجود دارد). بلژیک و هلند از همان پسوند استفاده میکنند اما نتهای گفته شده A تا G بکار برده میشوند، که ♭B همان Bes است. دانمارک همچنین از H استفاده میکند اما bes بجای Heses برای B استفاده میشود.
جدول کامل گام کروکاتیک بر مبنای C4 یا دوی میانی در زیر آورده میشود:
سبک | نوع | نخست | دومی | سومی | چهارمین | پنجمین | ششمین | هفتمین | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
نام انگلیسی | Natural | C | D | E | F | G | A | B | |||||
Sharp | C sharp | D sharp | F sharp | G sharp | A sharp | ||||||||
Flat | D flat | E flat | G flat | A flat | B flat | ||||||||
نماد | Sharp | C♯ | D♯ | F♯ | G♯ | A♯ | |||||||
Flat | D♭ | E♭ | G♭ | A♭ | B♭ | ||||||||
نام اروپای شمالی | Natural | C | D | E | F | G | A | H | |||||
Sharp | Cis | Dis | Fis | Gis | Ais | ||||||||
Flat | Des | Es | Ges | As | B | ||||||||
نام هلندی (زمانی بعد از ۱۹۹۰ در اسکاندیناویاستفاده میشد) | Natural | C | D | E | F | G | A | B | |||||
Sharp | Cis | Dis | Fis | Gis | Ais | ||||||||
Flat | Des | Es | Ges | As | Bes | ||||||||
روم شرقی | Natural | Ni | Pa | Vu | Ga | Di |
Ke | Zo- | ||||||||||||
Sharp | Ni diesis (or diez) | Pa diesis | Ga diesis | Di diesis | Ke diesis | ||||||||
Flat | Pa hyphesis | Vu hyphesis | Di hyphesis | Ke hyphesis | Zo hyphesis | ||||||||
لاتین، آمریکایی، ایتالیایی، فرانسوی، اروپای شرقی و جنوبی | Natural | Do | Re | Mi | Fa | Sol | La | Si | |||||
Sharp | Do diesis | Re diesis | Fa diesis | Sol diesis | La diesis | ||||||||
Flat | Re bemolle | Mi bemolle | Sol bemolle | La bemolle | Si bemolle | ||||||||
نام های متغیر | Ut | - | - | - | So | - | Ti | ||||||
ژاپنی | ハ Ha | ニ Ni | ホ Ho | ヘ He | トTo | イ I | ロ Ro | ||||||
سبک هندی | سا | رے کومل | رے | گا کومل | گا | ما | ما تیور/پرتی | پا | دھا کومل | دھا | نی کومل | نی | |
بسامد تقریبی [Hz] | 262 | 277 | 294 | 311 | 330 | 349 | 370 | 392 | 415 | 440 | 466 | 494 | |
MIDI شماره نت | 60 | 61 | 62 | 63 | 64 | 65 | 66 | 67 | 68 | 69 | 70 | 71 |
تئوری موسیقی نظریهای دربارهٔ مکانیک موسیقی و نحوهٔ کارکرد موسیقی است. تئوری موسیقی از قرنهای گذشته ابداع شده و به تدریج کاملتر شدهاست. تئوری موسیقی شامل تحلیل نتهایملودی و نیز بررسی آنها از نظر ریتم و هارمونی (هماهنگی) اجزاء آن میباشد. ممکن است صداها در ملودی همدیگر را تقویت یا تضعیف کنند که در این صورت هارمونیهای متفاوتی خواهند داشت. در تئوری موسیقی به بررسی پویایی و دینامیک موسیقی نیز میپردازند و آن بستگی به نرمی یا سختی اصوات و نتها دارد. میتوان تئوری موسیقی را براساس روابط ریاضی نیز مطرح کرد. در این صورت قوانین موجود در ریاضی در تئوری موسیقی بهکارمیرود.
تئوری موسیقی شاخهای تخصصی از رشته موسیقی است و کسی که در این زمینه کارمیکند باید با انواع صدای نتها، فاصلهها، میزان ترکیبها و پردههای موسیقی آشنا باشد. اهمیت تئوری موسیقی به قدری است که نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر که در این زمینه کار نکردهاند از نظریهدان یا تئوریسین موسیقی که در این زمینه کارمیکند جدا درنظر گرفته میشوند.
صدا و ریتم مهمترین عناصر تئوری میباشند. اهمیت اصوات در موسیقی مانند اهمیت رنگ در نقاشی است. ولی از هر صوتی نمیتوان در موسیقی استفاده کرد. از نظر موسیقیدانها صداها به دو دسته تقسیم میشوند. صداهای موسیقیایی و صداهای غیرموسیقیایی. صداهای موسیقیایی دارای مشخصههایی است که درادامه به آن اشاره خواهد شد و اگر صدایی این مشخصهها را نداشت صدای غیرموسیقیایی محسوب میشود.
نواک: مسلما صداهای موسیقیایی میتوانند در سطحهای مختلف زیر و بمی حاصل شوند. مثلا میدانید که صدای اصلی مردان از زنان و کودکان بم تر است و از نظر فیزیک، فرکانسهای آن دارای طول بیشتری هستند و صدای کودکان نسبت به صدای مردان زیر تر است که فرکانسهای آن دارای طول کمتری هستند. پس به این (زیر وبم) بودن صدا نواک میگویند.
دیرند: به ارزش زمانی کشش صدا دیرند میگویند. مثلا اگر آرشه را مدت درازی روی سیم ویولن بکشیم صدای حاصل البته کشیده تر از صدایی است که با کشیدن آرشه به مدت کمتر پدید میآید.
شدت: صداهای موسیقی ممکن است نسبت به یکدیگر ضعیف تر یا قوی تر باشند مثلا اگر مضراب سنتور را یک بار با ملایمت و بار دیگر به قوت روی سیم ساز ضربه بزنیم، صدای دومی شدیدتر از صدای اولی خواهد بود.
طنین و رنگ: مثلا فرض کنید یک پیانو و گیتار الکتریک که هر دو همزمان در حال نواختن یک قطعه مییاشند تنها فرق بین صدای این دو ساز جنس صدای آنهاست. پیانو صدایی نرم و آرام بخش دارد ولیگیتار الکتریک صدایی خشن و هیجانی دارد. دقیقا همین تفاوت (جنس صدا) را طنین و رنگ میگویند.
تنوع گام های ایرانی
موسیقی زیبای ایرانی مجموعه گسترده ای است از ملودی ها و نوا های روحبخش که نیاکان ما در طول چندین هزار سال سروده اند و برای ما به ارمغان گُذاشته اند .این ودیعه گرانبها گوشه های فراوانی دارد که هر یک از آنها با گوشه ای از روح ما هماهنگ است . از کودکی تا به پیری بدان گوش میدهیم و چه در شادی و غم، وچه در سرمستی و سرگشتگی سخنش را به جان میپذیریم، و چقدر هم لحن سحر آمیزی دارد این موسیقی . براستی این چه جادویی است که در لحن موسیقی ایرانی نهفته است؟ بدون شک بیشترین تاثیر آن در ملودی های آن است که با روح ما آشنا است، ولی شاید بدرجات متساوی لحن و بیان خود موسیقی هم تاثیری بسزا دارد ، یعنی گام یا کوک ویژه موسیقی ایرانی که بر خلاف موسیقی غربی ثابت نیست و متناسب با حالت روحی یک قطعه تغییر میابد.
در موسیقی غرب دو گام استاندارد موجود میباشد که تمام نت های آنها در فواصل منظم از یکدیگر قرار گرفته اند. این گزینش قراردادی و اختیاری به منظور آنست که در ارکستر های بزرگ غربی ده ها و صد ها ساز مختلف موسیقی بتوانند بسهولت با یکدیگر همنوایی کنند. در موسیقی ایرانی نیز ما مشابه این دو گام را داریم، ولی چندین گام دیگرهم داریم که با گام موسیقی غربی سازگار نیستد. برای مثال به نمودار زیرین توجه کنید که فواصل نت ها رادر دو گام متداول غربی با گام های ایرانی مقایسه میکند. نت هایی که با رنگ قرمز نشان داده شده اند با فواصل منظم گام های غربی توافق ندارند
رابطه با گام غربی
تنوع گام موسیقی ایرانی از یک سو غنای روحی آن را افزایش میدهد، ولی از سوی دیگر محدودیت هایی را نیز سبب میشود، از جمله اجرای موسیقی ایرانی بر روی ساز های غربی مانند پیانو بسیار با دشواری صورت میگیرد، زیرا که کوک کردن پیانو برای قطعات مختلف به سرعت امکان پذیر نیست. در دو دهه اخیر با ابداع آلات موسیقی الکترونیک ( keyboard ) گشایش مهمی در این زمینه صورت پذیرفته است. این آلات قابلیت اجرای هر نوع موسیقی بین المللی را دارا میباشند ودر ظرف چند ثانیه میتوان آنها را کوک کرد و آماده نمود. گام استاندارد این دستگاه ها گام غربی است شامل ١٢ نت که در فواصل متساوی، معادل ١٠٠ سنت، از یکدیگر قرار گرفته اند. برای ایجاد گام ایرانی دلخواه، کافیست برای هر یک از نت ها تنظیم [offset] مناسبی را اعمال نمود که تبدیل به نت معادل آن در گام ایرانی گردد. از آنجاییکه هنرمندان ایرانی از راه گوش و حافظه ساز های خود را کوک میکنند، هیچگونه زمینه قبلی در مورد تعیین دقیق فرکانس نت های ایرانی وجود ندارد، و جدول تنظیمات لازمه برای تبدیل گام غربی به گام های ایرانی تاکنون انتشار نیافته است. ما در این سایت قدم آغازین را برداشته ایم و پنج گام ایرانی با پوشش کافی برای اکثر دستگاه های ایرانی را معرفی مینماییم. ردیف موسیقی ایران البته پهنه بسیار گسترده ای است و ایجاد یک جدول کامل برای تعریف دقیق فرکانس تمام نت های ایرانی کاری نه چندان خرد خواهد بود. این کار مستلزم مشارکت عده کثیری از صاحبنظران و دوستداران موسیقی ایرانی است که از حاصل کوشش و تجربه جمعی آنان شالوده ای واحد پی ریزی گردد.
کار ما
من این موهبت را داشته ام که از سالیان دیرباز با یکی از این شیفتگان موسیقی ایران آشنا بوده ام و شاهد کوشش های مداوم ایشان در این زمینه بوده ام. نام ایشان دکتر جهانگیر آبادی است و ساکن شهر آیوا سیتی آمریکا میباشند. تحصیلات ایشان در رشته شیمی میباشد ولی عشق به موسیقی ایرانی در طول سالیان ایشان را بیش از هر چیز دیگر به خود مشغول داشته است. از طریق دکتر آبادی سعادت آشنایی با آقای رامین ذوالفنون را نیز اخیرا حاصل نموده ام که مقیم شهر سان فرانسیسکو در آمریکا میباشند. ایشان از خانواده ای هنرمند برخاسته اند و خود نیز هنرمندی چیره دست میباشند
هدف اصلی این سایت ارایه گام های موسیقی ایرانی است که توسط دکتر آبادی ابداع شده اند. این گام ها برای پنج دستگاه موسیقی، مشتمل بر سه گاه، چهار گاه، شور، ماهور، و اصفهان-همایون میباشند. به منظور تسهیل کاربرد این گام ها و نیز به منظور آنکه علاقمندان بتوانند خود بسهولت گام های دیگری ابداع نمایند و تجربه کنند، اینجابب نرم افزاری جهت تولید، ویرایش، و آرشیو کردن انواع گام ها ساخته ام و در همین سایت تقدیم علاقمندان مینمایم. این نرم افزار و پرونده گام ها را که توام میباشد میتوانید از صفحه ویژه آن در این سایت دریافت دارید و در کامپیوتر خود نصب نمایید.
بر من و دوستانم منت خواهید گذاشت اگر با ما مکاتبه کنید و نظریات اصلاحی و یا انتقادی خود را با ما در میان بگذارید و اگرنوشتاری در مورد موسیقی یا گام موسیقی دارید برای ما بفرستید. همینطور در زمینه نرم افزار و این سایت اگر نظری دارید بنویسید. در زمینه مطالب موسیقی دوستان من جوابگو خواهند بود زیرا که خود من فقط از علاقمندان موسیقی ایرانی میباشم و بهره ای از این فن ندارم.