حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری
حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری بزرگان ادبیات ایران فروغ فرخزاد


حسین نظری فروغ‌الزمان فرّخزاد (۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵) شاعر ایرانی بود. او شش کتاب شعر منتشر کرد که از نمونه‌های شایان شعر نوی فارسی هستند. فرّخزاد با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. او یکی از پیشگامان شعر نوی فارسی دانسته شده است.[۱]

فروغ فرخزاد
فرخزاد بر مجله فردوسی، اسفند ۱۳۴۵
فرخزاد بر مجله فردوسی، اسفند ۱۳۴۵
نام اصلی
فروغ‌الزمان فرّخزاد
زاده۸ دی ۱۳۱۳
تهران، ایران
درگذشته۲۴ بهمن ۱۳۴۵ (۳۲ سال)
تهران، ایران
تصادف رانندگی
آرامگاهگورستان ظهیرالدوله
پیشهشاعر
زمینه کاریادبیات
دورهپهلوی
سال‌های فعالیت۱۳۴۵–۱۳۲۹
دیوان اشعاراسیر
دیوار
عصیان
تولدی دیگر
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
همسر(ها)پرویز شاپور (طلاق)
شریک(های) زندگیابراهیم گلستان
فرزند(ان)کامیار شاپور (فرزند مشترک با پرویز شاپور)
حسین منصوری (فرزندخوانده)
پدر و مادرمحمد فرّخزاد
توران وزیری‌تبار
خویشاوندانفریدون فرّخزاد (برادر)
پوران فرّخزاد (خواهر)

آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز ایرانی و همکاری با او، موجبِ تحول فکری و ادبی در فرّخزاد شد. فرّخزاد در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعهٔ تولدی دیگر ستایش گسترده‌ای برانگیخت. سپس مجموعهٔ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری برجسته تثبیت کند. آثار و اشعار فرّخزاد به زبان‌های انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده‌اند.

فرّخزاد از عامه‌ترین جلوه‌های فرهنگی فمینیسم در تاریخ ایران بوده است. شعرها و گفتاوردهای او در طی زندگی کوتاه هنری خود مورد تحسین منتقدان و محبوبیت فراوان نزد مردم و ادبیات دوستان بوده است. او در ۳۲ سالگی بر اثر واژگونی خودرو درگذشت.

زمانه

ویرایش

نیما یوشیج، از سال ۱۳۰۱ با سرودن شعر «افسانه» سعی کرد دیدگاهی نوگرا را وارد شعر فارسی کند. از نظر او شعر می‌بایست بازتاب‌دهنده دغدغه‌های روزگار معاصر باشد. او ابتدا از فرم‌های میانه‌رو مانند چهارپاره برای سرایش استفاده کرد اما خیلی زود، الگوهای وزن و قافیه و دیگر ویژگی‌های شعر کهن را زیر سؤال برد و آنها را علت ایجاد تصنع در شعر دانست. این رویکرد، در دهه ۱۳۳۰ ۱۳۴۰ مورد مناقشه و انتقاد ادیبان سنت‌گرا قرار داشت چون نوگرایی را عامل کنار زدن سنت‌های ادبی و فرهنگی دیرینه ایرانی می‌دانستند.[۲]

زندگی

ویرایش

تولّد و کودکی

ویرایش
گاهشمار زندگی
مهم‌ترین رویدادهای زندگی فروغ[۳]
۱۳۱۳تولد (۸ دی)
۱۳۲۶شروع غزلسرایی در سیزده سالگی
۱۳۲۹ازدواج با پرویز شاپور
۱۳۳۰تولد فرزندش کامیار
۱۳۳۱انتشار دفتر شعر اسیر
۱۳۳۲شروع اقامت در اهواز به دلیل شغل همسر
۱۳۳۳بروز اختلاف با همسر
۱۳۳۴انتشار چاپ دوم دفتر شعر اسیر
جدایی از پرویز شاپور
۱۳۳۵انتشار دفتر شعر دیوار
۱۳۳۶انتشار دفتر شعر عصیان
۱۳۳۷استخدام در سازمان فیلم گلستان به عنوان ماشین‌نویس و مسوول بایگانی
۱۳۳۸آغاز تدوین فیلم مستند یک آتش
سفر به انگلستان
شروع ساخت فیلم‌های مستند چشم‌انداز
۱۳۳۹همکاری با ابراهیم گلستان به عنوان دستیار و تدوین‌گر پنج قسمت از فیلم‌های مستند چشم‌انداز
۱۳۴۰بازی در فیلم خواستگاری به کارگردانی ابراهیم گلستان
همکاری در دوبله فیلم مهر هفتم به سرپرستی پرویز بهرام
بازی در فیلم دریا
ساختن فیلم تبلیغاتی یک‌دقیقه‌ای برای مؤسسه کیهان
۱۳۴۱ساخت و نمایش فیلم مستند خانه سیاه است
۱۳۴۲دریافت جایزه بهترین فیلم مستند از جشنواره جهانی اوبرهاوزن برای فیلم خانه سیاه است
بازی در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده به کارگزدارنی پری صابری
۱۳۴۳انتشار مجموعه زیباترین اشعار فروغ فرخزاد
انتشار دفتر شعر تولدی دیگر
انتشار برگزیده اشعار فروغ
بازی در فیلم خشت و آینه به کارگردانی ابراهیم گلستان
سفر چهارماهه به آلمان، ایتالیا و فرانسه
۱۳۴۵چاپ اشعار فروغ در آلمان، سوئد، انگلستان و فرانسه
درگذشت (بیست و چهارم بهمن)

فروغ‌الزمان فرخزاد در تاریخِ ۸ دی ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد.[۴][۵] با این که به گزارش بی‌بی‌سی «تمام منابع» ۱۵ دی را روزِ تولّدِ او می‌دانند، پوران فرّخ‌زاد اعلام کرده است که تاریخِ درست ۸ دی است.[۶] او فرزند چهارم خانواده بود. پدرش محمّدباقر فرّخزاد، فارغ‌التحصیل مدرسه نظام و از افسران نظامی با درجه سرهنگی بود که در اوایل دهه ۱۳۰۰ به عضویت بریگاد قزاق درآمده بود.[۷] مادرش توران وزیری‌تبار نام داشت. و زنی بسیار سختگیر و مقرراتی بود؛ چنان‌که اگر بچه‌ها نافرمانی می‌کردند آنها را تنبیه می‌کرد.[۸] او سه برادر به نام‌های امیرمسعود، فریدون و مهرداد و دو خواهر به نام‌های پوران و گلوریا داشت. پوران یک سال بزرگتر و فریدون سه سال کوچکتر از فروغ بود و این دو ارتباط نزدیکتری با فروغ داشتند و بسیاری از اطلاعات منتشر شده در مورد کودکی فروغ توسط این دو نفر بازگو شده است.[۹] فروغ و خانواده‌اش در خانه‌ای در محله امیریه تهران زندگی می‌کردند.[۱۰]

محمّدباقر فرّخزاد، کتابخانه‌ای شخصی داشت و به همه فرزندان خود، قبل از این که مدرسه را شروع کنند، خواندن و نوشتن آموخته بود.[۱۱] فروغ تحصیلات ابتدایی را در سال ۱۳۲۵ در مدرسه سروش و دوره اول تحصیلات متوسطه را در سال ۱۳۲۸ در دبیرستان خسرو خاور به پایان رساند. به گفته خواهرش پوران، او در یازده سالگی به ادبیات علاقه‌مند شد و در پانزده سالگی شعر می‌گفت. شعرهایی در قالب غزل که هرگز منتشر نشدند. فروغ خودش بعدها از این دوران با عنوان روزگاری یاد کرد که دچار «عقده غزل‌سرایی» بود.[۱۲]

فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان - مجله فردوسی، شماره ۸۹۸، صفحه ۱۷

ازدواج و جدایی

ویرایش

فروغ در سال ۱۳۲۸ برای آموختن نقاشی و خیاطی در هنرستان کمال‌الملک نام‌نویسی کرد.[۱۳] او در این دوران زیر نظر بهجت صدر و علی‌اصغر پتگر آموزش نقاشی دید و با سهراب سپهری هم آشنا شد.[۱۴] فروغ در سال ۱۳۲۹[۱۵] هنرستان را رها کرد چون عاشق شد و در حالی که شانزده ساله بود،[۱۶] به‌رغم مخالفت خانواده‌اش، با نوه خاله مادرش، پرویز شاپور ازدواج کرد.[۱۷] پرویز شاپور کارمند دارایی و یازده سال بزرگتر از فروغ بود. آنها پس از ازدواج به اهواز نقل مکان کردند.[۱۸]

این ازدواج در سالِ ۱۳۳۴ به جدایی انجامید و حاصلش یک پسر به نامِ کامیار (۲۹ خردادِ ۱۳۳۱–۲۵ تیرِ ۱۳۹۷) بود.[۱۹] به گفته فریدون فرّخزاد، علّت جدایی آنها این بود که فروغ قادر به تحمل رفتار پدرمآبانه (و در عین حال عاشقانه) پرویز را نداشت. مایکل هیلمن این احتمال را مطرح کرده است که انتظار پرویز، ادامه دادن به نقش معلمی در زندگی زناشویی بود اما فروغ از این رابطه فراتر رفت و آن را پشت سر گذاشت.[۲۰] فروغ، اگرچه که بر اساس قانون آن دوران حضانت فرزند در زمان جدایی به پدر سپرده می‌شد، اما خود نیز به علت تعهدی که به شعر داشت می‌دانست که قادر به ایفای وظایف مادری نخواهد بود و از این رو شکایتی از بابت زندگی کامیار با پرویز شاپور نداشت. به گفته هیلمن این تصمیم او، باعث ایجاد عذاب وجدان در فروغ شده بود و از سوی دیگر هم، پرویز شاپور و خانواده‌اش مانع از دیدار کامیار با او می‌شدند.[۲۱]

پس از جدایی، فروغ مدّتی به خانهٔ پدرش برگشت؛ امّا، به گفتهٔ پوران فرّخزاد، پدرشان او را از خانه راند. فروغ در این زمان با طوسی حائری (همسر سابق احمد شاملو) آشنا شده بود. طوسی خودش شاعر بود و در فرانسه تحصیل کرده بود. او به فروغ پیشنهاد کرد که مدتی در خانه او زندگی کند. فروغ سه ماه نزد طوسی ماند و بعداً شعر «گمشده» را به او تقدیم کرد. این شعر در کتاب دیوار منتشر شده است.[۲۲] بعد از این دوره سه‌ماهه، فروغ دوباره به خانه پدری بازگشت.[۲۳]

شاعری

ویرایش

فروغ از نوجوانی شعر می‌گفت. به مرور، نسبت به انتشار بعضی اشعار خود در مجلات ادبی مبادرت کرد. مجله روشنفکر یکی از مشهورترین جراید آن زمان بود که شعرهای فروغ را منتشر می‌کرد. اشعار صریح و صادقانه فروغ حواشی زیادی به همراه داشت. بعضی از این اشعار متضمّنِ روابطِ عاشقانه با مردی غیر از شوهرِ شاعر بود و، به گفتهٔ هیلمن، بعضی از مردانِ عرصهٔ ادبیات، مانندِ نصرت رحمانی، ادّعا کردند که با او رابطهٔ عاشقانه داشته‌اند.[۲۴]

اولین مجموعهٔ شعر فروغ در سالِ ۱۳۳۱ با نامِ اسیر و با مقدّمه‌ای از شجاع‌الدّین شفا به چاپ رسید. شفا از خوانندگان خواسته بود که بدون داوری اخلاقی آن را بررسی کنند چرا که همچون اشعار آمریکای لاتین و به خصوص آلفونسینا استورنی، بیش از آن که با عقل و فکر سر و کار داشته باشد، با احساس ارتباط دارد.[۲۵] دومین دفتر شعر فروغ در سال ۱۳۳۵ با نام دیوار منتشر شد.[۲۶]

در سال ۱۳۳۵ فروغ به اروپا سفر کرد تا بتواند با بحران‌های عصبی زندگی خود فائق شود. او در این سفر، چند ماه را در ایتالیا و آلمان گذراند و زبانهای ایتالیایی و آلمانی را نیز فراگرفت و شعرهایی از شاعران این دو کشور را نیز به فارسی ترجمه کرد.[۲۷]

فروغ توانست در سال ۱۳۳۶ دفتر شعر عصیان را نیز به چاپ برساند.[۲۸]

سینماگری

ویرایش

در سال ۱۳۳۷، رحمت الهی و سهراب دوستدار که با محافل ادبی تهران در ارتباط بودند، فروغ را به ابراهیم گلستان معرفی کردند تا در «سازمان فیلم گلستان» مشغول به کار شود. در آن دوران، بسیاری از شاعران و نویسندگان[الف] در سازمان فیلم گلستان مشغول به کار بودند.[۲۹] کار فروغ تا چند ماه، ماشین‌نویسی و بایگانی اسناد و اطلاعات سینمایی بود.[۳۰] پس از چند ماه، کار تقسیم‌بندی و ثبت کردن مشخصات نماهای فیلم‌های مستند و همکاری در تدوین فیلم‌ها به او سپرده شد.[۳۱] تقسیم‌بندی نماها و ثبت مشخصات حلقه‌های فیلم یک آتش، که در فروردین همان سال از مهار آتش‌سوزی چاه نفت شماره شش اهواز برداشت شده بود، اولین کار فروغ در این زمینه بود.[۳۲]

فروغ در فاصله سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۱ در تهیه سری فیلم‌های چشم‌اندازها مشارکت کرد. از جمله، در سال ۱۳۴۰ به همراه ابراهیم گلستان و سلیمان میناسیان به آبادان رفت تا صحنه‌های مربوط به فیلم چشم‌انداز آب و آتش را فیلم‌برداری کنند. او در زمانی که گلستان به تهران بازگشت، مسوولیت انتخاب نماهای باقی‌مانده را بر عهده داشت که عمدتاً در بخش «آتش» فیلم مورد استفاده قرار گرفت.[۳۳] او در این بازه زمانی، یک بار در تابستان ۱۳۳۸ و یک بار هم در سال ۱۳۴۰ به انگلیس اعزام شد تا در دوره‌های آموزشی مربوط به تهیه و تدوین فیلم مستند شرکت کند.[۳۴] فیلم کوتاه «خواستگاری» هم محصول همین دوره است که در سال ۱۳۴۰ به سفارش مؤسسه ملی فیلم کانادا[ب] تهیه شد و فروغ در آن هم بازی کرد و هم دستیار کارگردان بود.[۳۵]

در سال ۱۳۴۱ روزنامه کیهان تهیه فیلمی مستند از افتتاح بیمارستانی در مشهد و وضعیت جذامیان را به سازمان فیلم گلستان سفارش داد. با انجام شدن فیلمبرداری‌های مربوط به این سفارش، گلستان به صرافت ساخت فیلم مستند مفصلی دربارهٔ جذامی‌ها می‌افتد.[۳۶] پس از تأمین بودجه، گلستان ساختِ این فیلم را به فروغ فرّخزاد سپرد و اولین سفر فروغ به جذامخانه تبریز (باباباغی) برای آشنایی با وضع جذامیان و محیط زندگی آنها در تابستان ۱۳۴۱ انجام شد.[۳۷] کار فیلمبرداری ۱۲ روز طول کشید[۳۸] و فیلم خانه سیاه است برای نخستین بار در سی‌ام بهمن ۱۳۴۱ در هشتاد و دومین جلسه کانون فیلم به نمایش درآمد.[۳۹] خانه سیاه است، در جشنواره فیلم اوبرهاوزن در آلمان غربی به عنوان بهترین فیلم مستند انتخاب شد.[۴۰]

در دی ماه ۱۳۴۲، فروغ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده اثر لوئیجی پیراندللو به ترجمه و کارگردانی پری صابری بازی کرد. مسعود فقیه، پرویز فنی‌زاده و پرویز پورحسینی در این کار با فروغ همبازی بودند.[۴۱] او همچنین در سال ۱۳۴۳، در فیلم خشت و آینه به کارگردانی ابراهیم گلستان، در دو سکانس کوتاه بازی کرد.[۴۲]

سال‌های پایانی

ویرایش

چهارمین مجموعه شعر فروغ، در سال ۱۳۴۳ با نام تولدی دیگر منتشر شد.[۴۳] این کتاب را فروغ به «ا. گ» (به احتمال زیاد، ابراهیم گلستان) تقدیم کرده است. به گفته حیدری، بیشتر سروده‌های این دفتر مربوط به زمانی است که فروغ در حال تهیه خانه سیاه است بود.[۴۴] در سال ۱۳۴۴، برناردو برتولوچی که برای یک پروژه سینمایی مستند به ایران آمده بود و از قبل با گلستان آشنایی داشت، به واسطه علاقه مشترک با فروغ در زمینه شعر و فیلم مستند، با او گفتگویی ترتیب داد و آن را ضبط کرد که احتمالاً بخشی از تلاش وی برای ساخت یک کار نیمه‌تمام بود اما گاهی از آن تحت عنوان فیلمی در مورد زندگی فروغ یاد شده است. نوار صوتی این گفتگو موجود است که در آن، برتولوچی به فرانسوی سؤال می‌کند (در مورد رابطه هنرمند و روشنفکر ایرانی با مردم، تحولات ایران در ابتدای دهه چهل و مستند خانه سیاه است) و فروغ هم به فارسی جواب می‌دهد.[۴۵]

فروغ در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر کرد. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه‌کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین زیادی برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد.

در میان سال‌های ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یک‌بار دست به خودکشی زد. او یک جعبه قرص گاردنال خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد.[۴۶]

خبر مرگ فروغ فرخزاد در روزنامه اطلاعات، ۲۵ بهمن ۱۳۴۵

اطلاعات مبهم یا تأییدنشده

ویرایش

فروغ در سال ۱۳۴۲، در نامه‌ای به برادرش، خبر از نوشتن فیلمنامه‌ای در مورد حقیقت زندگی زن ایرانی داد. او نوشت که این سناریو، ۱۰۰۰ صفحه دارد اما تاکنون منتشر شده است.[۴۷]

به نوشته غلام حیدری در کتاب فروغ فرخزاد و سینما به نقل از ویژه نامه مجله انتقاد کتاب به مناسبت درگذشت فروغ، یونسکو در سال ۱۳۴۴ یک فیلم نیم‌ساعته از زندگی فروغ تهیه کرده است. حیدری همچنین نوشته است که خبر این فیلم بعداً در منابع مختلفی تکرار شد «بی آن که کسی از نمایش فیلم یا دربارهٔ کیفیت آن چیزی گفته باشد.»[۴۸]

حیدری همچنین به پیشنهاد کارگردانی فیلمی در سوئد که در منابع مختلف آمده است اشاره می‌کند و می‌نویسد: «تاکنون هیچ سند و قرینه‌ای که صحت چنین خبری را تأیید کند، منتشر نشده است.»[۴۹]

منابع مختلف از جمله کتاب پریشادخت شعر نوشته م. آزاد به این نکته اشاره کرده‌اند که در فیلم خشت و آینه، فروغ دستیار کارگردان بود[۵۰] اما حیدری می‌گوید که نه فروغ و نه گلستان هیچ‌کدام چنین مطلبی را بیان نکرده‌اند و در عنوان‌بندی فیلم نیز چنین مطلبی دیده نمی‌شود.[۵۱]

شخصیت

ویرایش
آرامگاه فروغ فرّخزاد، گورستان ظهیرالدوله، تهران.

روابطِ شخصی

ویرایش

آشنایی با ابراهیم گلستان و همکاری با او موجبِ تغییرِ دیدگاه‌های اجتماعی و، در نتیجه، تحوّلِ فکری و ادبی در فروغ شد. نامهٔ منتشرشدهٔ فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است.[۵۲]

محمد حقوقی زندگی ادبی فروغ را به دو بخش تقسیم می‌کند: دوره اول (۱۳۳۲ تا ۱۳۳۹) که اسیر، دیوار و عصیان ماحصل آن است و دوره دوم (۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵) که تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را سرود. به گفته وی، شعرهای او در هر دو دوره، «بی‌زنگار» و «نماینده ذهنیات زنی صمیمی و اصیل» است. به نظر حقوقی، شاعر دوره اول «زنی تنها و معترض» و سرشار از «تلاطم احساسات زنانه و مادرانه» است که در برابر سنت‌های اجتماعی و خانوادگی قیام کرده است. شعرهای فروغ در این دوره در قالب چارپاره است و خط محتوایی آنها عمیق نیست. اما به نظر حقوقی، دوره دوم، بیانگر زنی همچنان تنها ولی با تفکر و تخیلی جهانی است که در قالب آزاد شعر می‌سراید و شعرهایش خواننده را در عمق به پیش می‌برد و به تأمل وامی‌دارد.[۵۳]فروغ موضوعاتی را در شعر خود مطرح کرد که به گفته سیروس شمیسا در حدوداً هزار و دویست سال ادبیات فارسی سابقه نداشته است؛ مثلاً شاعران کهن کمتر در مورد زندگی خصوصی خود سخن گفته‌اند و اگر هم گفته‌اند، معلوم نیست صادقانه بوده یا خیر. اما فروغ عاطفه و احساس خود را صمیمانه بیان کرده است.[۵۴]

از طرف دیگر، نگاه زنانه فروغ، به گفته شمیسا، در ادبیات فارسی سابقه نداشته است؛ چنان‌که شعرهایش بی‌پرواست اما رکیک نیست. او برخلاف پروین اعتصامی از شوهر و پدر و فرزند و معشوق خود گفت و از چرخ خیاطی و جارو و آشپزخانه. طرح این مسائل در شعر در ادبیات و اجتماع دوران فروغ، تازگی داشت و از این رو شعرهای فروغ با (به تعبیر شمیسا) پیش‌داوری‌های عجولانه و غیرعلمی مواجه شد؛ در حالی که ادبیات فارسی به این نگرش نیاز داشت.[۵۵]

تا قبل از فروغ، معشوق در شعرهای شاعران فارسی‌زبان، در مقام معشوق زن توصیف می‌شد. حتی در شعرهای رابعه و مهستی، معشوق مرد چهره مشخصی نداشت و قابل تفکیک از معشوق زن نبود. فروغ، بیشتر و صریح‌تر از دیگران چهره مرد زمینی را به‌عنوان معشوق توصیف کرده است. از طرف دیگر، معشوقِ شعرهای فروغ، دارای فردیت است؛ در حالی که تا قبل از آن معشوق یک موجود جمعی است و هویت مشخصی ندارد.[۵۶]

شمیسا بن‌مایه‌های[پ] شعر فروغ را در کتاب نگاهی به فروغ فرخزاد فهرست کرده است.

بن‌مایه‌های شعرهای فروغ فرخزاد[۵۷] 
بن‌مایهتوضیحنمونه
مرگ، زوال و پوسیدگیمسئله زوال و مرگ، ترس از فنا و پوسیدگی از موضوعات مهم شعر فروغ است که سرانجام در «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» خود را تسلیم آن می‌کند.من هیچگاه پس از مرگم
جرئت نکرده‌ام در آیینه بنگرم
و آنقدر مرده‌ام که هیچ چیز مرگ مرا دیگر
ثابت نمی‌کند
نومیدی، یاس و بدبینیبیشتر شعرهای فروغ لحنی ناامیدانه دارد؛ گویی همه چیز در گذشته تمام شده است و آینده جز تباهی و سیاهی نیست.گوش کن
وزش ظلمت را می‌شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می‌نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش من
وزش ظلمت را می‌شنوی
حسرت گذشتهاین موتیف در ادبیات فارسی بسیار رایج است. فروغ هم بارها یاد دوران کودکی و نوجوانی کرده است و آرزوی بازگشت به آن دوران در اشعارش فراوان به چشم می‌خورد. در همین موتیف است که فروغ از زندگی اظهار نارضایتی می‌کند و مظاهر خوشبختی در اجتماع را پوچ و قلابی می‌شمارد.ای هفت سالگی
ای لحظه شگفت عزیمت
بعد از تو هر چه رفت، در انبوهی از جنون و جهالت رفت
مظلومیتفروغ در شعرهایش به عنوان یک زن، در مقابل قوانین اجتماعی طغیان و اعتراض می‌کند چون موجب ظلم به او شده‌اند.

این موتیف در شعر زنان دیگر چون ژاله قائم‌مقامی و پروین اعتصامی هم دیده می‌شود.

وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغ‌های مرا تکه‌تکه می‌کردند
تنهایی و غربتفروغ در زندگی احساس تنهایی می‌کند و این که در شعرش سخن از خانه‌های خلوت و آخر شب‌های شهر است، نمودی از این بن‌مایه است.آه چه آرام و پرغرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه‌های ساکت متروک
در دل این خانه‌های خالی دلگیر
حسرتمنظور شمیسا از این موتیف، حسرت زندگی عادی و مشغول شدن به کارهای عادی است.و قلب زودباور او را
با ضربه‌های موذی حسرت
در کنج سینه‌اش متورم می‌سازندبر او ببخشایید
سادگی، زودباوری و اعتمادهای بی‌موردفروغ زودباوری و اعتماد خود در زمان ازدواجش را در شعرهایش یادآوری می‌کند.آنها تمام ساده‌لوحی یک قلب را
با خود به قصر قصه‌ها بردند
ازدواجاجزای مختلف مراسم ازدواج و عقد، در شعر فروغ به عنوان نمادهای خوشبختی کاذب تکرار شده‌اند.سخن از پیوند سست دو نام
و همآغوشی در اوراق کهنه یک دفتر نیست
زندگی در خانهفروغ در شعر خود از کارهای روزمره زنان در خانه سخن می‌گوید چون خودش در برهه‌ای از زندگی چنین دوره‌ای را گذرانده است و به گفته شمیسا به چنین سبکی از زندگی غبطه می‌خورد.کدام قله کدام اوج؟
مرا پناه دهید ای چراغ‌های مشوش
ای خانه‌های روشن شکاک
که جامه‌های شسته در آغوش دودهای معطر
بر بام‌های آفتابی‌تان تاب می‌خورد
دل‌مشغولی‌های دوران کودکیدر شعرهای فروغ، مشغله‌های کودکانه، مخصوصاً دخترانه مانند بازی، مدرسه و از این قبیل، به چشم می‌خورد.گرمای کرسی خواب‌آور بود
من تند و بی‌پروا
دور از نگاه مادرم خط‌های باطل را
از مشق‌های کهنه خود پاک می‌کردم

به تعبیر محمد حقوقی، در شعر فروغ بیش از هرچیز، نگرانی و اضطراب، تنهایی و بیهودگی، مسخ و دگردیسی، وحشت و تاریکی موج می‌زند و همه این مفاهیم با درونمایه اصلی شعر او؛ یعنی «دلهره زوال» پیوند می‌خورد. شاعر گاه در گرداب زوال گرفتار می‌شود و تلاش می‌کند از آن بگریزد و گاه پیروزمندانه بر آن فائق می‌شود و رویش دوباره خود را به مخاطب نشان می‌دهد.[۵۸]

محمد مختاری شعر فروغ را نموداری از «رابطه بی‌واسطه» قلمداد کرده است که فقدان آن گاهی شاعر را به مرز «تنهایی ابدی» کشانده است و امیدواری به برقراری آن، شاعر را در پیوند و حضور «دیگری» نشانده است. مختاری شعر فروغ را حرکت از «ستیز با فاصله‌ها و بازدارنده‌ها» به «بیواسطگی رابطه» و همچنین از «عشق فردی» به «همبستگی انسان‌ها» عنوان کرده است.[۵۹]

زبان

ویرایش

به گفته سیروس شمیسا، زبان فروغ، زبانی آهنگین، ملایم، صمیمانه و روان است و در عین حال که زبانی ادبی است، به طبیعت کلام عادی بسیار نزدیک است. شعر فروغ سخت عاطفی و مؤثر است و بوی صداقت و صمیمیت می‌دهد؛ چنان‌که خود فروغ از آن با عنوان «شعر صمیمانه» یاد کرده و آن را در مقابل «شعر فاضلانه» نشانده است. به عقیده شمیسا، ادبی بودن شعر فروغ از جنس امروزی است و از واژگان و اصطلاحاتی استفاده کرده است که در زمان خودش مرسوم بوده.[۶۰] به گفته شمیسا، زبان فروغ، در عین حال، زبانی سمبولیک است؛ چون بیش از شاعران دیگر از زندگی خصوصی خود با صداقت صحبت کرده و درنتیجه آگاهانه یا ناخودآگاه وجه سمبولیکی برای واژگان قائل شده است. شمیسا از واژگانی مانند حجم، دست و آینه نام می‌برد که در شعر فروغ هاله معنایی و کاربردی خاص خود را پیدا کرده‌اند.[۶۱] محمد حقوقی، همنشین کردن صفت‌ها و مضاف‌الیه‌های تازه با کلمات را، به خصوص در دوره دوم شاعری (تولدی دیگر به بعد)، از مشخصات زبان فروغ برمی‌شمارد.[۶۲]

م. آزاد، شعر فروغ را دو قِسم می‌داند؛ یکی حدیث نفس که بداهه‌سرایی‌ها و زمزمه‌های او را تشکیل می‌دهد و دیگری، حساسیت شدید که موجب دقت سریع و غیرطبیعی به اشیا می‌شود. قسم دوم، منشأ کشف رابطه در چیزهای ظاهراً بی‌ربط و ایجاد تداعی‌های تازه می‌شود.[۶۳]

موسیقی

ویرایش

فروغ اهمیت زیادی برای وزن قائل بود و چنان‌که سیروس شمیسا گفته است، «همه اشعار او وزن دارد اما گاهی نه وزنی که دقیقاً مبتنی بر قواعد عروض شعر کلاسیک باشد.» به گفته وی، همه اشعار فروغ که در قالب‌های سنتی و نیمه‌سنتی (مانند چارپاره) سروده شده است و همچنین تعدادی از شعرهای او در قالب نیمایی، از نظر عروضی اشکالی ندارد اما در بعضی از شعرهای نیمایی او، دو وزن در هم آمیخته شده یا به جای بعضی از ارکان عروضی، از ارکان متفاوتی استفاده شده است که این امر در عروض سنتی مرسوم نیست.[۶۴] مثلاً در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، که در وزن مجتث (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شده است، در جاهایی به جای مفاعلن از مستفعلن، مفاعلُ، مفاعیلن یا فعولن استفاده کرده و در جاهایی نیز مفعولن یا فاعلاتن را به جای فعلاتن نشانده است.[۶۵]

به گفته شمیسا فروغ که در جایی گفته است: «من هیچ اوزان عروضی نخوانده‌ام.»،[۶۶] بدون توجه به نکات فنی مربوط به عروض و با تکیه بر ذوق و حس موسیقایی خود، توانست به عروض فارسی وسعت بیشتری ببخشد و امکان نزدیک شدن شعر و طبیعت گفتار امروزی را فراهم کند.[۶۷] برخلاف نیما یوشیج و پیروانش از جمله مهدی اخوان ثالث، فروغ برای نوآوری در وزن شعر، فقط به کوتاه و بلند کردن مصراع‌ها از طریق انبساط یا انقباض طولی (یعنی تکرار غیرمساوی ارکان عروضی در مصراع‌ها) اکتفا نکرد؛ بلکه انبساط یا انقباض درونی مصراع‌ها را نیز به کار برد. منظور از انبساط درونی این است که یکی از ارکان عروضی (یا بخشی از آن) در مصراع تکرار شود. به‌طور مثال، وزن مصراع «و این غروب بارور شده از دانش سکوت»، مفاعلن (مفاعلن) فعلاتن مفاعلن است. این وزن، نسبت به وزن اصلی (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن)، رکن «فعلن» را کم دارد (انقباض طولی) و رکن مفاعلن که در پرانتز آمده، تکراری است (انبساط میانی).[۶۸]

تاثیرپذیری

ویرایش

تاثیرِ ابراهیم گلستان بر نگاه و زبانِ فروغ فرّخزاد به‌صورتِ گسترده‌ای مورد توجّه و اشاره قرار گرفته است. به‌طور مثال شفیعی کدکنی با بررسی نثر ابراهیم گلستان و وزنی که او در داستان‌هایش به کار برده است، این پرسش را مطرح می‌کند که نرمش وزن شعر فروغ در تولدی دیگر، تاثیرپذیرفته از گلستان است یا برعکس؟ صادق چوبک در مصاحبه با نشریه سپید و سیاه، اثرگذاری گلستان بر فروغ را برجسته می‌شمارد. با این حال، به گفته غلام حیدری، نه فروغ اذعان مستقیمی در این خصوص دارد و نه گلستان در این مورد حرفی زده است.[۶۹]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد