حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری موسیقی سنتی ایران

موسیقی سنتی ایرانی

  • اشتراک در:       
  • «موسیقی ایرانی» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای مقاله کلی، موسیقی در ایران را ببینید.
    موسیقی اصیل ایرانی
    لوگوی یونسکو میراث فرهنگی و معنوی بشر
    Mehmoonifinal2.jpg
    گروهی از زنان ایرانی در حال اجرای موسقی، نقاشی از آثار دوره صفوی در اصفهان
    جزئیات
    منطقهآسیا و اقیانوسیه
    اطلاعات یونسکو
    کد۰۰۲۷۹
    تاریخ ثبت۲۰۰۹
    معیارR.1 R.2 2.3 2.4.R.5
    پانویس
    میراث فرهنگی
    موسیقی در ایران
    تاریخ
    پیش از اسلامهخامنشیان • اشکانیان • ساسانیان
    پس از اسلامسلجوقیان • ایلخانان • مروگی • صفویان
    معاصرقاجار • پهلوی • مجاز و غیرمجاز • لس‌آنجلسی • زیرزمینی
    موسیقی سنتی ایرانی
    آواز • سازها • ردیف • مقام • گوشه • دستگاه • بداهه
    دیگر سبک‌ها
    پاپ • رپ • راک • سمفونیک • جاز • متال • کرال
    نواحی
    آذربایجانی • ایلامی • باصری • بختیاری • بخشی‌های خراسان شمالی • بلوچی • بندری • ترکمنی •جنوبی • خراسانی • علوانیه • کردی • کرمانی • گیلکی • لری • مازندرانی
    دینی
    زرتشتی • نوروزخوانی • تعزیه • رمضان • صلوات‌خوانی • مداحی

    موسیقی اصیل ایرانی، شامل دستگاه‌ها، نغمه‌ها، و آوازها، از سالها پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دل‌نشین‌تر، ساده‌تر و قابل‌فهم تر بوده‌است امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان،پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشته‌اند، از موسیقی‌دان‌ها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان می‌توان به «باربد» و «نکیسا» و «رامتین» اشاره کرد.

    ردیفویرایش

    اثری از کمال‌الملک
    نوشتار اصلی: ردیف (موسیقی)

    موسیقی ردیف دستگاهی امروز ایران از دورهٔ آقا علی‌اکبر فراهانی (نوازندهٔ تار دورهٔناصرالدین شاه) باقی‌مانده‌است. آقا علی اکبر فراهانی به‌واسطهٔ میرزا تقی خان فراهانی (امیر کبیر) برای نشر موسیقی ایرانی به دربار دعوت شد. سپس این موسیقی توسط آقا غلامحسین (برادر زاده آقا علی‌اکبر) به دو پسر علی‌اکبرخان به نام‌های میرزا حسینقلی ومیرزا عبدالله، آموخته شد و آنچه از موسیقی باستانی ایران امروزه مورد استفاده‌تر و معروف‌تر است، دسته‌بندی موسیقی توسط این دو استاد در قالب مجموعه نواخته‌ها و آموزش هایشان است که به نام «ردیف موسیقی» نامیده می‌شود.

    ردیف در واقع مجموعه‌ای از مثال‌های ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ رپرتوار در موسیقی غربی هم‌معنی است. یک مجموعهٔ ردیف، مجموعه مثال‌هایی موسیقایی از هر کدام از گوشه‌های یک دستگاه‌است که بیانگر نسبت نت‌های مورد استفاده در آن گوشه و حال و هوای احساسی آن است.

    گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زند و اوایل سلسلهٔ قاجار آغاز شده‌است. یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیف دستگاهی شد و جای مقام‌های چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.

    از اولین راویان ردیف می‌توان به خاندان فراهانی یعنی آقا علی اکبر فراهانی - میرزا عبدالله - آقاحسینقلی و... اشاره کرد. ردیف‌هایی که اکنون موجودند شامل ردیف میرزا عبدالله، ردیف آقاحسینقلی، ردیف ابوالحسن صبا، ردیف عالی علی اکبر شهنازی، ردیف موسی معروفی، ردیف دوامی، ردیف طاهرزاده (که شیوه او توسط نورعلی خان برومند بصورت ردیف گردآوری شد)، ردیف محمود کریمی، ردیف سعید هرمزی، ردیف مرتضی نی‌داوود و... هستند.[نیازمند منبع] امروزه، ردیف میرزا عبدالله، ردیف صبا، ردیف شهنازی و دوامی کاربری بیشتری دارند و بیشتر در مکاتب درس موسیقی آموزش داده می‌شوند.[نیازمند منبع]

    دستگاهویرایش

    هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالی‌ای از پرده‌های مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال می‌دهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شده‌است و معمولاً بدین شیوه ارائه می‌شود که از درآمد دستگاه آغاز می‌کنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در میانهٔ ارائه کار می‌رسند، سپس با فرود به گوشه‌های پایانی و ارائهٔ تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان می‌رسانند. موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و پنج آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارت‌اند از:

    آوازویرایش

    نوشتار اصلی: آواز (موسیقی ایرانی)

    آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که می‌توان آنرا دستگاه فرعی نامید. آواز از نظرفواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و می‌تواند شاهد و یا ایست متفاوتی داشته باشد. به‌طور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست ((ر)) می‌باشد. بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت ((ر)) گردش می‌کند و در نهایت روی همان نت می‌ایستد. به‌طور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، روی ایست دستگاه اصلی (در این‌جا شور) باز می‌گردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵تا هستند و عبارت‌اند از:

    تاریخچه موسیقی ایرانیویرایش

    نوشتار اصلی: تاریخ موسیقی ایران
    گروه نوازندگان، مُهر بازمانده از شوش
    سنگ‌نگارهٔ زنان موسیقی‌دان در طاق بستان که در حال نواختن چنگ هستند.

    از مهمترین مُهرنگاره‌های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در «تپه چغامیش» دزفول برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱–۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان می‌دهد. در این بزم باستانی، دسته‌ای خنیاگر(:نوازنده) دیده می‌شوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان می‌دهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، می‌بینیم که نوازنده‌ای «چنگ» و دیگری «شیپور» و آن دیگر «تنبک» می‌نوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده‌ای است که «آواز» می‌خواند. همچنین در این بزم کهن، آزاده‌ای را می‌بینیم که بر فرشی نشسته و از او پذیرایی می‌شود. ما همانند این خنیاگران را در ایلام و در سده ۲۷ پیش از میلاد و از زمان پادشاهی «پوزوز این شوشیناک» در شوش می‌شناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانه‌هایی در دست است که نشان می‌دهند، خنیاگران بسیاری در ایران می‌زیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشته است و این ساز از ساخته‌های ایرانیان است. ما، نگاره‌ای را در دست داریم و میدانیم که در پادشاهی «شوکال ماه هو» و از سده ۱۷ پیش از میلاد در ایران، تار نواخته می‌شد. با یافتن یک کنده کاری در ایلام بازهم آگاهی داریم که خنیاگران ایرانی؛ دَف را همراه چنگ می‌نواختند. در این کنده کاری همچنین دیده می‌شود که از میان ۱۱ تن خنیاگر؛ ۸ تن چنگ، ۲ تن نی و یک تن دهل می‌نوازند. ۱۵ زن خواننده، در میان رامشگران دیده می‌شوند که در حال کف زدن هستند. باید افزود که از این نمونه‌ها در سراسر ایران بسیار دیده شده است. ما به یاری باستان شناسی از لرستان مانند ایلام آگاهی داریم که در این بخش از ایران هم از سده ۹ پیش از میلاد، تار نواخته می‌شده است. در بخشهای دیگری از ایران و از سال ۵۵۹ پیش از میلاد، سفالهایی در تپه سیلک کاشان و مرودشت پیدا شده که سیمایی از پایکوبی و دست افشانی بر آنها نگارگری شده است.[۱]

    پس از وارد شدن آریاییان، از آنجا که در برپا داشتن آیین‌های کیشی آریاییان رقص و موسیقی به کار بسته نمی‌شد و چندان ارجی نداشت، این دو هنر چنان‌که بایست در میان آنان پیشرفت نکرده و در آثار و نوشته‌های آن روزگاران جای پایی از خود باز نگذاشته‌است.[۲]

    اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» حروف نویسی خالص کلمات ایرانی است که ترجمه آن عبارت از «موسیقی ایران باستان» و یا به عبارت دیگر «موسیقی سنتی ایران» است. این اصطلاح ایرانی امروزه بخوبی قابل درک است ولی در مقایسه با اصطلاح پر مصرف «موسیقی اصیل» که معنای آن نیز همان است، به ندرت استفاده می‌شود. با استفاده از شواهد کاویده شده، مانند تندیس کشف شده در ساسا، سوابق موسیقی بخوبی به دورانامپراتوری ایلامی (۶۴۴–۲۵۰۰ قبل از میلاد) برمی گردد. بطور مشهود، اطلاعات کمی در خصوص موسیقی این دوره در دسترس است. تنها استثناء ابزار باقی‌مانده موسیقی مانند گیتارها، عودها و فلوت‌هایی که ابداع و نواخته شده، می‌باشند. گفته می‌شود ابزار موسیقی مانند «باربت» ریشه در این دوران یعنی حدود سال ۸۰۰ قبل از میلاد داشته‌است.

    از هردوت نقل است که در دوران امپراتوری هخامنشی که به «امپراطوری پارسی» نیز معروف است، موسیقی نقش مهمی بخصوص در دربارها داشته‌است. او می‌گوید که وجود موسیقی برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، بسیار ضروری بوده‌است. بعدها یعنی پس از ابلاغ دین پیامبر زرتشت، میترا، شخصی که بعنوان "داواً یک خدای دروغین یا شیطان و همچنین بتان دیگر بیشتر و بیشتر مقبول واقع شدند.

    اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» یک اصطلاح مربوط به عصر پس از هخامنشیان می‌باشد. فارسی (فارسی) زبان مورد استفاده در دربارها بهمراه زبان پهلوی، زبان رسمی دوران امپراطوری ساسانی (۶۴۲–۲۲۴ میلادی) بوده و در برگیرنده اکثریت همان کلمات و همان گرامر زبان پهلوی بوده‌است. بنابر این کلمه مورد استفاده برای موسیقی در دوران ساسانی و در دوران ناب فارسی معاصر در واقع کلمه 'خنیا می‌باشد. اگر چه اصلیت مدل موسیقی ایرانی هنوز نامشخص است، تحقیقات باعث آشکار شدن جوانب جدیدی از آن شده‌است. باربد که یکی از موسیقی دانان دربار امپراتوری ساسانی بود، اولین سیستم موزیکال خاور میانه که با نام سلطنتی خسروانی شناخته می‌شود را ابداع نموده و آن را به شاه خسرو (خسروان) تقدیم نمود. همچنین بسیاری از نام‌های فعلی مدهای موسیقی، در موسیقی سنتی ایران نیز وجود داشته‌اند،»دستگاه‌ها از زمان‌های باستان زبان به زبان به امروز رسیده‌اند، اگرچه بسیاری از مدها و ملودی‌ها احتمالاً به دلیل تهاجم اعراب که موسیقی را بعنوان مسئله‌ای غیراخلاقی می‌دانستند، از بین رفته‌اند.

    موسیقی سنتی ایرانی نوعی بدیهه گویی بوده و اساس آن یک سری از مدل‌ها قیاسی است که باید حفظ شوند. هنر آموزان و استادان دارای ارتباطی سنتی بوده‌اند که این ارتباط در قرن بیستم و به موازات حرکت تعلیم موسیقی به دانشگاه‌ها و هنرستان‌ها رو به زوال نهاده‌است.

    یک نمایش مرسوم این موسیقی، از «پیش درآمد» (مقدمه اولیه)، «درآمد» (مقدمه)، «تصنیف» (آهنگ، وزن دار بهمراه آواز خواننده)، «چهار مضراب» (وزن دار) و تعداد انتخابی «گوشه» (حرکات) تشکیل می‌شود. بصورت غیر مرسوم، این قسمت‌ها را می‌توان تغییر داده و یا حذف نمود. با نزدیک شدن به پایان دوره صفویه (۱۷۳۶–۱۵۰۲)، نواختن گوشه‌های پیچیده ۱۰، ۱۴ و ۱۶ ضرب متوقف گردیدند. امروزه قطعات در حالت ۶ یا حداکثر ۷ ضرب نواخته می‌شوند که مایه تاسف است. بسیاری از ملودی‌ها و مدهای این موسیقی در مقام‌ها ترکی و موسیقی عربی می‌شوند. تفصیل اینکه باید بصورت مشخص اظهار کنیم که اعراب پس از تهاجم به امپراطوری ایران، سرزمین‌های تسخیر کرده را با نام «جهان اسلام» معرفی نمودند. اگر چه اکثر حاکمان عرب فعالیت‌های مرتبط با موسیقی را ممنوع اعلام کردند، دیگران به موسیقی دانان ایران دستور دادند که قطعاتی را به صورت کتاب تصنیف کنند که به عربی آن را «کتاب موسیقی کبیر» بمعنای کتاب فراگیر موسیقی می‌خواندند. بیش از تأثیرات امپراطوری ساسانی، این دلیل دیگری بر این واقعیت است که ملودی‌های موسیقی سنتی ترکیه، سوریه، عراق و مصر شامل اسامی مقیاس‌ها و مدهای ایرانی هستند.

    در طول تاریخ؛ موسیقی سنتی بیشتر با صوت در ارتباط بوده‌است؛ و حتی سرایندگان نقشی اساسی را در خلق و اجرای آن داشته‌اند: او تصمیم می‌گیرد چه حالتی جهت ابراز مناسب بوده و اینکه چه دستگاهی مرتبط به آن است. در خیلی از موارد، سراینده مسئولیت انتخاب شعری که باید با آواز خوانده شود را نیز برعهده دارد. چنانچه برنامه نیاز به یک خواننده داشته باشد، خواننده باید با حداقل یک آلت بادی یا سیمی و حداقل یک نوع آلت ضربی همراهی گردد. البته می‌توان یک مجموعه از آلات موسیقی را یکجا داشت ولی سراینده اصلی نقش خود را ابقاء نماید. زمانی لازم بود که نوازندگان خواننده را با نواختن چندین قطعه بصورت تکی همراهی کنند. بصورت سنتی، موسیقی در حال نشسته و در محل‌های مزین شده به پشتی و گلیم نواخته می‌گردید. گاهی در این محلها شمع روشن می‌کردند. گروه نوازندگان و سراینده نوع دستگاه و اینکه کدام گوشه‌ها اجرا شوند را با توجه به شرایط زمانی و مکانی و... مشخص می‌نمودند.

    قبل از حمله اعراب، ملودی هائی که در آن نغمه هائی از "اوستا کتاب دینی پیامبر زرتشت مذهب مازدین، زمزمه با نواخته می‌شد که با آن حال و هوا همخوانی داشت. واژه «گاه» دو معنی دارد: در زبان پهلوی هم بمعنای «گاث» (عبادت کننده اوستائی) و همچنین «زمان». حالات «یک گاه، دو گاه، سه گاه چهار گاه، پنج گاه، شش گاه و هفت گاه» را جهت بیان داستان هائی کاث‌ها از یک تا هفت زمزمه می‌نمودند. اخیراً کشف شده که حالت «راست» (ادبی. حقیقت) جهت بیان داستان هائی در خصوص افراد یا کارهای درستکار و «شکسته» (ادبی. شکسته) برای بیان داستان‌ها دربارهٔ خطا کاران استفاده می‌شده‌اند. حالت «همایون» در هنگام نماز صبح اجرا می‌گشت. اکثر این حالت‌ها، بجز احتمالاً «شش گاه» و «هفت گاه» هنوز در سیستم امروزی مورد مصرف دارد. علی‌رغم وجود این شواهد، نوازندگان هنوز تمایل به نسبت دادن مستقیم معنی «گاه» به «زمان» یا «مکان» حرکت یک آلت موسیقی دارند.

    هنگامی که اسلام بعنوان مذهب مسلط ایران پذیرفته گردید، تصمیم حکمرانان منع کلی موسیقی و بعدها دلسرد کردن مردم از زمزمه ادعیه مازدین در این مدها بود. موسیقی سنتی تا قرن بیستم در بارها نواخته می‌گردید. در زمان حکومت اسلامگرایان افراطی قرون وسطی، موسیقی بصورت مخفیانه نواخته می‌شد.

    شایان ذکر است که چند تحرک احتمالاً باستانی محسوب نشده و فقط خیلی قدیمی هستند. همانگونه که در طول تاریخ سابقه داشت، موسیقی سنتی ایرانی به عملکرد خود بعنوان ابزاری روحانی ادامه داده و کمتر بعنوان وسیله تفریح به آن نگاه می‌شد. آثار موسیقی امکان تغییر گسترده از آغاز تا پایان و معمولاً بصورت تغییر بین قطعات پایین، تفکری، نمایش پهلوانی نوازندگی با نام تحریر را داشتند. تعامل متون مذهبی بعنوان غزل جایگزین غزل‌های بزرگی گردید که توسط شاعران صوفی قرون وسطی خصوصاًحافظ و جلال الدین رومی سروده شده بودند. علاوه بر این موسیقی ایرانی دریافتی از دردها رنج‌ها خوشیها یک تمدن چندین تکهٔ یک پارچه‌است که امروزه بسیاری از یادبودهای آن مانند گوشه‌ها (حسینی جامه دران شبدیز...)گواه این مدعاست.

    چهره‌های موسیقی ایرانیویرایش

    سازهاویرایش

    موسیقی نواحی ایرانویرایش

    حسین نظری استاد کمال پور تراب

    مصطفی کمال پورتراب

    آهنگساز ایرانی
  • اشتراک در:       
  • مصطفی کمال پورتراب
    زادگاه۱۳۰۳
    تهران
    خاستگاهایرانی
    تاریخ مرگ۲ تیر ۱۳۹۵
    تهران
    حرفه‌(ها)آهنگ‌ساز و استاد تئوری موسیقی

    مصطفی کمال پورتراب (زادهٔ ۱۳۰۳ در تهران - درگذشتهٔ ۲ تیر ۱۳۹۵)، آهنگ‌ساز ایرانی و از استادان تئوری موسیقی بود. او از اعضای هیئت مؤسس و نایب‌رئیس شورای عالی خانهٔ موسیقی ایران بود.

    زندگی‌نامهویرایش

    کمال پورتراب سال ۱۳۰۳ در تهران به دنیا آمد. پدرش از افسران نظامی شوروی بود که بعد از انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ به ایران آمد و ازدواج کرد. فرزند اول خانواده بود و در پنج سالگی، پدرش یک فلوت برایش خرید و مصطفی با آن برای بچه‌های محله آهنگ‌هایی را که شنیده بود می‌نواخت. پس از آموختن مقدمات موسیقی سال ۱۳۱۸ وارد دوره شش ساله متوسطه هنرستان عالی موسیقی شد و تا سال ۱۳۲۴ که مدرک دیپلم را دریافت کرد، سازهای متنوعی نظیر فاگوت را از یاروسلاوبیزا، ویولن را از حشمت سنجری و عطاالله خادم میثاق و تار را از موسی معروفی فرا گرفت. وی هم‌چنین تئوری موسیقی ایرانی را نزد روح‌الله خالقی آموخت و در فراگیری آواز گروهی از آموزش‌های روبیک گریگوریان و در سرایش از آموزش‌های فریدون فرزانه و پاتما گریان استفاده کرد.[۱] پس از آن، به دلیل این که امکان تحصیل در دورهٔ عالی آهنگسازی در هنرستان وجود نداشت، به طور خصوصی نزد پرویز محمود به فراگیری آهنگسازی پرداخت. او بعداً همین رشته را در هنرستان نیز ادامه داد و در سال ۱۳۳۹ فارغ‌التحصیل شد. او بعدها در سال ۱۳۴۶ دوره‌ای تکمیلی نیز در فرانسه گذراند.[۲]

    کمال پورتراب از ۱۳۲۴ تدریس موسیقی را آغاز کرد. وی در سال ۱۳۴۰ سرپرستی یکی از ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر ایران را به عهده گرفت. هم‌چنین در فاصله ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ مدیر هنرستان موسیقی ایران شد.

    بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، کمال پورتراب به تدریس هارمونی و کنترپوان به صورت خصوصی ادامه داد و پس از گذشت چند سال، به عنوان استاد دانشکده موسیقیدانشگاه هنر و دانشگاه آزاد نیز به صورت رسمی در این زمینه تدریس کرد.

    کمال پورتراب چندین قطعه موسیقی خلق کرده و چند کتاب نیز نوشته یا ترجمه کرده‌است. یکی از پرفروش‌ترین آثار او کتابی به نام «تئوری موسیقی» است که تا سال ۱۳۹۱ به چاپ چهل و هشتم رسید.[۳]

    وی در سال ۱۳۸۷ به عنوان چهره ماندگار موسیقی ایران انتخاب شد.[۴]

    در گذشتویرایش

    وی در ۲ تیر ۱۳۹۵ در ۹۲ سالگی در تهران در گذشت و پیکرش صبح روز جمعه، ۴ تیرماه از مقابل تالار وحدت تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد.[۵].

    کتاب‌شناسیویرایش

    تألیفویرایش

    • «تئوری موسیقی»، نشر چشمه، ISBN 964-6194-27-3
    • «مق‍دمه‌ای بر مب‍انی آهن‍گس‍ازی»، نشر چشمه، ISBN 964-6194-43-5
    • «آهن‍گه‍ای برگزیده برای پی‍انو» ، انتشارات سرود، ISBN 964-5842-05-0

    ترجمهویرایش

    • «متد آموزش پیانو اروپا»، ترجمهٔ پویان آزاده، ویرایش مصطفی کمال پورتراب، نشر چشمه
    • «کن‍ترپوان به زبان ساده»، نوشتهٔ اچ. سی. ال. است‍اک، ISBN 964-5842-03-4
    • «تج‍زیه و تح‍لی‍ل موسی‍قی برای جوانان»، نوشتهٔ ل‍ئ‍ونارد برنس‍تاین، ISBN 964-6194-23-0
    • «هارمونی بر روی شستی‌های پیانو»، نوشتهٔ کارل پدرن، انتشارات چنگ، ISBN 964-8538-41-7
    • «تک‍الی‍ف و حل مس‍ائ‍ل ت‍ئ‍وری موسی‍قی و تع‍لی‍م خط و خوشن‍ویس‍ی»، نوشتهٔ اتوره پوتس‍ولی، ISBN 964-6194-04-4
    • «آموزش کن‍تر پوان مدال (مق‍امی)»، نوشتهٔ مارسل دوپر، انتشارات چنگ، ISBN 964-8538-43-3
    • «هارمونی کلاسی‍ک»، نوشتهٔ سی. اچ. کی‍تس‍ون
    • «موسیقی مدرن»، نوشتهٔ موریس لورو، ISBN 964-6194-99-0
    • «موتس‍ارت»، نوشتهٔ یان مک لی‍ن
    • «زندگی پراضطراب چایک‍وفس‍کی»، نوشتهٔ هربرت ولس‍توک
    • «هانون»، نوشتهٔ شارل لویی، ISBN 964-5842-38-7
    • «هارمونی مدرن (توضی‍ح و کاربرد آن)»، نوشتهٔ ایگ‍لف‍یل‍د هال
    • «هماهنگی علمی و عملی»، نوشتهٔ هانری سارلی، انتشارات چنگ، ۹–۹۲–۸۰۲۶۰۳–۰–۹۷۹ ISMN

    منابعویرایش

    1.  نقل از خبرگزاری ایسکانیوز باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران
    2.  «زندگی نامه استاد مصطفی کمال پورتراب». آکادمی هنر تهران. بازبینی‌شده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۷.
    3.  «تئوری موسیقی»نشر چشمه.
    4.  کمال‌پور تراب چهره ماندگار موسیقی در رشته موسیقی از فرهنگستان هنر، به نقل از پایگاه اینترنتی چهره‌های ماندگار
    5.  «مصطفی کمال پورتراب، موسیقی‌دان ایرانی درگذشت».

    پیوند به بیرونویرایش

    حسین نظری استاد داوود ازاد

    داوود آزاد (زاده ۱۳۴۲ ارومیه)[۲] خواننده، نوازنده و آهنگ ساز موسیقی ایرانی است.[۳]

    زندگی‌نامه و فعالیت هنری[ویرایش]

    وی در سن بیست سالگی شروع به یادگیری موسیقی کرد. او استادی در این زمینه نداشته و با تحقیق در آثار هنرمندانی چون غلامحسین بیگجه‌خانی و سعید هرمزی توانست کمبود استاد را جبران کند.[۴] او علاوه بر نوازندگی، به خوانندگی آثار خویش نیز می‌پردازد.[۵] وی از علاقه‌مندان موسیقی تلفیقی می‌باشد و در این زمینه آثاری ارائه داده است.[۶]

    کنسرت‌ها[ویرایش]

    داود آزاد بیش از سیصد کنسرت در ایران، هند، اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی و استرالیا اجرا کرده است.[۷] از این جمله میتوان به اجراهایی در دانشگاه‌های کمبریج، آکسفورد، لندن و مونیخ اشاره کرد[۸]

    فستیوال های بین المللی موسیقی[ویرایش]

    • World in North
    • Art in Action
    • sacred Voices
    • No mind (سوئد) [۷]
    • ۳۵مین جشنواره بین‌المللی موسیقی استانبول [۷]
    • Institut du monde arabe (پاریس) [۷]

    اجرا در رادیو های بین المللی[ویرایش]

    • رادیو کلاسیک اتریش
    • Radio Malta (مالت)[۷]
    • TV, Radio Mombay (هند)[۷]
    • TV, Radio Delhi(هند)[۷]

    سخنرانی ها[ویرایش]

    • داود آزاد اولین موزیسین ایرانی است که با موضوع موسیقی ایرانی در دانشگاه آکسفورد سخنرانی کرده است.[۹]
    • سخنرانی در دانشگاه منچستر[۱۰]
    • سخنرانی در میامی[۱۱]

    داوری در مسابقات[ویرایش]

    • دومین جشنواره منطقه ای موسیقی مقامی فجر آذربایجان [۱۲]
    • همچنین داود آزاد دو بار به عنوان داور بخش نوازندگی و آهنگسازی مسابقات هزار صدا انتخاب شده است:

    ۱- چهار شنبه ۱۰ شهریور ۹۵ ( هشتمین برنامه مسابقات هزار صدا در سال ۹۵)[۱۳]

    ۲- جمه ۹ مهر ۹۵ ( دوره ی نیمه نهایی برنامه هزار صدای سنتی)[۱۴]

    آثار[ویرایش]

    • آلبوم «مکتب تار تبریز» یادواره بیگجه‌خانی
    • آلبوم «آی ایشیقی» قطعات آذری با تار ایرانی
    • آلبوم «در بهار امید» تصنیف نوازی سنتی
    • آلبوم «به یاد هرمزی» یادواره سعید هرمزی
    • آلبوم «نورجان»
    • آلبوم «می بی‌رنگی»
    • آلبوم «کوی تو»
    • آلبوم «در میخانه»
    • آلبوم «لیلی‌نامه»[۱۵]
    • آلبوم «دیوان شمس و باخ»[۱۶]
    • آلبوم «توهمه، ماهیچ»[۱۷]
    • آلبوم «می صوفی افکن کجا می‌فروشند»[۱۸]

    منابع[ویرایش]

    1. پرش به بالا
    2. پرش به بالا
    3. پرش به بالا
    4. پرش به بالا
    5. پرش به بالا
    6. پرش به بالا
    7.  
      پرش به بالا به:
    8. پرش به بالا
    9. پرش به بالا
       [http://honaronline.ir/Pages/Printable-News-3042.aspx داوود آزاد در همدان به روی صحنه می‌رود]، هنر آنلاین
    10. پرش به بالا
    11. پرش به بالا
    12. پرش به بالا
    13. پرش به بالا
    14. پرش به بالا
    15. پرش به بالا
    16. پرش به بالا
    17. پرش به بالا
    18. پرش به بالا

    حسین نظری استاد حسن ناهید

    حسن ناهید (زادهٔ ۱۳۲۲ خورشیدی در کرمان[۱])، نوازندهٔ سرشناس نی است.

    حسن ناهید در ارکستری که با همکاری آقایان: اسدالله ملک، منوچهر جهانبگلو، فرهنگ شریف، محمودی خوانساری و عده‌ای دیگر برنامه‌ای به نام «نوایی از موسیقی ملی» ترتیب یافته بود شرکت داشت. در ارکستری به نام درویش در رادیو شرکت داشت و سپس برای شرکت در ارکستر رودکی که از آقایان ابراهیم منصوری، حبیب‌الله بدیعی، علی تجویدی، احمد عبادی، رضا ورزنده، اصغر بهاری و فرهاد فخرالدینیتشکیل شده بود دعوت شده و با این ارکستر همکاری نمود. در سال ۱۳۴۱ توسط حسین قوامی به برنامه گلها دعوت شده و همکاری خود را در این برنامه آغاز نمود. او در فرهنگ و هنر نیز با ارکستر فرامرز پایور شرکت نمود که بیست سال این همکاری ادامه یافت. حسن ناهید دربارهٔ شیوه کار خود می‌گوید: «من هیچ وقت از زنده‌یاد کسایی تقلید نکردم و دنبال کار خودم رفته‌ام»[۲]

    گروه پایور

    اجراها[ویرایش]

    حسن ناهید برای شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ایران، مسافرت‌هایی همراه با خوانندگانی چون حسین قوامی، محمدرضا شجریان،محمود محمودی خوانساری و عبدالوهاب شهیدی به کشورهای ترکیه، بلغارستان، یوگسلاوی، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، اتریشانجام داده و در برنامه‌هایی تحت عنوان کنسرت سازهای ملی ایران شرکت کرده‌است.

    پانویس[ویرایش]

    1. پرش به بالا
       «گزیده مصاحبه با آقای حسن ناهید». وب‌گاه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، ۰۲–۰۲-۱۳۸۰. بازبینی‌شده در ۲۶–۱۰-۲۰۱۳.
    2. پرش به بالا

    حسین نظری استاد حسن کسایی

    حسن کسائی (۳ مهر ۱۳۰۷، اصفهان[۱] - ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، اصفهان[۲]) از استادان برجستهٔ موسیقی ایرانی و نوازندهٔ سرشناس نِی و سه تاربود.[۳]

    زندگی[ویرایش]

    او به گفته خود در تاریخ ۳ مهر ۱۳۰۷ در خانواده‌ای تاجرپیشه به دنیا آمد. پدرش، «حاج سید جواد کسائی» از تاجران به نام آن زمان اصفهان بود که دلیل علاقه و انسی که با موسیقی داشت، با اساتید و بزرگان آن زمان مانند سید حسین طاهرزاده، جلال‌الدین تاج اصفهانی، اکبر خان نوروزی، خاندان شهناز (شعبان‌خان، حسین آقا، علی آقا و جلیل شهناز)، غلامحسین سارنج و ادیب خوانساری رفت‌وآمد می‌نمود. به طوری که منزل آقا سید جواد، محفلی بود برای تجدید دیدار و نیز ساز و آواز اساتید به نام موسیقی اصفهان. این آمد و شدها موجب شد حسن کسائی از کودکی با موسیقی آشنا شود و به مرور زمان، علاقه زیادی خصوصاً به ساز نِی پیدا کرد (بعد از دیدن یک نوازنده دوره‌گرد[نیازمند منبع]) و بر آن شد تا پدر، وی را نزد مهدی نوایی ببرد.

    استادها[ویرایش]

    وی مدتی آواز و گوشه‌های موسیقی ایران را نزد استاد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری آموخته و نِی را از مهدی نوایی فرا گرفت. وی هر زمان که به تهران می‌رفت از محضر استاد ابوالحسن صبااستفاده می‌نمود.

    پس از فوت مهدی نوایی، کسایی همچنان از همنشینی با نوازندگان اصفهانی در جهت تسلط بر نوازندگی نِی استفاده کرد. مخصوصاً از همنوازی با جلیل شهناز که به نوعی حق استادی بر گردن او دارد، بهره برد. همنوازی با سازهای پرده‌داری مثل تار و سه‌تار او را بیش از پیش با گام‌های مختلف موسیقی ایرانی آشنا کرد، به صورتی که برای اولین بار دستگاه‌های چهارگاه، اصفهان، نوا و راست پنجگاه را با کوک دقیق و به صورت کامل اجرا کرد. کسایی همچنین از محضر ابوالحسن صبا بهره‌های فراوان برد که می‌توان گفت هنر نوازندگی سه‌تار کسائی، یادگار انس با این هنرمند یگانه‌است. سه‌تار نوازی کسائی تلفیقی زیبا از ترکیب نوازندگی تار جلیل شهناز و سه‌تار ابوالحسن صبا است.

    وی در محضر استاد صبا به نواختن ردیف‌ها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز می‌نواخته‌است.

    کسائی به طور مستقیم نتوانست از محضر نایب‌اسدالله استفاده کند، ولی در دوره‌ای بسیار کوتاه نزد یکی از شاگردان وی مهدی نوایی، تمام اندوخته‌های او را فراگرفت. این موضوع از جهتی دلیل بر استعداد فراوان کسائی و از جهتی دیگر، نشان از محدودیت و سادگی تکنیک نوازندگی نی در آن زمان می‌باشد.

    زندگی هنری[ویرایش]

    وی که از کودکی علاقهٔ زیادی به موسیقی داشت، از سن دوازده سالگی شروع به نواختن نِی کرد و در سن سیزده سالگی به مکتب استاد نوایی رفت (نوایی از شاگردان نایب اسدالله است و دیگر شاگرد نوایی، یاوری می‌باشد که او هم اصفهانی است). کسایی در محضر استاد صبا به نواختن ردیف‌ها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز می‌نواخته‌است. وی کنسرت‌هایی نیز با ادیب خوانساری و اجراهایی با تاج اصفهانی داشته‌است.

    نخستین اجرا

    کسائی، در سن ۲۰ سالگی نخستین اجرای تکنوازی نی خود را در دستگاه همایون در تئاتر اصفهان به صحنه برد و یک سال بعد قطعه معروف سلام را در دستگاه چهارگاه ساخت که از معروف‌ترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار می‌رود.[۱] این قطعه بعدها توسط حسین علیزاده در آلبوم صبحگاهی با سازبندی و ارکستراسیونی حجیم بازسازی شد.

    کسائی، در سال ۱۳۲۹ برای اولین‌بار نی را به ارکستر برد و با ارکستر رادیو ارتش اصفهان همکاری خود را شروع کرد. در سال‌های بعد با ارکسترهای متعدد رادیو به سرپرستی هنرمندانی چونابوالحسن صبا، حسین یاحقی، حبیب‌الله بدیعی، محمد میرنقیبی، همایون خرم و دیگران به فعالیت خود در این زمینه ادامه داد. در سال ۱۳۳۵ به دعوت داوود پیرنیا به برنامه گل‌ها راه یافت و تا سال ۱۳۵۷ که در گلچین هفته شرکت نمود، با این سلسله برنامه، همکاری داشت.[۴]

    شروع فعالیت‌های بین‌المللی

    از سال ۱۳۴۶، فضای کاری کسائی ابعادی جهانی هم پیدا می‌کند و یک صفحهٔ دورو در مایه‌های شور و ماهور از نوازندگی نی او به همراه تنبک جهانگیر بهشتی توسط کمپانی C.B.S فرانسه ضبط شده و در سال ۱۳۵۴ در نقاط مختلف جهان پخش شد. همچنین، کسائی تا سال ۱۳۵۶، برنامه‌های متعددی در جشن هنر شیراز برگزار کرد و با نوازندگان بزرگ جهان از جمله راوی شانکار، شاران رانی و بسم الله خان، دیدار کرد.[۱]

    بعد از انقلاب ۱۳۵۷

    بعد از انقلاب، به دلیل فضای نه چندان مناسبی که برای موسیقی ایجاد شد، وی آخرین برنامه رسمی خود را در رادیو ایران با همکاری جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و جهانگیر ملک اجرا کرد. در این سال و تا قبل از سال ۱۳۶۱، آرشیو موسیقی رادیو اصفهان از بین رفت و کسائی هم از صدا و سیما برکنار و حقوقش قطع شد.[۱]

    سفر به کشورهای خارجی

    کسائی در دههٔ ۱۳۶۰، به کشورهای آلمان، انگلستان، فرانسه و هلند سفر کرد و در چند برنامه رادیویی، به اجرای برنامه پرداخت. در سال ۱۳۶۹، تندیس وی در گالری مفاخر هنری جهان در لندننصب شد.[۱]

    پس از آنکه کسائی در سال ۱۳۷۰، در جشنواره نی‌نوازان در تالار اندیشه شرکت کرد، فعالیت او دوباره رونق گرفت و در سال ۱۳۷۴، صدا و سیما مستمری وی را برقرار کرد.

    در سال ۱۳۷۵ به آمریکا و کانادا سفر کرده و در محافل شعر و موسیقی شرکت کرد. در سال ۱۳۷۶ هم با تلاش محمدرضا لطفی، انجمن دوستداران موسیقی ایرانی واشنگتن، مجلس گرامی‌داشتی برای کسائی بر پا داشت.[۱]

    در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر شد. همچنین در سال ۱۳۸۱، به عنوان چهرهٔ ماندگار موسیقی انتخاب و تقدیر شد.[۱]

    در سال ۱۳۸۱ محمد جوادکسایی (فرزند حسن کسائی) کتاب «از موسیقی تا سکوت» را که حاصل نیم قرن تلاش موسیقایی حسن کسائی است، با مقدمه بیژن ترقی به بازار کتاب عرضه کرد.[۱]

    تأثیرات[ویرایش]

    تأثیرات بر نی‌نوازی[ویرایش]

    حسن کسایی مانند تهرانی در تنبک، احمد عبادی در سه‌تار، علی‌اصغر بهاری در کمانچه و فرامرز پایور در سنتور به نوعی از ابتدا شروع به ابداع تکنیک و پیاده کردن تمام دستگاه‌ها در ساز نِی نمود.

    در گذشته صدای نِی، همراه با ناخالصی زیاد بود؛ یعنی نواختن آن به صورتی بود که تفاوت محسوسی بین صداهای اوج، بم و بم نرم نبود، ولی استاد کسایی توانست با تغییر حالت در زبان، در محل استقرار زبان، حالت لب و فرم سر نی، صدایی بسیار شفاف و بدون ناخالصی از نی تولید کند. همین پیشرفت باعث شد تا نوازندگی نی او، به رادیو راه پیدا کند. تکنوازی‌ها و همکاری با نوازندگان و خوانندگان مشهور آن زمان چون جلیل شهناز، علی تجویدی، احمد عبادی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و... باعث شد تا نی هم‌ردیف سازهای دیگر قرار بگیرد.

    بعد از این دوره اغلب ارکسترهای ایرانی شروع به استفاده از این ساز کردند و این احساس نیاز باعث رشد روزافزون نوازندگان نی شد که حتی امروزه به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاه تدریس می‌گردد.

    به گفتهٔ محمدرضا لطفی، نوازندهٔ تار و منتقد موسیقی، حسن کسایی با مجموعهٔ «ردیف نی» - که در هشتاد سالگی ضبط کرده بود- نخستین اثر آموزشی برای علاقه‌مندان به نی نوازی را مدون کرده بود.[۲]

    روش نی‌نوازی[ویرایش]

    نِی از جمله سازهایی است که در تاریخ موسیقی ایران جایگاه پرفراز و فرودی از دربار پادشاهان ساسانی تا همدم بودن با شبانان داشته؛ ولی هیچ‌گاه نتوانست قابلیت اصلی خود را نشان دهد که بتواند مانند سازهایی از قبیل عود، تار، سنتور و انواع مختلف سازهای آرشه‌ای و مضرابی جایگاه نسبتاً ثابتی در بین موسیقی‌دانان و مردم پیدا کند.

    احتمالاً سادگی ساخت (که خود موجب پیدایش الگوهای غیراستاندارد و در نهایت باعث محدود شدن سطح تکنیکی نی شده بود) را بتوان عامل اصلی عدم ثبات در جایگاه اصلی نی دانست. توضیح آنکه، برای توسعه و رشد امکانات فنی و تکنیکی یک ساز، لازم است ابتدا ساختار آن، طبق الگویی دقیق و کارشناسی شده، طراحی و ساخته شود تا نواختن آن با حداکثر قابلیت اجرایی، میسر گردد. بر اساس اطلاعاتی که از ضبط اولین صفحه‌های موسیقی ایرانی در دست است، تکنیک نوازندگی سازهایی همچون تار، ویلن و کمانچه به نسبت نی در سطح بالاتری قرار دارد. تنها ضبطی که در گذشته از نی انجام شده تکنوازی و جواب آواز نایب اسدالله اصفهانی است که بنا به روایتی اولین کسی است که نی را به سبک «دندانی» می‌نواخته (هر چند خلاف این موضوع انکار ناپذیر نیست). در هر صورت می‌توان با بررسی این چند صفحه ضبط شده، سطح نوازندگی نی را در آن زمان شناخت.

    تأثیرات بر موسیقی[ویرایش]

    حسن کسائی در اصفهان سال‌ها مکتب‌دار موسیقی اصفهان در رشته‌های نی، سه‌تار و آواز بوده‌است. اگرچه بیشتر آثار حسن کسایی بداهه‌نوازی است تا موسیقی پیش ساخته، ولی امروز بخش زیادی از ضربی‌ها و حتی آوازی‌های نوازندگان نی، بهره گرفته از نوازندگی‌های اوست. کسائی در نواختن نِی ایرانی همانند نداشت و در اوقات فراغت به تکمیل سه‌تار می‌پرداخت. وی در زندگی هیچ دلبستگی‌ای به جز موسیقی نداشت. وی در شهر زادگاه خود، اصفهان در کوی عباس‌آباد زندگی می‌کرد. دیده شده بود که او حتی با لوله کردن کاغذی ساده و سوراخ کردن آن اقدام به نواختن نی می‌کرد که این در یکی از نوارهای صوتی آموزشی وی نیز بیان گردیده‌است.

    حسن کسائی که از پیشکسوتان موسیقی سنتی به شمار می‌آمد، بر خلاف بسیاری از آنان ذهن و اندیشه‌ای نوگرایانه دارد. ردیف موسیقی سنتی را «وحی منزل» تلقی نمی‌کرد.[۵]

    تفکرات[ویرایش]

    کسائی از زمره موسیقیدانانی بود که کمتر حرف می‌زدند و بیشتر عمل می‌کردند. خود او می‌گفت آن‌ها که نمی‌توانند حرف‌شان را با ساز بیان کنند و " چیزی برای ارائه موسیقی ندارند، با صحبت‌های عجیب و غریب می‌خواهند خودشان را مطرح کنند.[۵]" این سخن منسوب به "واگنر" است که "

    آن جا که سخن بازمی‌ماند، موسیقی آغاز می‌شود.

    کسائی می‌گفت عکس این هم صادق است

    آن جا که موسیقی بازمی‌ماند چه سخن‌ها که آغاز نمی‌شود!

    کسائی رواج و رونق لقب «استاد» را «ترافیک استاد» می‌نامید. چیزی که موسیقی را به راه خطا می‌کشاند.[۵]

    به باور کسائی، "تقلید، هرگز کسی را به بلندای هنر نمی‌رساند. تقلید و تکرار مثل " زیراکس" است! شما خط " میرعماد" را که مثلاً " پنج میلیون تومان" می‌ارزد، اگر " زیراکس" کنید، سیصد تومان هم ارزش پیدا نمی‌کند!" جوانانی که به فراگیری موسیقی می‌پردازند نیز نباید بعد از گذراندن دوره آموزشی (باز هم) صد در صد از استاد خود تقلید کنند. بلکه باید بکوشند با نو آوری، شخصیت و ذوق خود را نشان دهند." به باور او موسیقی پیوندی است میان خلاقیت و تکنیک، ولی تکنیک باید ابزاری باشد در خدمت خلاقیت. "در روزگار ما قضیه بر عکس شده‌است و در نتیجه، جای موسیقی حال را موسیقی قال گرفته‌است."[۵]

    آثار[ویرایش]

    یکی از مهم‌ترین آثار کسائی، قطعه معروف سلام در دستگاه چهارگاه است که از معروف‌ترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار می‌رود.[۲] برخی از آلبوم‌های او:

    شاگردان[ویرایش]

    شاگردان زیادی از محضر او درس گرفته‌اند که امروز از چهره‌های برجسته موسیقی ایران به شمار می‌آیند، از جمله:

    دیدگاه دیگران[ویرایش]

    حسن کسایی از اندک موسیقیدانان ایرانی است که معارض و مخالفی در برابر خود ندارد. منش و روش انسانی از یک سو و احساس و توانمندی هنری از سوی دیگر، او را هنرمندی مورد ستایش و احترام همگان قرار داده‌است.[۵]

    محمدرضا لطفی، «نه به خود و نه به هیچ‌کس دیگر این اجازه را نمی‌دهم که از استاد حسن کسایی انتقاد کند، چرا که بررسی آثار او در حد ما نیست. این را به خاطر عشقم به حسن کسایی نمی‌گویم بلکه این به خاطر عظمت، بینش، معرفت، حال و عشق او به ایران زمین است»[۶]
    ساسان سپنتا، موسیقی شناس، «احراز تُن شفاف و مطلوب در محدوده‌های بَم و زیر نِی» را از ویژگی‌های بارز نوازندگی کسائی می‌داند: «تن صدای نی استاد کسائی در محدوده بم، گرم و دارای هارمونیک‌های مطلوب و غنی است.»
    حسین عمومی، موسیقیدان و نی نواز، کسائی را «پایه گذار مکتب نی» به شمار می‌آورد. مکتبی که «نوازندگان بعد از او چه مستقیم و چه غیر مستقیم» از آن متأثر شده‌اند.
    حسین دهلوی، موسیقیدان و آهنگساز، می‌گوید: آنچه مولوی دربارهٔ «نی» سروده، در نی کسائی به واقعیت پیوسته‌است.
    پرویز یاحقی، آهنگساز و ویولن نواز، ستایش را به آن حد می‌رساند که کسائی را «استاد فرزانه تاریخ موسیقی جهان» می‌نامد.
    هوشنگ ابتهاج سروده‌است: شکایت شب هجران که می‌تواند گفت حکایت دل ما با نی کسائی کن
    فریدون توللی گفته‌است: در نغمه اگر جلوه کند راز خدائی هم ساز عبادی خوش و هم نای کسائی[۵]

    درگذشت[ویرایش]

    استاد حسن کسایی در ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، پس از سپری‌کردن ۲ ماه در حالت کما، درگذشت.[۲] مراسم خاکسپاری وی در سکوت خبری و به صورت شبانگاهی با حضور جمعی از اعضای خانواده و شاگردان استاد برگزار شد و طبق وصیت زنده‌یاد کسایی مبنی بر خاکسپاری در کنار مقبره استاد تاج اصفهانی، پیکر ایشان در تخت فولاد اصفهان و در فاصله کمی از مقبره این استاد موسیقی به خاک سپرده شد.[۷]

    محمد خلیل کسایی، فرزند حسن کسایی، روز ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ بر اثر حمله قلبی درگذشت.

    پانویس[ویرایش]

    1.  
      پرش به بالا به:
      ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ «زندگینامه: حسن کسایی (۱۳۰۷-)». همشهری آنلاین، ۳۰ تیر ۱۳۸۷. بازبینی‌شده در شهریور ۱۳۹۰.
    2.  
      پرش به بالا به:
      ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ «حسن کسایی، نوازندهٔ سرشناس نی و سه تار، درگذشت». بی‌بی‌سی فارسی، ۲۵ خرداد ۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ۲۵ خرداد ۱۳۹۱.
    3. پرش به بالا
       فصلنامه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی دریچه، ویژه نامه هشتادمین سالگرد تولد استاد حسن کسایی| شماره ۱۷ | سال=۱۳۸۷| شابا= ۸۰۳۵-ISSN 1735
    4. پرش به بالا
       «حسن کسائی». وب‌گاه رسمی حسن کسائی. بازبینی‌شده در شهریور ۱۳۹۰.
    5.  
      پرش به بالا به:
      ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ «راوی حکایت‌های نی؛ به مناسبت درگذشت حسن کسائی، نی نواز». بی‌بی‌سی فارسی، ۲۵ خرداد ۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ۲۶ خرداد ۱۳۹۱.
    6. پرش به بالا
    7. پرش به بالا

    پیوند به بیرون[ویرایش]