حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری

حسین نظری اموزش تار وسه تار

  مدرس تار و سه تار

 حسین نظری
تماس
09359452576

حسین نظری اگهی اموزش

اموزش تار سه تار واواز

اموزش مبانی موسیقی اصیل ایرانی

اموزش تمامی دستگاها واوازها به دو روش نتی وگوشی

در کمترین زمان ممکن با کمترین هزینه

اموزش درمنزل ومحل کار

09359452576

کوچک شما حسین نظری

حسین نظری تاریخ موسیقی

پیدایش موسیقی در ملل[ویرایش]

یونان[ویرایش]

یونانی‌ها هِرمس (خدای بازرگانی و بازرگانان) را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش می‌کردند. اما هِرمس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید می‌آید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد؛ ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.

قطعاً هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه بود گاوی را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود پوست آن را به روی پوستهٔ لاک‌پشت می‌کشد. همچنین، شاخ‌های این گاو را در محلی که دست‌های لاک‌پشت از پوست بیرون می‌آمده سفت می‌کند. سپس به‌وسلیهٔ تکه چوبی، ریسمان‌هایی را از بالای شاخ‌ها به داخل بدنهٔ پوست لاک پشت سفت می‌کند و شروع به ساززدن می‌کند و نام این ساز را «لیر» می‌گذارد.

چین[ویرایش]

چینی‌ها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. ۴۵۰۰ سال پیش از این، پادشاه مقتدری به نام هائونک تی[۸] فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.

ژاپن[ویرایش]

در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد[۹] و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیله‌ای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوق‌العاده قدیمی متوسل می‌شوند.

ایران[ویرایش]

از مهمترین مُهرنگاره‌های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در «چوغامیش» خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱–۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان می‌دهد. در این بزم باستانی، دسته‌ای خنیاگر(:نوازنده) دیده می‌شوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان می‌دهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، می‌بینیم که نوازنده‌ای «چنگ» و دیگری «شیپور» و آن دیگر «تنبک» می‌نوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده‌ای است که «آواز» می‌خواند.[۱۰]

دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض [[دولت ساسانی]] از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تأثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه[۱۱]

آمریکای شمالی[ویرایش]

یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوکا[۱۲] مرحمت شده‌است و چنین می‌پندارند که او پلی از لاک پشت‌ها و نهنگ‌ها ساخته‌است که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود می‌کند.

حبشه[ویرایش]

حبشی‌ها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشته‌است.

ژرمنی[ویرایش]

در افسانه‌های ژرمنی هایمدال[۱۳] قاپچی آسمانها، شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کرده‌است و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همهخوانندگان و [[موسیقیدانان]] را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بوده‌است برای آنان شفاعت خواهد کرد.[۱۴]

بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان، پدید آمدن موسیقی را با قصه‌ها و افسانه‌ها در آمیخنه‌اند حتی در قرون وسطی نیز چنین می‌پنداشتند که موسیقی را یوبال[۱۵] پسر کاین[۱۶] اختراع کرده‌است.

ماداگاسکار[ویرایش]

از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان می‌پنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود می‌راندند، مرگ و بیماری را طرد می‌کردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار می‌نمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا می‌کردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره،[۱۷] صحنه‌ای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بوده‌است بدین شرح می‌دهد:

«روزی دوباره مراسم رقص برگزار می‌شد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقره‌ای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبل‌ها، گیتارهای بومی و فلوت‌ها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت می‌خواندند مردان و کودکان پیوسته دست می‌زدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر می‌آمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنه‌ای آویخته بود، ضربه می‌زد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید می‌آمد. آنان گمان می‌داشتند بدین نحو می‌توانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.

در جمیع این احوال که هر آن صدای طبل‌ها فزونی می‌گرفت، دست‌های بیشتری کوفته می‌شد و حنجره‌های تازه‌ای در آواز شرکت می‌کردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»

نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها، دعا می‌کنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا می‌روند نیز به همین دلیل است.
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیک‌ها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین می‌افکند دستخوش جذبه وشور می‌گردند.
آنچه در فوق گذشت تاریخچه‌ای بود از عقاید و افسانه‌های ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی می‌کنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی می‌کنیم به هیچ وجه به افسانه‌های کهن به دیدهٔ تحقیر نمی‌نگریم بلکه می‌کوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصه‌ها نهفته‌است به بهترین وجه دریابیم.

موسیقی، زمان[ویرایش]

وقتی که مردم از حال عادی خارج و دست‌خوش احساسات می‌گردیدند صدای خود را بلند می‌کردند و به اصوات کشش و دوامی دلخواه می‌دادند. در صحت این فرضیه تردید زیاد روا نباید داشت.

کارل شتومیف[۱۸] استاد سابق فلسفه دانشگاه برلین تاریخ شروع و آغاز موسیقی را از لحظه‌ای می‌داند که مردم ناگزیر شدند برای تفهیم وتفهم به اصوات متوسل شوند و به نظر او از همین اصوات است که علم موسیقی به معنای امروزی آن به وجود آمده‌است. مطالعه در موسیقی قبایل مختلف ممکن است ما را به کشف پیوستگی‌های نژادی که بین این قبایل موجود است راهنمایی کند.

  • سخن گفتن هنرپیشه‌ها روی صحنه در روزگار ما نیز به نوعی آواز می‌ماند.
  • تغییر لحن واعظ واتخاذ لحن تازه‌ای هم همان آواز است.
  • ملل قدیم نیز هنگامی که به نیایش خدایان می‌پرداختند مسلماً چنین می‌کردند.
  • آنان در حال عبادت سخت تحت تأثیر هیجان و شوریدگی وادارشان می‌ساخت چیزی را که کلمات یارای بیان آن را نداشت اظهار کنند.
  • استفاده از موسیقی برای هر فرد مجاز نبوده و حرفهٔ موسیقی دانی خاص کاهنان معبد، جادوگران و طبیبان گردید. اینان خواندن بسیاری از ترانه‌ها و نواختن برخی از سازها را به خود منحصر ساخته بودند. البته آشکار است که دیگران حق دسترسی به این سازها را نداشتند و حتی اگر چشم زنی به این سازها می‌افتاد واجب القتل شناخته می‌شد.
  • موسیقی نیز مانند خیلی از چیزهای دیگر در دست بعضی وسیله احراز تفوق و کسب امتیازات شد.
  • کشیشها می‌کوشیدند با انحصار موسیقی به خودشان سری میان سرها بیرون بیاورند و مقام و وضعی استثنائی برای خودشان ایجاد کنند. بدین طریق پای موسیقی نیز که روزگاری عطیه خدایان بود در نبردی که به خاطر کسب قدرت و امتیازات طبقاتی درگیر بود کشیده شد.

موسیقی یا زبان[ویرایش]

موسیقی در آغاز همان سخن گفتن بود که در آن هر صدائی کشش خاصی می‌یافت – زیر و بم شدن ناپایدار اصوات بعدها اندک اندک به وضع ثابتی گرائید. تحقیقات علمی صحت این نظریه را به ثبوت رسانیده‌اند. بعدها پرسش دیگری پیش آمد که پرندگان چرا نغمه پردازی می‌کنند؟ برای دلربائی نغمه سرائی مرغان را جزء به مغازله که به خاطر تکثیر نسل انجام می‌گیرد به چیز دیگر تعبیر نمی‌توان کرد – انسان‌ها هم فقط به خاطر نیایش خدایان سرود نمی‌خواندند بلکه عشق و علاقه‌ای هم که به یکدیگر و جنس مخالف داشتند آنان را به اینکار تحریص و تشویق می‌کرد؛ و اما جلب مهر و محبت جنس مخالف ترانه سر دادن تنها منحصر به انسان‌های اعصار اولیه نیست ترانه‌های ملی[۱۹] قرون وسطی نیز همچون ترانه‌ها و سرودهای ملی و محلی کنونی همه و همه آوازهای عشقی هستند.

مردمی که این ترانه‌ها را ساخته‌اند به کمک الفاظی که به ندرت تعقید و پرده پوشی در آن دیده می‌شود کوشیده‌اند که یار را با خود بر سر مهر آورند. به گمان چارلز داروین، مهر ورزی و جفت جوئی مردم را بر آن داشته‌است که دست نیاز به سوی موسیقی دراز کنند و از این وسیله سحر آسا برای برآوردن حاجت خویش کمک گیرند.

پیدایش سازهای موسیقی[ویرایش]

طبیعی‌ترین وسیله آواز، سینه و حلقوم طبیعی انسانی و ساده‌ترین وسیله ایجاد وزن، دستهای آدمی است. انسان با برهم زدن دستها وزن را نگاه داشته و نغمه‌ها و آهنگ‌ها را همراهی می‌کرده‌است. بعدها بشر از شاخ حیوانات و روئیدنیهایی که در دسترس داشت. سازهای بادی مانند بوق ونی اختراع کرد و با کمک حس شنوایی سوراخهایی با توجه به معتقدات نجومی و اعداد مقدس در آنها تعبیه نمود که اکنون به صورتهای گوناگون تکامل یافته‌است.

همچنین انواع طبل‌ها و سازهای ضربی را اختراع کرد و درتکامل آنها کوشید.

در کاوشهای باستان شناسی، سازهای بادی وزهی مانند چنگ ونی را یافته‌اند که تاریخ آنها به چندین هزارسال قبل از میلاد می‌رسد. بشر با اختراع سازها وادوات موسیقی از الحان و نواهایی که در ذهن اوحالت مطبوع و دلپذیر ایجاد می‌کرد، تقلید نموده و پیوسته درراه تکامل آن گام برداشته‌است

حسین نظری سلفز

سلفژ


سُلفِژ (به فرانسویSolfège) در موسیقی، تکنیکی آموزشی برای آموزش نواک و آوازخوانی است که در آن هر نتِ میزان با سیلاب خاصی که سیلاب سلفژ (یا سلافا سیلاب) نامیده می‌شود، خوانده می‌شوند. هفت سیلاب که عملاً استفاده می‌شوند عبارت‌اند از: دو، رِ، می، فا، سُل، لا، سی (یا تی).
برای سلفژ تعاریف متعددی بیان می‌شود. سلفژ را می‌توان خواندن مجموعه‌ای از نت‌ها به‌صورت پی‌درپی و پشت‌سرهم و با رعایت قوانین نت‌ها و سکوت‌ها معرفی کرد. پایۀ یادگیری سلفژ دانستن ارزش زمانیِ هر نت است و درکنار این باید ارزش زمانیِ هر سکوت را نیز بدانیم.

علم سلفژ در موسیقی[ویرایش]

به‌طور خلاصه، خواندن و نوشتن نت‌های موسیقی را که اغلب با آموزش تئوریک همراه است «سلفژ» می‌گوییم. ۳ رکن اساسی را می‌توان در آن تفکیک نمود که عبارتند از: خواندن (نت خوانی) نوشتن (دیکتۀ موسیقی) تئوری موسیقی که مفهوم سلفژ را می‌توان به مورد اول نزدیک‌تر دانست. سلفژ از دروس مهم و همیشگی هنرستان‌ها، دانشگاه‌ها و کنسرواتورهای موسیقی دنیاست و تمامنوازندگان، خوانندگان، آهنگ‌سازان، تنظیم‌کنندگان موسیقی و رهبران ارکستر و تمام فعالان عرصۀ موسیقی باید تسلط کامل برروی این درس داشته‌باشند.

در سلفژ سه مبحث به‌طور متناوب و جداگانه آموزش داده می‌شوند:

  1. صداخوانی (به ایتالیاییcantati) (کانتاتی)
  2. وزن‌خوانی (به ایتالیاییparlati) (پارلاتی)
  3. دیکتۀ موسیقی (به انگلیسیmusic dictation)

۱- کانتاتی cantati (صداخوانی): کانتاتی به‌معنی خواندن صدا و فرکانس نت‌ها به‌شکل صحیح و دقیق است. در این درس، هنرجو این توانایی را پیدا می‌کند که صدای هر نت دقیقاً آن‌گونه که هست بخواند؛ یعنی به‌طوری‌که اگر نتِ "دو" به‌همراه پیانو خوانده شود، صدایی که از حنجرۀ فرد خارج می‌شود دقیقاً با پیانو یکسان است. درنهایت، هنرجو در این درس توانایی خواندن انواع نت را به‌طور دقیق و در گام‌های مختلف پیدا می‌کند.

۲- پارلاتی parlati (وزن‌خوانی): جهان را ریتم به نظم کشیده، و موسیقیِ بدون ریتم حکم نقاشیِ بدون قلم و رنگ را دارد. ازاین‌رو مطالعۀ انواع وزن‌ها و الگوهای ریتمی برای هر علاقه‌مند به موسیقی بسیار مهم و ضروری است. وزن‌خوانی (پارلاتی) درواقع همان خواندن کشش نت‌هاست.

۳- دیکتۀ موسیقی music dictation: در دیکته، دیکتۀ ریتم و دیکتۀ صدا به‌طور متناوب کار می‌شود، و هنرجو با ممارست و تمرین فراوان، توانایی نوشتن نت موسیقی‌ای را که می‌شنود پیدا می‌کند.

حسین نظری نت

نت


کلید سُل به‌همراه نتِ «لا» یا «A»

نُت اصطلاحی در موسیقی، که دو معنی عمده دارد:

نشانه‌ای است در یادداشت‌های موزیکال برای نشان دادن نسبیِ مدت و زمان اجرای یک صوت؛

  • یک صدای معین، به‌تنهایی.

نت‌ها مانند «اتم‌های» بسیاری از موسیقی‌های غربی هستند: تجزیه‌وتحلیل اجزای یک اثر موزیکال که ایفای آن را آسان می‌کند، درک موسیقی، و آنالیز.[۱]

اصطلاح نت می‌تواند در هر دو معنیِ عام و خاص: یکی مثل وقتی که می‌گوییم «قطعهٔ تولدت مبارک با دو نتِ هم‌صدا آغاز می‌شود»، و دیگری «قطعه با دو بار تکرارِ یک نت شروع می‌شود». در حالت قبلی، اصطلاح «نت» به یک عمل موسیقایی اشاره می‌کند؛ در دومی، در این حالت به تعدادی از اعمال موسیقایی با یک صوت معین اشاره می‌کند.

حامل و نام نت‌ها[ویرایش]

نام برخی نت‌ها بدون علامت‌های عَرَضی

حامل[۲] عبارت است از پنج خط افقی و موازی، با فواصل مساوی که نت‌ها در رو، میان، زیر و یا بالای خطوط آن نوشته می‌شوند. خطوط حامل معمولاً از پایین به بالا شمرده می‌شوند. به‌وسیلهٔ حامل تعداد یازده نت شناخته می‌شوند که عبارتند از: پنج نت در روی خطوط، چهار نت در میان خطوط، یک نت در بالا (مماس با خط پنجم) و یک نت در زیر حامل (مماس با خط یکم).

دو نت با فرکانسهای اصلی با هر نسبتی از هر قدرت (برای مثال، نصف، دوبرابر یا چهار برابر) بسیار مشابه شنیده می‌شوند. به این دلیل، تمام نت‌هایی با این رابطه میتوانند در یک گروه از زیرایی دسته‌بندی شوند. در تئوری موسیقی عمومی گروه‌های زیرایی با هفت حرف اول از زبان الفبای لاتین (A, B, C, D, F, G) (بعضی از کشورها مانند ایتالیا، بلژیک، فرانسه و ایران نت‌ها را با اسامی دیگری مانند A به جای لا، B به جای سی، C به جای دُ، D به جای ر، E به جای می، F به جای فا و حرف G به جای سُل به کار می‌برند).[۳] نت هشتم، یا اکتاو، هم نام با نت اول بوده، ولی فرکانس آن دوبرابر نت اول است. اصطلاح اکتاو همچنین برای هر نتی با فرکانس دوبرابر نیز، استفاده می‌شود. برای فرق گذاشتن بین دو نت که در یک گروه صوتی ولی در اکتاوهای متفاوت قرار دارند، سیستم علمیِ نت‌نویسی با یک حرف و یک عدد عربی برای هر اکتاو طراحی شده‌است. برای مثال، ارتفاع استاندارد امروزی برای کوک در موسیقی عربی، ۴۴۰Hz برای نت لا به نام a' یا A4. دو روش برای تعیین هر نت و اکتاو وجود دارد، سیستم هلموتز و نت‌نویسی علمی - به روایت‌هایی و در بسیاری از اسناد تاریخی صفی‌الدّینِ اُرمَوی اولین مخترع نت موسیقی و تبدیل موسیقی به نوشتار (البته نه به‌صورت امروزی) در جهان بوده است.

علامت‌های تغییردهنده

بسامد درمقابل وضعیت در کلید (موسیقی). فرکانس هر نت برابر است با فرکانس نت قبلی ضرب در ریشهٔ دوازدهم عدد ۲.

اسامی حروف به‌وسیلهٔ علامت‌های تغییردهنده عوض می‌شوند. یک دیِز  یک نت را به اندازه نیم پرده زیرتر و یک بِمُل  نیم پرده بم‌تر می‌کند. در کوک مدرن نیم پرده ضریب فرکانسی معادل \sqrt[12]{2} تقریباً معادل ۱.۰۵۹ است. در واقع هر نیم پرده به‌معنای اندازه ای از فاصله موسیقایی است که در آن فرکانس نت دوم برابر حاصلضرب \sqrt[12]{2} در فرکانس نت اول است. علامت‌های تغییردهنده بعد از نام نت نوشته می‌شوند. برای مثال F به‌معنی فا دیِز و B به‌معنی سی بِمُل است.

علامت‌های تغییردهندهٔ دیگر عبارتند از دوبل دیِز double sharp، که نت را یک پرده زیرتر می‌کند و دوبل بِمُل double flat، که نت را یک پرده بم‌تر می‌کند.

در نت‌نویسی موسیقایی، علامت‌های تغییردهنده قبل از نت‌ها قرار می‌گیرند. تغییرات سیستماتیک روی هفت نت در گام‌ها را می‌توان در سرکلید نوشت، با توجه به اینکه آنها روی تمامی نتهای مورد نظر در قطعه تاثیر می‌گذارند.تاثیرات سرکلید و علامت‌های تغییردهندهٔ محلی (عرضی) با هم ترکیب نمی‌شوند. اگر سرکلید G را نشان می‌دهد، علامت عرضی  آن را به G تغییر میدهد نه به G، اما بعضی اوقات این نوع از علامت‌های تغییردهندهٔ نادر به‌معنی  (طبیعی)، همراه با یک  برای واضح کردن آن بکار می‌رود. همچنین (و عموماً)، علامت double sharp در سرکلید همراه با علامت  به‌معنای دوبل دیز است نه سه دیز.

مانند آنارمونیک‌ها، بسیاری از علامت‌های تغییردهنده صداهای برابری ایجاد می‌کنند که متفاوت نوشته می‌شوند. برای نمونه، بالا بردن نت B به B آن را معادل نت «دو» خواهد کرد. در تمامی حالت‌ها، گام کامل کروماتیک پنج مجموعهٔ جدید به نت‌های اصلی اضافه می‌کند که تعداد آنها به ۱۲ نت می‌رسد(سیزدهیمن نت همان اکتاو است)، که هرکدام نیم پرده با دیگری تفاوت دارد.

نتهایی که بر مبنای گام دیاتونیک قراردارند، بعضا بنام نت‌های دیاتونیک خوانده می‌شوند؛ نت‌هایی که خارج از این مجموعه هستند بعضاً نت‌های کروماتیک خوانده می‌شوند.

در شیوهٔ دیگر نت‌نویسی، که اغلب در کشورهای انگلیسی استفاده می‌شود، از پسوند "is" برای نشان دادن  و "es" (فقط "s" بعد از A, E) برای نشان داده . برای مثال Fis برای F، Ges برای G، Es برای E. این سیستم در آلمان ایجاد شد و اکنون در تمام کشورهای اروپایی که زبان اصلی آنها انگلیسی یا رومانی، نیست بکار می‌رود.

در بسیاری از کشورها که از این سیستم استفاده می‌کنند، حرف H برای نشان دادن B طبیعی در انگلیسی بکار می‌رود، حرف B برای نشان داده B و Heses برای double flatB (نه Bes، که همچنان در سیستم وجود دارد). بلژیک و هلند از همان پسوند استفاده می‌کنند اما نتهای گفته شده A تا G بکار برده می‌شوند، که B همان Bes است. دانمارک همچنین از H استفاده می‌کند اما bes بجای Heses برای double flatB استفاده می‌شود.

جدول کامل گام کروکاتیک بر مبنای C4 یا دوی میانی در زیر آورده می‌شود:


سبکنوعنخستدومیسومیچهارمینپنجمینششمینهفتمین
نام انگلیسیNaturalCDEFGAB
SharpC sharpD sharpF sharpG sharpA sharp
FlatD flatE flatG flatA flatB flat
نمادSharpCDFGA
FlatDEGAB
نام اروپای شمالیNaturalCDEFGAH
SharpCisDisFisGisAis
FlatDesEsGesAsB
نام هلندی (زمانی بعد از ۱۹۹۰ در اسکاندیناویاستفاده می‌شد)NaturalCDEFGAB
SharpCisDisFisGisAis
FlatDesEsGesAsBes
روم شرقیNaturalNiPaVuGaDi

[ویرایش]











KeZo-
SharpNi diesis (or diez)Pa diesisGa diesisDi diesisKe diesis
FlatPa hyphesisVu hyphesisDi hyphesisKe hyphesisZo hyphesis
لاتین، آمریکایی، ایتالیایی، فرانسوی، اروپای شرقی و جنوبیNaturalDoReMiFaSolLaSi
SharpDo diesisRe diesisFa diesisSol diesisLa diesis
FlatRe bemolleMi bemolleSol bemolleLa bemolleSi bemolle
نام های متغیرUt---So-Ti
ژاپنیハ Haニ Niホ Hoヘ HeトToイ Iロ Ro
سبک هندیسارے کوملرےگا کوملگاماما تیور/پرتیپادھا کوملدھانی کوملنی
بسامد تقریبی [Hz]262277294311330349370392415440466494
MIDI شماره نت606162636465666768697071