امیرهمایون خرم(۹ تیر ۱۳۰۹ بوشهر[۱] - ۲۸ دی ۱۳۹۱ تهران)، نوازندهٔ ویولن، موسیقیدان و آهنگساز برجسته موسیقی ایرانی بود. او یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران بود.[۲]
از آنجا که مادرش از شیفتگان موسیقی اصیل ایرانی بود و از بین مقامهای موسیقی ایرانی، به دستگاه همایون علاقهای وافر داشت، نام همایون را برای فرزند خود انتخاب کرد.[۳] خرم در سن ۱۰–۱۱ سالگی به مکتب استاد صبا راه یافت و چند سال بعد به عنوان نوازندهٔ ۱۴ ساله، در رادیو به تنهایی به اجرا پرداخت. بعدها در بسیاری از برنامههای موسیقی رادیو، خصوصاً در برنامه گلها، به عنوان آهنگساز، تکنواز ویولن و رهبر ارکستر آثاری ارزشمند ارائه داد.[۳]
ساز همایون خرم سازی پر صلابت، سنگین و عاری از هر نوع خودنمایی بود. گر چه در شیرین نوازی خرم را نمیتوان با پرویز یاحقی و حبیبالله بدیعی هم تراز دانست با این حال توانایی او در آفرینش آنی ملودیهای جاندار و جذاب، بافت تکنوازیهای او را به مراتب از کارهای دیگران خوش ساختتر و پرمایه تر میسازد. از این بابت خرم و علی تجویدی را میتوان در یک گروه قرار داد چون قابلیت آهنگسازی این دو بر نوازندگیشان چیره بود، درست عکس آنچه در مورد بدیعی و یاحقی میتوان گفت. نباید از قلم انداخت که خرم، همانگونه که تجویدی، آهنگسازی تجربی و منحصراً ذوقی نبود. وی بنیادهای علمی آهنگسازی را آموخته بود و بر آنها تسلط داشت. از جمله اینکه هارمونی را با فریدون فرزانه و با شیوه " سارلی " فراگرفته و در سازبندی از کورساکف متأثر بود. خوش سلیقگی و نوآوریهای خرم در تنظیم کارهایش جداً شنیدنی است. شیوه تقسیم ملودی و همراهی سازها نزد خرم بسیار حساب شده و پرداخت کار بیخدشه و نقص است. قدر مسلم اینکه بخش گستردهای از آثار خرم حافظه موسیقایی حداقل سه نسل از ایرانیان را در سیطره خود دارد. دشوار میشود ایرانی را یافت که نتواند ترانه "امشب در سر شوری دارم " را زمزمه کند. گر چه باید تأکید کرد که اعتبار خرم هرگز در ترانههای ساده و همه پسندش خلاصه نمیشد و نمیشود. کارهای ارکستری او که غالباً جملهبندیهایی مرکب و پیچیده توأم با ضرب آهنگهای بسیار متنوع دارند نمونههای گاه سمفونی گونه ایی از موسیقی ایرانی به دست میدهند که کمتر آهنگسازی یارای برابری با آنها را داشته است. خرم با تواناترین و حرفه ایترین خوانندگان دوران دو دهه طلایی موسیقی ایران همکاری نزدیک داشته است. حسین قوامی، الهه، مرضیه، گلوریا روحانی، دلکش، شجریان، گلپا و ایرج از آن جملهاند. با این حال نباید از یاد برد که " پروین زهرایی منفرد" تا چندین سال خواننده انحصاری آثار خرم محسوب میشد. سنگینی و بی پیرایگی صدای پروین قرینه سنگینی و بی پیرایگی ساز و نغمه خرم بود. علیرغم آن که برخی از کارهای خرم با صدای خوانندگان دیگر بازخوانی شده است، مشکل میتوان گفت که درخشش و ظرافت بازخوانیها به پای اجراهای گذشته میرسد. طی بیش از سه دهه تدریس، جوانان بسیاری از محضر درس خرم بهرمند شدند که امروز امانتدار مکتب استاد خود هستند. اما خرم در مصاحبهای با علی دهباشی در نشریه بخارا از مانی فرضی، پژمان پورزند و بابک شهرکی به عنوان زبده ترین شاگردان خود نام میبرد[۴][۵][۶]
وی همچنین تحصیلات دانشگاهی خود رادردانشگاه علم و صنعت ایران در رشته مهندسی برق ادامه داد. در جلد سوم کتاب موسیقیدان ایرانی نوشته پژمان اکبرزاده آمده است: «پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، فعالیتهای اجرایی همایون خرم دچار وقفهای چندین ساله شد. اوقات او از آن پس، بیشتر صرف تدریس خصوصی ویلن و فعالیتهای پژوهشی دربارهٔ موسیقی ایرانی شد.»[۷]
از فعالیتهای دیگر ایشان میتوان به سخنرانی درباره:
از ماندگارترین و مشهورترین آثار همایون خرم که در میان مردم ماندگاری و جاودانگی یافته به قرار زیر است:[۸][۹][۱۰][۱۱]
و در سالهای اخیر:
نام خواننده | نام ترانه | ترانه سرا | آهنگساز | تنظیم |
---|---|---|---|---|
مرضیه | طاقتم ده | معینی کرمانشاهی | همایون خرم | همایون خرم |
الهه | رسوای زمانه | همایون خرم | همایون خرم | |
پروین | غوغای ستارگان | کریم فکور | همایون خرم | همایون خرم |
هایده | رانده شده | محمدعلی شیرازی | همایون خرم | همایون خرم |
حسین قوامی | سرگشته | هوشنگ ابتهاج | همایون خرم | همایون خرم |
او که در اواخر عمر به بیماری سرطان روده مبتلا شده بود و تحت شیمیدرمانی قرار داشت، در سن ۸۲ سالگی در روز پنجشنبه ۲۸ دی ماه ساعت ۲۳ شب سال ۱۳۹۱ در بیمارستان دی تهران بر اثر سرطان روده درگذشت.[۱۴][۱۵][۱۶] پیکر ایشان، یکشنبه اول بهمن از مقابل تالار وحدت با حضور اهالی موسیقی و دوستداران ایشان به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع شد.[۱۷]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به همایون خرم در ویکیگفتاورد موجود است. |
|
|
مرتضی نیداوود (۱۲۷۹ اصفهان – ۲ مرداد ۱۳۶۹ سان فرانسیسکو) از نوازندگان برجستهٔ ایرانی بود. او در خانوادهای یهودی و دوستدار موسیقی پرورش یافت.
در کودکی استعداد موسیقی وی آشکار شد و پدرش «بالا خان» که خود اهل موسیقی بوده و با تار و تنبک آشنایی داشت، او را به درس آقا حسینقلی استاد تار برد.
مرتضی خان دو سال نزد آقا حسینقلی و سه سال نزد شاگر برجسته او درویش خان ردیف موسیقی و تار نوازی را آموخت و موفق به دریافت نشان «تبرزین طلایی»، که به شاگردان ممتاز داده میشد، گردید. در اوایل بیست سالگی اقدام به تأسیس کلاسی برای تدریس تار و ردیف موسیقی ایرانی نمود که بعدها پس از مرگ نابهنگام استاد درویش خان ادامه آموزش شاگردان استادش را نیز برعهده گرفت.
آشنایی او با قمرالملوک وزیری در یک محفل خصوصی منجر به کشف یکی از بزرگترین استعدادهای آواز ایرانی میشود که در ادامه به همکاری آن دو انجامیده و قمر با آموختن از او بسیاری از ترانههای مشهور خود را اجرا کرد. بیشتر تصنیفها و آوازهای قمر از سال ۱۳۰۳ به بعد با تار مرتضی خان نیداوود همراه بودهاست.
نی داوود پس از تأسیس رادیو مانند هنرمندان دیگری چون رضا محجوبی، علی اکبر شهنازی، حبیب سماعی، ابوالحسن صبا و موسی معروفی، به همکاری با رادیو پرداخت. او برای خوانندگان معروفی چون قمرالملوک وزیری، ملوک ضرابی، روحانگیز، ادیب خوانساری، جواد بدیع زاده و غلامحسین بنان تصنیف ساخته یا با آوازشان تار نواختهاست.
وی در سال ۱۳۴۸ اقدام به اجرا و ضبط در حدود ۳۰۰ گوشه از ردیف موسیقی ایرانی نمود که توسط انتشارات ماهور چاپ و نشر شدهاست. وی در سالهای پس از انقلاب نیز به فعالیتهای موسیقی خود به صورت محدود ادامه داده و در همین سالها پیش درآمد اصفهان را به شیوهای نو برای ارکستر بزرگ تنظیم نمود که موسیقی اصلی سریال هزار دستان به حساب میآید.
مرتضی نی داوود، سالها در خیابان فردوسی تهران مغازه الکتریکی داشت و در سال ۱۳۵۹ به دنبال پارهای از محدودیتهای ایجاد شده، ترجیح داد به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کند.
وی در ۲ مرداد سال ۱۳۶۹ در سن نود سالگی در آمریکا درگذشت. در همین سال استاد محمدرضا شجریان تصنیف مرغ سحر را -که از ساختههای نیداوود است- به یاد ایشان در کنسرت سروچمان اجرا کردند.
حسین علیزاده (زادهٔ ۱ شهریور ۱۳۳۰ تهران) ردیفدان، آهنگساز، پژوهشگر و نوازنده تار و سهتار ایرانی و نامزد دریافت ۳ جایزه گرمی است.
وی از چهرههای تحسینشده موسیقی فیلم در ایران به شمار میآید و آثاری چون دلشدگان (۱۳۷۰)، گبه (۱۳۷۴)، زشت و زیبا(۱۳۷۷)، زمانی برای مستی اسبها (۱۳۷۸)، لاکپشتها هم پرواز میکنند (۱۳۸۶)، آواز گنجشکها (۱۳۸۷) و ملکه (۱۳۹۰) از ساختههای اوست. .[۱] وی با کسب ۴ سیمرغ بلورین برای فیلمهای گبه، زشت و زیبا، آواز گنجشکها و ملکه، مشترکاً به همراه مجید انتظامی برنده بیشترین سیمرغ بلورین در بخش بهترین موسیقی متن از جشنواره فیلم فجر میباشد.[۲]
علیزاده سال ۱۳۳۰ در منطقه سید نصر الدین بازار تهران[۳] از پدری اهل ارومیه و مادری اهل تهران متولد شد.[۴] پس از تحصیل در هنرستان موسیقی به دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و همزمان در مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی به یادگیری و اجرای کنسرت پرداخت. او نزد هوشنگ ظریف، حبیبالله صالحی، محمود کریمی، علی اکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلی برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله دوامی موسیقی آموختهاست[۵] و در سالهای آغازین دههٔ ۱۳۶۰ خورشیدی در دانشگاه آزاد برلین نیز تحصیل کردهاست.[۶]
علیزاده در سال ۱۳۴۷ عضو ارکستر رودکی بود. دو کنسرت او در جشن هنر شیراز آغاز راه او به عنوان یکی از وزنههای موسیقی ایرانی بود. او با عضویت در کانون چاووش همراه با دیگر استادان موسیقی ایران از جمله محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان آثار جاودانهای در موسیقی ایران به نام مجموعه آلبومهای چاووش اجرا کرد و نیز با آموزش به هنرجویان موسیقی تأثیر مهمی در تربیت موسیقیدانان و نوازندگان پس از انقلاب گذاشت. علیزاده در اوایل دههٔ هفتاد ریاست هنرستان موسیقی را بر عهده داشت.
وی تا سال ۱۳۸۴ با محمدرضا شجریان در قالب گروهی چهار نفره همراه با کیهان کلهر و همایون شجریان به برگزاری کنسرت و اجرای برنامه در کشورهای مختلف مشغول بود.
حسین علیزاده دارای دو فرزند به نامهای صبا (نوازندهٔ کمانچه) و نیما (نوازندهٔ رباب و تار) است که هم اکنون در گروه همآوایان زیر نظر علیزاده فعالیت دارند.
حسین علیزاده تا به حال سه بار برای آلبومهای فریاد، بی تو به سر نمیشود و به تماشای آبهای سپید نامزد جایزه گرمی در بخش «بهترین آلبوم سنتی جهان» شدهاست.[۷] جوایز گرمی معتبرترین جایزه صنعت ضبط و پخش موسیقی در آمریکا محسوب میشوند.[۸]
آلبومها | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
نام آلبوم | سال انتشار | آهنگساز | نوازنده | خواننده | ناشر | توضیحات |
واریاسونهای کردی، ارکسترال | - | |||||
عصیان، ارکسترال | - | |||||
سواران دشت امید | ۱۳۵۶ | بیژن کامکار، شهرام ناظری | ||||
حصار | ۱۳۵۶ | قطعه موسیقی | ||||
دستگاه نوا | پریسا | |||||
ماهور | پریسا | |||||
کنسرت همایون | - | ماهور | دونوازی ابداعی با سهتار و تنبک مجید خلج | |||
راست پنجگاه | - | ماهور | دونوازی ابداعی با تار و تنبک مجید خلج | |||
نوا | - | ماهور | دونوازی با تار و تنبک مجید خلج | |||
همنوایی | - | ماهور | با همکاری ارشد طهماسبی و داریوش زرگری | |||
سرودهای آذربایجان | - | |||||
ماهور | ۱۳۶۱ | ماهور | تک نوازی با تار | |||
سهگاه | ۱۳۶۲ | ماهور | تک نوازی با تار | |||
نینوا | ۱۳۶۲ | ماهور - کرشمه | ||||
نوروز | ۱۳۶۲ | شهرام ناظری | world network | |||
ترکمن | ۱۳۶۷ | ماهور | تک نوازی ابداعی با سهتار | |||
شورانگیز | ۱۳۶۷ | شهرام ناظری | ماهور | |||
راز و نیاز | ۱۳۶۷ | علیرضا افتخاری | ماهور | اجرا با گروه عارف | ||
نوبانگ کهن | ۱۳۶۹ | ماهور | ||||
صبحگاهی | محسن کرامتی | ماهور | ||||
آوای مهر | ۱۳۷۰ | ماهور | ||||
پایکوبی | ۱۳۷۲ | ماهور | تک نوازی ابداعی با سهتار | |||
پریا و قصهٔ دخترای ننه دریا | ماهور | |||||
راز نو | ۱۳۷۵ | افسانه رثایی، محسن کرامتی، علی صمدپور | ماهور | |||
از اعصار (آلبوم) | ۱۳۷۸ | افسانه رثایی، محسن کرامتی، علی شیرازی | ماهور | |||
چهارگاه ـ بیات ترک | ۱۳۸۰ | ماهور | با همکاری حسین عمومی و محمد قویحلم | |||
هجرانی | ۱۳۸۰ | ماهور | ||||
پرندهها | هما نیکنام | و تنبک مجید خلج | ||||
ساز نو | افسانه رثایی | و تنبک مجید خلج | ||||
مادران زمین | هما نیکنام، افسانه جهانگیری، پروین نمازی | تنبک مجید خلج | ||||
زمستان است | ۱۳۸۰ | محمدرضا شجریان | دل آواز | |||
بیتو بسر نمیشود | ۱۳۸۱ | محمدرضا شجریان | دل آواز | |||
سلانه | ۱۳۸۱ | ماهور | ||||
فریاد | ۱۳۸۳ | محمدرضا شجریان | دل آواز | |||
به تماشای آبهای سپید | ۱۳۸۲ | افسانه رثایی | هرمس | با همکاری جیوان گاسپاریان- نامزد دریافت جایزه گرمی برای بهترین موسیقی سنتی جهان شد.[۱۲] | ||
ساز خاموش | ۱۳۸۶ | محمدرضا شجریان | دل آواز | |||
سرود مهر | ۱۳۸۶ | محمدرضا شجریان | دل آواز | |||
سرود گل | ۱۳۸۶ | افسانه رثایی | تنبک مجید خلج | |||
آن و آن | ۱۳۸۷ | هرمس | دو نوازی سهتار و تنبک با پژمان حدادی | |||
ماه و مه | ۱۳۸۸ | هرمس | تکنوازی ساز شورانگیز | |||
من اگر پرنده بودم | ۱۳۸۸ | راحله برزگری (رها) | انتشارت کالیفرنیا، آمریکا | گروهنوازی، تصنیف و آواز به همراه گروه همآوایان | ||
نوای نور | ۱۳۸۸ | آوای خورشید در ایران و شرکت باموزیک در اروپا | دونوازی شورانگیز و تنبک مجید خلج | |||
باده تویی | ۱۳۹۲ | نغمه حصار | بههمراه گروه همآوایان | |||
سربداران | ۱۳۹۲ | فرهاد فخرالدینی | بیژن کامکار | استودیو صبا | موسیقی متن مجموعه تلویزیونی سربداران | |
کنسرت باده تویی | اردیبهشت ۱۳۹۳ | بههمراه گروه همآوایان، آلبوم تصویری (ضبط کنسرت) مربوط به اجرای زنده آلبوم باده تویی | ||||
عشقیم گل | 1394 | تکخوان محمد معتمدی | به همراه گروه هم آوایان |
موسیقی متن فیلم و سریال | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
نام فیلم/آلبوم | سال | آهنگساز | نوازنده | خواننده | ناشر | توضیحات |
چوپانان کویر | ۱۳۵۹ | |||||
میراث کهن | ماهور | |||||
از اعصار | ماهور | |||||
دلشدگان | ۱۳۷۰ | محمدرضا شجریان | دل آواز | |||
گبه | ۱۳۷۴ | ماهور | برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر | |||
ابر و آفتاب | ۱۳۷۵ | |||||
مدرسهای که باد برد | ۱۳۷۶ | |||||
ایران سرای من است | ۱۳۷۷ | ماهور | ||||
زشت و زیبا | ۱۳۷۷ | ماهور | برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر | |||
دختران خورشید | ۱۳۷۸ | |||||
عشق طاهر | ۱۳۷۸ | |||||
ابجد | ۱۳۸۱ | |||||
قلمرو بهشت | بخشی از موسیقی متن پادشاهی بهشت، اثر ریدلی اسکات، ۲۰۰۵ | |||||
لاکپشتها هم پرواز میکنند | ۱۳۸۶ | ماهور | ||||
سریال تلویزیونی زیر تیغ | ماهور | |||||
نیوهمانگ | ۱۳۸۶ | |||||
آواز گنجشکها | ۱۳۸۷ | هرمس | برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر | |||
در آن سوی | ۱۳۸۸ | آوای خورشید | موسیقی متن فیلم مستند همه مادران من | |||
ملکه | ۱۳۹۰ | برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر | ||||
در چشم باد | ۱۳۹۱ | مجموعه تلویزیونی | ||||
آسمان زرد کم عمق | ۱۳۹۱ |
سلانه سازی است که زیر نظر علیزاده توسط سیامک افشاری ساخته شدهاست و صدایی شبیه عود و تار دارد. ابداع مقام داد و بیداد که از ترکیب گوشهٔ داد از دستگاه ماهور و گوشهٔ بیداد از دستگاه همایون است، از دیگر ابتکارهای حسین علیزاده است.[۱۴]
علیزاده در سال ۱۳۹۰ فعالیتهای آموزشی خود را با عنوان «مکتب علیزاده» از سر گرفت و برای این منظور وبسایتی با همین عنوان را راهاندازی و این وبسایت را، تنها وبسایت رسمی و مورد تأیید خود معرفی کرد.[۱۵][۱۶]
داریوش پیر نیاکان (ابوالقاسم پیرنیاکان)، (۲۳ فروردین ۱۳۳۴، گرگر[۱] -)، نوازندهٔ تار و سهتار، استاد دانشگاه و پژوهشگر موسیقی است. او دبیر و سخنگوی هیئت مدیره خانه موسیقی ایران بود[۲] و در روز ۳۰ مهر ۱۳۹۲ از سمت خود استعفا داد.[۳]
داریوش پیرنیاکان گرگری (ابوالقاسم پیرنیاکان) در سال ۱۳۳۴ در شهر گرگر (هادیشهر) از توابع شهرستان جلفا در استان آذربایجان شرقی متولد شد.[۱] او آموختن تار را از ۱۲ سالگی در شهر تبریز و نزد محمدحسن عذاری (از شاگردان درویشخان) آغاز کرد. پیرنیاکان از سال ۱۳۵۳، در رشتهٔ موسیقی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد و همزمان فراگیری دوره عالی ردیف موسیقی ایرانی را زیر نظر استاد علیاکبر خان شهنازی آغاز کرد. او در دانشکده هنرهای زیبا با استاد داریوش صفوت آشنا شد و از طریق او به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی راه یافت. در این مرکز با استادانی چون یوسف فروتن، سعید هرمزی و محمود کریمی آشنا شد و از آموزشهای آنان بهره برد. پیرنیاکان، پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه تهران، همچنان تا سال ۱۳۶۷ در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به تدریس و کار با گروههای موسیقی ادامه داد.[۱]
داریوش پیرنیاکان، همکاری خود را با محمدرضا شجریان از سال ۱۳۵۸ آغاز کرد. حاصل این همکاری، کنسرتهایی در کشورهای آمریکا، کانادا، انگلستان، فرانسه، سوئیس، سوئد و نروژ و انتشار آلبومهای یاد ایام، پیام نسیم، سرو چمان، رسوای دل، آسمان عشق، جان عشاق و آرام جان بود.[۱]
پیرنیاکان در سال ۱۳۸۰، گروه موسیقی شهنازی را بنیان گذاشت. او در همان سال نشان درجه یک هنری را از وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت کرد.[۱] پیرنیاکان استاد دانشگاه تهران، عضو هیئت مدیره خانه موسیقی و سرپرست گروه شهنازی بوده و هماینک در کانون فرهنگی عارف و آموزشگاه چاووش به تدریس تار و سهتار مشغول است.
پیرنیاکان در نوازندگی تار از شیوه فاخر علی اکبر شهنازی بهره میجوید اما در نوانس، صدادهی و رنگآمیزی صوتی به تجربیاتی نو دست یافتهاست. او همچنین نت نگاری ردیف آقا حسینقلی را به روایت علیاکبر شهنازی انجام داده و توسط مؤسسه فرهنگی هنری ماهور به چاپ رسانیدهاست. مجموعه قطعاتی از ساختههای پیرنیاکان نیز با نام جلوه یار توسط همین مؤسسه منتشر شدهاست.
در جشن چهاردهمین سال تأسیس «خانه موسیقی ایران» که شامگاه دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲ در تالار وحدت برگزار شد، داریوش پیرنیاکان خواستار پخش صدای زنانِ خواننده شد. داریوش پیرنیاکان در این آیین و در حضور معاون وزیر ارشاد گفت: «خواست مهم خانه موسیقی آزادی پخش صدای زنان است». پیرنیاکان با اشاره به این نکته که در فقه اسلامی هیچ اثری از «حرام بودن موسیقی» نیافته است گفت: «۳۴ سال است که در عرصه موسیقی زمستان است. هنوز موسیقی را اینجا حرام میدانند. هیچ روایتی نیست که نشان دهد موسیقی حرام است و درست نیست که این خیل عظیم جمعیت شنوندگان موسیقی را نادیده بگیریم. از فقها میخواهم توضیح دهند در کجای دین موسیقی حرام اعلام شده است؟ به علاوه خواستهٔ مهم خانه موسیقی پخش شدن صدای زنان است». وی در سخنرانی خود بیپروا از سیاست جمهوریاسلامی در قبال موسیقی انتقاد کرد.[۳][۴]
به گفته داریوش پیرنیاکان نیمی از هنرمندان موسیقی، زنان هستند که در ایران اجازه خواندن ندارند. وی «اصلاح شیوه ممیزی در حوزه موسیقی»، «صدور مجوزها»، «تامین سالن اجرای کنسرت» و «نمایش سازها در تلویزیون» را خواستههای اهالی موسیقی ایران معرفی کرد.[۴]
رسانههای نزدیک به حکومت هم به اظهارات پیرنیاکان واکنش نشان دادند و آنها را «حرفهای منافی اعتقادات و ارزشهای اسلامی» و «خلاف شرع» خواندند.
داریوش پیرنیاکان هشت روز بعد از طرح مشکل پخش صدای زنان، روز ۳۰ مهر ۱۳۹۲ از سمت خود استعفا داد. او که از بنیانگذاران خانه موسیقی است و چند دوره دبیر وسخنگوی این مرکز هنری بوده، در رابطه با استعفا از این سمت گفت: «به دلایلی از جمله برای استراحت کنارهگیری کردم». وی همچنین گفت: «موسیقی باید به رسمیت شناخته شود و فقها باید پاسخگو باشند که چرا میگویند موسیقی حرام است؟ دکتر شریعتی هم گفته است که در قرآن آیهای دربارهٔ حرام بودن موسیقی وجود ندارد».[۳][۵]
غلامحسین بیگجهخانی نوازنده برجسته تار و از استادان مکتب تبریز موسیقی ایرانی بود.
او در سال ۱۲۹۷ شمسی در تبریز بهدنیا آمد. پدرش حسینقلیخان بیگجهخانی نوازنده برجسته تار تبریز بود. بیگجهخانی از شش سالگی نزد پدر به آموختن تار پرداخت. پس از مرگ پدر در ۱۳۱۰ شمسی بیگجهخانی نزد شاگرد پدرش رضاقلیخان زابلی آذر آموزش خود را ادامه داد. او بعدها با دختر رضاقلیخان ازدواج کرد.
در دوران جوانی با گوش کردن به کارهای میرزا حسینقلی، درویش خان، نیداوود و علیاکبرخان شهنازی روی صفحههای سنگیقدیمی با ساز این استادان آشنا شد.
بیگجهخانی از تجربیات ردیفی اقبال آذر نیز آموخت و در کنسرتی در باغ گلستان تبریز با اقبال برنامه اجرا کرد.
بیگجهخانی همزمان با تأسیس رادیو تبریز، فعالیت خود را در آن آغاز کرد و مدتی سرپرست ارکستر ایرانی رادیو تبریز بود. بعد در رادیو ایران مشغول به کار شد و مدتی نیز به دعوت نورعلی خان برومند در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به تدریس پرداخت. او آثاری نیز در تنظیم و اجرای موسیقی آذربایجانی دارد.
آخرین کنسرت او با گروه چاوش در سال ۱۳۶۳ برگزار شد.
غلامحسین بیگجهخانی در ۲۴ فروردین ۱۳۶۶ در بیمارستان ۲۹ بهمن تبریز درگذشت.
ورزنده با سبک و شیوهای کاملاً شخصی سنتور مینواخت و در هنر بداهه نوازی سنتور توانا بود. توجه به جملات آوازی، ریزهای پر، تحرک بسیار در اجرای جملهها، سونوریته شفاف اما ویژه و خاص از ویژگیهای ساز او به شمار میرفت. سنتور او نیز منحصر به فرد بود و اندازهای متفاوت نسبت به سازهای مرسوم داشت. هنگام نواختن معمولاً، حولهای روی سیمها انداخته، آنگاه روی ساز مینواخت. شخصی بودن و درونی بودن سبک ورزنده و عدم تدریس شیوه او سبب شد که شیوه سنتورنوازی ورزنده چندان گسترش نیابد.
او سرانجام ۳ بهمن ۱۳۵۵ در حال نواختن سنتور درگذشت. محمدرضا شجریان که خود با سنتور آشنایی دارد پس از مرگ ورزنده گفت: «وقتی در سال ۱۳۵۵ ورزنده درگذشت، همان روز به یاد او قدری سنتور نواختم و بعد از آن دیگر هیچگاه دست به این ساز نزدم.»ورزنده درزدن سنتوربی همتابود ونام پدرش مرشد موندی مرشد زورخانه های کاشان بوده است.